رمان دونی

 

 

ماهان: خواهرم کجاست؟!

 

همین طور داشت میخندید

 

متین: تو قلبت

 

مرتیکه بیشعور همین طور داشت میخندید

 

+ بیارین پایین

 

وقتی متین آوردن پایین یه مشت محکم کوبیدم تو صورتش

 

+ چرا زبون وا نمیکنی ؟!

 

متین: چیزی ندارم بگم که…

 

+ جونتو دوس داری؟!

 

متین: بزار یه چیز بهت بگم

منو که با خودتون آوردین ولی آدم اشتباهی رو گرفتین

 

صدای خندیدنش خیلی رو مخ بود

 

متین: الان فرهاد مارالو با خودش برده فکر کنم تو راه شمالن

 

+ مرتیکه مگه تو قرار نبود اونو با خودت ببری؟!

 

متین: حالا اون میبره میبینه من نیستم اون میبره

 

تو تونستم با مشت تو صورتش میزدم

با زور عرفان و بهرام جدا شدم

 

ماهان: آقا عرفان این پست فطرت پیشت باشه

 

دیگه چیزی به ذهنم نمیرسیدم

نمیدونستم چجوری مارالو پیدا کنم

 

+ دانیال این بیشرف چیزی در مورد خونه یا ویلایی تو ویلاش نگفته

 

دانیال تو فکر رفت

 

دانیال: فرهاد چی بهم نگفت ولی مارال میگفت یه خونه قدیمی تو یه روستا دارن

یه خونه نقلی و روستایه

 

ماهان: اینجام باید یه سر بزنیم

کوروش شماره پلاک ماشین فرهادو میخوام

 

+ من ندارم اصن نمیدونم ماشین زیر پاش چیه؟!

 

متین باز خندید

 

شیطونه میگه دندوناشو بریزم تو حلقش

 

متین: بزار ماهان خان چون فامیلیم یه کمک بهت کنم

بنظرت فرهاد خنگه ماشین زیر پاشو با خودش ببر

فکر کن بفهمی …

 

ماهان : بهرام ی۶ استلام بگیر ببین کدوم ماشین شرکت کمه

 

بهرام تلفن به دست شد و داشت میپرسید

 

و حدس ماهان درست بود یکی از ماشینای شرکت کم بود

 

بهرام شماره پلاک گیر آورد

به دوستی که تو آگاهی داشت خبر داد

 

منم با ماهان و دانیال رفتیم

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت

  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی قبولش کرده اند، در تمام لحظات همراهش بوده اند؛ اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیلوفر آبی

    خلاصه رمان:     از اغوش یه هیولابه اغوش یه قاتل افتادم..قاتلی که فقط با خشونت اشناست وقتی الوده به دست های یه قاتل بشی،فقط بخوای تو دستای اون و توسط لب های اون لمس بشی،قاتل بی رحمی که جذابیت ازش منعکس بشه،زیبایی و قدرتش دهانت رو بدوزه و اون یا گردنت رو می شکنه یا تورو به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همیشگی pdf از ستایش راد

  خلاصه رمان :       در خیالم درد کشیدم و درد را تا جان و تنم چشیدم؛ درد خیانت، درد تنهایی، درد نبودنت. مرغ خیالم را به روزهای خوش فرستادم؛ آنجا که دختری جوان بودم؛ پر از ناز و پر از احساس. آنجایی که با هم عشق را تجربه کردیم و قول ماندن دادیم. من خیالم؛ دختری که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم

    خلاصه رمان :         آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکنه ولی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت تلخ pdf از الناز داد خواه

    خلاصه رمان :         نیکا دختری که تو یه شب سرد پاییزی دم در خونشون با بدترین صحنه عمرش مواجه میشه جسد خونین خواهرش رو مقابل خودش میبینه و زندگیش عوض میشه و تصمیم میگیره انتقام خواهرشو بگیره.این قصه قصه یه دختره دختری که وجودش پر از اتشه پر از اتش انتقام دختری که میخواد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اوژن pdf از مهدیه شکری

    خلاصه رمان :       فرحان‌عاصف بعد از تصادفی مشکوک خودخواسته ویلچرنشین می‌شه و روح خودش رو به همراه جسمش به زنجیر می‌کشه. داستان از اونجایی تغییر می‌کنه که وقتی زندگی فرحان به انتقام گره می‌خوره‌ به طور اتفاقی یه دخترسرکش وارد زندگی اون میشه! جلوه‌ی‌ بهار یه دختر خاصه… یه آقازاده‌ی فراری و عصیانگر که دزدکی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x