رمان گلاویژ پارت 108

3
(2)

 
_ببخشید انگار بدموقع مزاحم شدم.. فکرنمیکردم اینقدر زود آشتی کرده باشید!
عماد بالبخندی مسخره که بیشتر دیونه ام میکرد گفت:
_فدای سرت ماه بانوی من..

فقط داشتیم حرف میزدیم.. هنوز آشتی درکار نیست! روبه من کرد، چشمکی زد وادامه داد:
_مگه نه؟
اومدم بگم تو غلط کردی و بزنم توی برجکش که به انگشت هاش که دور کمرم حلقه بود فشاری وارد کرد..

جوابی ندادم و باچشم های ریز موشکافانه نگاهش کردم که بازم به حرفاش اضافه کرد:
_هنوز خیلی مونده تا دلمو به دست بیاره و ببخشمش..

دستمو یواشکی پشت عماد بردم و باتموم قدرتم ناخنم رو توی گوشتش فرو کردم و لبخند اجباری روی لبم نشوندم و فقط سرمو به نشونه تایید تکون دادم!

من زورم کم بود وجون توانگشت هام نبود یا بدن عماد ازسنگ بود رو نمیدونم! اما بااینکه خودم حس میکردم انگشت هام داره خُرد میشه، عماد حتی یک میل هم تکون نخورد وعکس العملی ازخودش نشون نداد!

عزیز با ذوق و چشم هایی که ازخوشحالی برق میزد گفت:
_من دیگه کاری به اون قسمتش ندارم.. همین که اینجوری چسب هم ببینمتون واسم کافیه!

بقیه اش رو بذارید واسه بعد.. ناهار آماده وسفره پهنه.. بفرمایید واسه نهار از دهن نیوفته..
من به سکوتم ادامه دادم و عماد گفت:
_چشم.. دستت دردنکنه عشقم.. ماهم چندثانیه دیگه میایم قربونت برم!

عزیز باشیطنت توی چشماش باشه ای گفت و از اتاق رفت بیرون..
همین که در بسته شد فورا ازش جداشدم و همزمان باهم غر زدیم:

من _مگه نگفتم دست به من نزنی؟
عماد_وحشی روانی پشتمو سوراخ کردی واسه چی چنگ میندازی؟
باحرص پاشو محکم لگد کردم وگفتم:

_خودتی! خوب کاری کردم حقته.. این دری وری ها چی بود جلو عزیز گفتی؟
_گلاویژ میزنم یه بلایی سرت میارما چرا جفتک میندازی؟ مگه قرار دیگه ای غیر از این داشتیم؟

_خر اونیه که پشت تلفن باهاش حرف میزدی! من ازاین قرارها باتو نداشتم توحق نداری به من دست بزنی فهمیدی؟
_درست حرف بزن تومگه میدونی باکی حرف میزدم بهش حرف میزنی؟

بعدشم بهت دست بزنم چی میشه؟
ازاینکه از معشوقه اش دفاع کرد بود هم دلم گرفت هم نفرتم بیشترشد..
_نمیدونم واسمم مهم نیست که بدونم!

تو یک باردیگه جرات داری به من دست بزن چی میشه اش رو اون وقت بهت میفهمونم!
اومد حرفی بزنه که صدای عزیز که خبراز سردشدن غذا رو میداد، مانعش شد!

بدون حرف بانگاهی که حال خوبی واسه معنی کردنش نداشتم بهم خیره شدو بامکث گفت:
_غذاسرد میشه… وبه ‌طرف در رفت!

نمیخواستم دنبالش راه بیوفتم.. نمیخواستم مثل احمق ها به حرفاش گوش کنم.. فقط دلم میخواست یه گوشه بشینم و ازته دلم زار بزنم..

هنوز یک ماه هم از جدایی ما نگذشته بود و اون همه صمیمیت بینشون واسه همین مدت کوتاه واسم دردناک وعذاب آور بود! چطور تونسته بود به این زودی یکی دیگه رو جایگزین من کنه؟

چطور میتونست به همین راحتی باهاش عشق بازی کنه؟
عشقی که ازش حرف میزد فقط همینقدر بود؟ اینجوری میخواستم بقیه ی عمرم رو باهاش بگذرونم و بهش تکیه کنم؟

این که به ماه نکشیده رفت باکسی دیگه و یه جوری توحرفاشون عشق بازی میکردن که انگار هیچوقت هیچکس به اسم گلاویژ تو زندگیش نبوده!

