رمان دونی

رمان آتش شیطان 139

♥️♥️♥️🔥🔥🔥♥️♥️♥️🔥🔥🔥

 

 

 

 

 

 

 

قهقه ای زد و جواب داد:

 

– وااای تابش تو عالی دختر!

اصن عشق کردم وقتی اینطوری وحید رو سوسک کردی تو دادگاه!

بعد هم که اون جلوی در ساختمون به خاک نشوندیش.

وااای تابش عشق کردم بهش تنه زدی اومدی، جیگرم حال اومد.

چقدر تو خوبی دختر!

 

 

خنده ای کرده و بیشتر گاز دادم.

با امثال وحید فقط باید همینطوری رفتار میشد تا یاد بگیرن با یه خانوم چطوری رفتار کنن.

 

اون هم مخصوصا وحیدی که میدونستم ندا اگه دوستش نداشت، اما بخاطر پولش مثل پروانه دورش می‌چرخید!

 

– ولی تابش این مدارک رو از کجا گیر اوردی؟!

منم کف‌ کردم دختر!

 

– تو که بهتر از من فیلم بازی کردی!

وقتی وحید خدا و پیغمبر رو قسم می‌خورد که دست روت بلند نکرده پاشدی با گریه گفتی تو مستی زده!

به پروندش الکلی بودن هم اضافه شد!

 

 

اینبار دوتامون باهم خندیدیم.

به سمت یه کافه روندم و به مناسبت برد پروندمون، هردومون رو به فنجونی قهوه و کیک دعوت کردم.

 

داشتم به کیک پرتقالی مورد علاقم برشی میزدم تا با قهوم بخورم که ندا گفت:

 

– تابش یه سوالی بپرسم؟!

 

برش رو توی دهنم گذاشته و حینی که از خوردنش لذت می‌بردم، سری به تایید تکون دادم.

 

– میگم…

چیزی بین تو و دایان محب هست!؟

 

 

 

 

 

 

دهنم از حرکت ایستاد.

این سوال دیگه از کجا اومد؟!

 

انگار سوال رو از توی چشمام خوند که بلافاصله ادامه داد:

 

– اون شبی که شام بیرون بودیم نگاهاتون بهم رو دیدم.

بعد هم که به محض اینکه رفتی دستشویی اونم از سر میزش پاشد پشت سرت راه افتاد.

حس کردم شاید خبرایی باشه.

 

فکر می‌کردم اون شب فقط نگاه من دنبالش بود، اما انگار دایان هم حواسش بهم بوده که ندا اینطوری مشکوک شده.

 

دوباره شروع به جویدن کیکم کرده و کمی‌ دیگه از قهوم نوشیدم تا تو این بین، برای پیدا کردن یه جواب مناسب، کمی وقت بخرم!

 

– حدودا یه چیزایی داره شروع میشه.

 

– قضیه همون گل ها و دلبریاست؟؟

کار همین محب بود؟

 

– آره کار خودش بود، اما فعلا ارتباط خاصی نداریم.

منتظریم تا پروندش حل بشه تا ببینیم چی پیش میاد!

 

لبخندی زد و گفت:

 

– خیلی خوشحال شدم برات عزیزم

لیاقت بهترین هارو داری!

 

منم متقابلا لبخندی زده و دستش که روی میز بود رو گرفتم:

 

– توهم همینطور قشنگم.

مطمئن باش لیاقتت خیلی بیشتر از وحید و امثال اونه!

کاری کن به لیاقتت برسی!

 

 

 

 

 

سری به تایید تکون داد و گفت:

 

– اتفاقا یه فکرایی براش کردم.

میخوام از ترم دیگه دانشگاه ثبت نام کنم.

 

ندا دیپلم داشت و شنیدن این خبر عالی بود!

اینکه بالاخره به این نتیجه رسیده بود خوشبختیش تو دستای خودشه، نه یه پسر پولدار دیگه؛ عالی بود!

 

حدود یه ساعت دیگه هم نشستیم و از هر دری با همدیگه صحبت کردیم.

 

اینکه میدیدم فارغ از اون دیوار دفاعیی که همیشه دورش بود، داریم با هم گپ میزنیم و وقت می‌گذرونیم، واقعا خوشایند بود!

 

ندا رو جلو خونه خاله پیاده کرده و به تمام تعارفاتش مبنی بر رفتن به خونشون رو رد کردم.

 

خیلی کار نیمه تموم داشتم و باید زودتر تمومشون می‌کردم.

 

بعد از گرفتن پنی از خانوم جلالی، کلید رو توی قفل انداخته و وارد خونه شدم.

 

همون اول کار پنی اینقدر خودش رو اینور اونور کرد و به سمت پایین کشید که رهاش کردم.

 

از بغلم پایین پرید و به سمت بالشت و اسباب بازی هاش دوید.

 

تو ظرفش براش غذا ریخته و بردم.

همونجا هم کمی باهاش بازی کردم نا رفع دلتنگی بشه.

 

حدود نیم ساعت مشغول پنی بودم که با زنگ خوردن گوشیم، به سمتش رفتم.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دامینیک pdf، مترجم marya mkh

  خلاصه رمان :     جذابیت دامینیک همه دخترهای اطرافش رو تحت تاثیر قرار می‌ده، اما برونا نه تنها ازش خوشش نمیاد که با تمام وجود ازش متنفره! و همین انگیزه‌ای میشه برای دامینیک تا با و شیطنت‌ها و گذشتن از خط‌قرمزها توجهشو جلب کنه تا جایی که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خلسه

    خلاصه رمان:       “خلسه” روایتی از زیبایی عشق اول است. مارال دختر سرکش خان که در ۱۷ سالگی عاشق معراج سرد و مغرور میشود ولی او را گم میکند و سالها بعد روزی دوباره او را می‌بیند و …       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان گرگها
رمان گرگها

  خلاصه رمان گرگها دختری که در بازدیدی از تیمارستان، به یک بیمار روانی دل میبازد و تصمیم میگیرد در نقش پرستار، او را به زندگی بازگرداند… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار

    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو پرت می‌کنه، اصلا اون چیزی نیست که نشون می‌ده. نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پالوز pdf از m_f

  خلاصه رمان :     این داستان صرفا جهت خندیدن نوشته شده و باعث می‌شود که کلا در حین خواندن رمان لبخند روی لبتان باشد! اين رمان درباره یه خانواده و فامیل و دوستانشون هست که درگیر یه مسئله ی پلیسی هستن و سعی دارن یک باند بسیار خطرناک رو دستگیر کنن.کسانی که اگر اون هارو توی وضعیت عادی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مرا به جرم عاشقی حد مرگ زدند pdf از صدیقه بهروان فر

  خلاصه رمان :       داستانی متفاوت از عشقی آتشین. عاشقانه‌ای که با شلاق خوردن داماد و بدنامی عروس شروع میشه. سید امیرعباس‌ فرخی، پسر جوون و به شدت مذهبیه که به خاطر حمایت از زینب، دختر حاج محمد مهدویان، محکوم به تحمل هشتاد ضربه شلاق و عقد زینب می شه. این اتفاق تاثیر منفی زیادی روی زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mobi
Mobi
9 ماه قبل

خیلی واضح چشم انتظار پارت بودم یا نه🦭

بیداری در نیمه شب های تاریک🖤🤍
بیداری در نیمه شب های تاریک🖤🤍
پاسخ به  neda
9 ماه قبل

کاش زودتر بزاری من خوابیدم رو سایت شما

دسته‌ها
3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x