هم دانشگاهی جان پارت ۵۶ - رمان دونی

هم دانشگاهی جان پارت ۵۶

.

دیگه حرف نمی‌زد

راست می‌گفت سختی زیاد کشیده بود..

از خالش میفهمیدم که پی در پی داره درس میخونه

اما کی می‌تونه عشقشو ول کنه که من دومیش باشم؟

مگه میشه بهش فکر نکرد؟

دنده ی ماشینو عوض کردم و سرعتمو زیاد

نمیشه..بخدا که نمیشه

اون شبایی که به عشق دلوین تو کوچه خیابونای کانادا قدم میزدم‌ رو یادم نرفته بود

اون موقع هایی که قلبم درد می‌گرفت و برام رنج بزرگی بود تصویرای صورت دلوین بود که جون دوباره بهم میداد

دوتا از رگای قلبم بسته شده بود دیگه امیدی نبود

مادرم هی این در و اون در میزد که برام پیوند قلب جور کنه

خودم‌ امیدی برای زنده موندن نداشتم

اما فکر به دلوین و فکر به عشق دلوین میتونست برام امید بیاره

کل ایران رو زیر پا گذاشته بودم هیچ دکتری نبود که درد منو درمون کنه الا خود دلوین که نمیخواستم مزاحم درسش بشم!

در اخر هم به پیشنهاد دکترا راهی کانادا شدیم

اون موقع ها احساس میکردم دیگه قرار نیست زنده به ایران و به شهرم برگردم

از کل فامیل حلالیت طلبیده بودم و معذرت خواستم برای غروری که داشتم

حتی کارت اهدای عضو هم گرفتم

اما با رفتن به کانادا و مراجعه به دکتراشون امید زنده بودن رو به زندگیم برگردوندن

حالا دیگه هم امید داشتم و هم میخواستم دلوینو به دست بیارم

 دلوین ۱۸ سالش شده بود و منتظر بودم که کنکورش رو بده و پا پیش بذارم

اما توی مدتی که جوابای کنکور میومد مادر بزرگمو از دست دادمو شد باعث خرابی حالم

شد وقتی که از خالش فهمیدم دانشگاه تهرون قبول شده و خوشحال از اینکه به ارزوش رسیده منتظر عید نوروز بودم که برگرده و ازش خواستگاری کنم که مائده زنگ زد و بهم گفت که دلوین حالش بده

فقط خدا میدونست اون شب چقدر حالم بد بود و با چه زوری تونستم بلیط گیر بیارم.!

(دلوین)

وقتی که محبوبه اینا سوار هواپیما شدن و رفتن وقتی برگشتیم خونه مائده گفت که یه بسته دارم و یادش رفته که بهم بگه

نمیدونستم این بسته از طرف کیه و انگاری پیک هم شخصی بوده و اسمی نداده

با خودم کلی کلنجار رفتم و بالاخره در اون بسته رو باز کردم

توش پر بود از آزمایش و کلی چیزای دیگه

به اسماشون دقت نکرده بودم

اما وقتی نگاه کردم و دیدم مال آریا بوده روح از بدنم جدا شد.

یعنی انقدر حالش بد بوده؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ملت عشق pdf از الیف شافاک

  خلاصه رمان: عشق نوعی میلاد است. اگر «پس از عشق» همان انسانی باشیم که «پیش از عشق» بودیم، به این معناست که به قدر کافی دوست نداشته‌ایم. اگر کسی را دوست داشته باشی، با معناترین کاری که می‌توانی به خاطر او انجام بدهی، تغییر کردن است! باید چندان تغییر کنی که تو از تو بودن به در آیی.  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان درجه دو

    خلاصه رمان :       سیما جوان، بازیگر سینما که علی رغم تلاش‌های زیادش برای پیشرفت همچنان یه بازیگر درجه ۲ باقی مونده. ولی ناامید نمی‌شه و به تلاشش ادامه می‌ده تا وقتی که با پیشنهاد عجیب غریبی مواجه می‌شه که می‌تونه آینده‌اش و تغییر بده. در مقابل پسرداییش فرحان، که تو حرفه خودش موفقه و نور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر آهو خانم

  خلاصه رمان :           شوهر آهو خانم نام رمانی اثر علی محمد افغانی است . مضمون اساسی این رمان توصیف وضع اندوه بار زنان ایرانی و نکوهش از آئین چند همسری است. در این رمان مناسبات خانوادگی و ضوابط احساسی و عاطفی مرتبط بدان بازنمایی شده است. این کتاب جایزه بهترین رمان سال را از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نوای رؤیا به صورت pdf کامل از حنانه نوری

        خلاصه رمان:   آتش نیکان گیتاریست مشهوری که زندگیش پر از مجهولاتِ، یک فرد سخت و البته رقیبی قدر! ماهسان به تازگی در گروهی قبول شده که سال ها آرزویش بوده، گروه نوازندگی هیوا! اما باورود رقیب قدرش تمام معادلاتش برهم میریزد مردی که ذره ذره قلبش‌ را تصاحب میکند.     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد

      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده بود و با هر حرکتی که به دستم می‌دادم چنان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حسرت با تو بودن
دانلود رمان حسرت با تو بودن به صورت pdf کامل از مرضیه نعمتی

      خلاصه رمان حسرت با تو بودن :   عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می ریخت اما مجید عشق ممنوعه ی من بود مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم شأن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ثنا
ثنا
2 سال قبل

ارع دختره بد جنس حالا تو هی بهش پشت پا بزن

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x