آخ قلبم بدجوری شکسته خدایا کمکم کن! این همه درد وغم برای من و ظرفیت قلبم ،خیلی زیاده خدایا..
صندلی کنار عماد نشسته بودم و بوی عطرش شامه ام رو پر کرده بود

اما این بار بادفعه های قبل فرق داشت و‌عطرش بجای نوازش شامه ام، داشت آزارم میداد.. هرچقدر عاشق بوی عطرش بودم به همون اندازه هم ازش متنفر شده بودم!

باصدای عزیز رشته ی افکارم پاره شد و به خودم اومدم..
_چرا نمیخوری مادر؟ از غذا خوشت نمیاد؟ میخوای یه چیز دیگه واست سفارش بدم؟

غذا‌؟ راستی ناهار چی بود؟ چی توی سفره و بشقاب من بود؟ اونقدر توی دنیای ناریکم غرق بودم که حتی متوجه غذاهم نشدم..
نگاهی به میز ومحتویاتش انداختم..

باقالی پلو باماهیچه..! بالبخند ساختگی گفتم:
_نه نه اصلا.. خیلی هم عالیه. من عاشق این غذام.. خیلی خوشمزه شده دستتون دردنکنه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.8 (8)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Nasi
Nasi
1 سال قبل

من تا فردا هزار بار سکته کردم لطفا پارت بعدی رو بزارید یا هم پا ت هاشو بزرگتر کنید🙏

انیسا
انیسا
1 سال قبل

تو از کجا میدونی؟

KAYLA
KAYLA
1 سال قبل

عاشق این رمانم ولی واقعا خیلی کمه
اگه به من بود همشو تو یک روز میخوندم

دلنواز
دلنواز
1 سال قبل

وبدین ترتیت قرار نیست تو سه چهارتا پارت بعدی هم از خونه اینا بیرون بیاد

Nazi
Nazi
1 سال قبل

🤦‍♀️😐چقد کمه نمیشه بیشتر شه یا روزی دو پارت بزارید؟¿

Mahsa
Mahsa
1 سال قبل

بله و اینگونه در اوج جوانی پیر شدیم موهامون سفید شد😑😤دو روز هم باید بشینیم غذا خوردن و بوی عطر آقا رو بخونیم بعد دوباره دعوا بشه چشای خانوم متورم بشه و بره خونه نقاب خوشی ب صورتش بزنه…بچه ها این ۳ پارت آیندس دیگه زیاد استرس نکشین😐

نیلو
نیلو
پاسخ به  Mahsa
1 سال قبل

حق پرومکس
وای جررررررررر🤣🤣

Hadis
Hadis
1 سال قبل

فاطی نمیدونم با نویسنده در ارتباطی یا نه میشه بهش بگی یه ذره از زبون عماد بی ریخت بنویسه
مرسی♡

نیلو
نیلو
پاسخ به  Hadis
1 سال قبل

عشقم هیچکس با نویسنده در ارتباط نیس فاطمه فقط آنلاین میگیره از سایت میذاره ما بخونیم اون نمیشناسه نویسنده رو ک بهش بگه 🥰

انیسا
انیسا
1 سال قبل

دهن عماد دلم میخواد بشکنم :(((

༺زلیخا༻
1 سال قبل

نصف پارت فقط واسه توصیف حال و هوا و درد و دل می‌ره
به جای اینا داستان اگه مفید جلو بره بهتره

♡Mahi♡
1 سال قبل

پارت قبل دیدم یکی این پارت رو پیش نویسی کرده هیچ تقییری توش ایجاد نکرده یعنی همونه

Hana
Hana
1 سال قبل

چقد چرت شده
حوصله ام سر رفت
دل من فقط به بودنت خوشه من فکر رفتنت میکشههههههه
گلااااااااویژ
عماد خرررررررر

سمانه بلوطی
سمانه بلوطی
1 سال قبل

سکوتی میکنم در حد فریاد 🥲

༺زلیخا༻
پاسخ به  سمانه بلوطی
1 سال قبل

🤣🤣🤣🤣🤣

ملکه بانو
ملکه بانو
1 سال قبل

من سکوت میکنم😐
سکوت منطقی تره 😐

KAYLA
KAYLA
1 سال قبل

میشه یه پارت دیگه هم بزاری
خیلی کوتاه بود
تو ۳۰ ثانیه تموم شد که 😐

دسته‌ها

17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x