. صدای مظلوم آیلا رو شنیدم
_مامان… بازم حالت بد شد؟
حتی نتونستم جوابش و بدم.
آرمین با حرص دست زیر پاهام انداخت و بلندم کرد. روی مبل خوابوندتم و گفت
_مشکلت چیه راه به راه شل میشی این ور اون ور؟
نگاهم به آیلا بود.. کنارم نشست و سرش و روی سینم گذاشت.
آرمین این بار از آیلا پرسید
_مامانت چشه؟
آیلا شونه بالا انداخت و گفت
_اگه مامانم و ناراحت کنی این شکلی میشه خانوم دکتر… گفت که… نباید اذیت کنی مامانت و… منم برای همین همیشه دختر خوبیم اما تو مامانم و اذیت کردی! خیلی بدی.
نگاه آرمین به صورتم افتاد.اخم داشت اما حس میکردم نگاهش نگرانه!
بلند شد و گفت
_دکتر خبر میکنم.
با صدای آرومی نالیدم
_لازم نیست… بهتر شدم.
خیره نگاهم کرد و گفت
_تو برو صبحونه تو بخور بچه من کار دارم با مامانت!
آیلا با حرص گفت
_من بچه نیستم دو ماه دیگه چهار سالم میشه!
آرمین چپ چپ نگاش کرد و گفت
_اوکی ننه بزرگ برو صبحانه تو بخور
_من سیر شدم.
برای اینکه بحث شون بالا نگیره گفتم
_توی حیاط یه تاب بزرگ هست آیلا برو اونجا بازی کن.
ذوق زده از جاش پرید و انگار نه انگار همین الان لباش آویزون بود دوید بیرون.
با رفتنش آرمین کنارم نشست و گفت
_میخوام بدونم توی این چهار سال چه غلطایی کردی…
خواستم بلند بشم که دستش و روی قفسه ی سینم گذاشت و گفت
_همین طوری بگو!
با صدای گرفته ای گفتم
_به تو ربطی نداره. من هر کاری کردم به خاطر این بود که نخواستی تو زندگیت باشم. نه منو خواستی نه آیلا رو… الانم نمیخوام یه لحظه تو خونت بمونم… میرم.
چشماش و بست و با حرص نفس کشید و با فک قفل شدش غرید
_چرا انقدر حال میکنی برینی به اعصابم؟
نیشخندی زدم و رومو برگردوندم.سرش و جلو آورد و شمرده شمرده گفت
_میخوام همه چیو بدونم!
سرم و بالا گرفتم و گفتم
_من دیگه ربطی به تو ندارم..حتی آیلا هم ربطی به تو نداره..تو اونو نخواستی الانم حق نداری ازم بگیریش آرمین.
نگاهم کرد و گفت
_الان میخوام. هم تو رو… هم آیلا رو…
با پوزخند گفتم
_تو زن داری زندگیت و خراب نکن.
_کاری به زندگی خودم ندارم اما میخوام زندگی زنم و نابود کنم..طوری که زانو بزنه جلوم بگه گه خوردم آرمین.
دلخور نگاهش کردم که دستش و روی رون پام گذاشت و پچ زد
_دعا کن مطمئن بشم دست اون لاشخور نخورده بهت.
خواستم دستش و پس بزنم که به عمد بدتر کرد و دستش و سر داد بالاتر حتی اجازه نداد بلند بشم. عصبی گفتم
_نکن الان آیلا میاد…
لبخند محوی زد و گفت
_هنوزم که زود شل میشی!
عصبی گفتم
_ولم کن میخوام برم دنبال آیلا سر به هواست میزنه یه جاییش و میشکنه!
دستش و کشید… مثل برق از جام بلند شدم و بی خیال سرگیجه م به سمت در رفتم. تمام تنم رسما داشت میسوخت. لعنت به تو آرمین!
#لیلی
داشتم توی کیفم دنبال کلید می گشتم که صدای ایستادن موتور رو کنارم شنیدم.
سرم و برگردوندم و با اخم به جوونی که از روی موتور پیاده شد نگاه کردم. به سمتم اومد و یه پاکت سمتم گرفت و بدون پرسیدن اسمم گفت
_برای شماست!
با اخم گفتم
_کلاهتو بردار ببینم.
محل نذاشت و تند سوار موتور شد و گازش و گرفت.
پاکت و باز کردم و چند تا عکسی که داخلش بود رو در آوردم و ماتم برد.
دستام لرزید… عکس های اون شب بود،امیر غرق خون و منو آرشم بالای سرش بودیم.
تمام عکس ها طوری بود که انگار ما قاتل امیر هستیم.
با دستای لرزون کاغذی که با عکسا بود و باز کردم و با خوندن نوشتهش روح از تنم رفت
_تو که دلت نمیخواد جناب سرگرد بیوفته زندان؟
شل شدم. این دست خط امیر بود… زندست امیر… زندست…
بی رمق همون جا نشستم و به عکسا نگاه کردم. دوباره اومده بود تا زندگیم و کابوس کنه.. دوباره میخواست منو از آرش جدا کنه. دوباره اومده بود تا زندگیم و سیاه کنه.
اما این بار اشتباهات گذشته رو تکرار نمیکنم.
موبایلم و در آوردم و با دستای لرزون شماره ی آرش و گرفتم.
جواب که داد هق زدم
_آرش… تو رو خدا بیا…
صدای افتادن صندلیش و شنیدم و بعد از اون صدای داد نگرانش رو
_کجایی لیلی؟چی شده؟
با وحشت گفتم
_جلوی خونه ی خودمم… امیر زندست آرش دوباره اومده سراغ مون…
داشت می دوید.در همون حین گفت
_باشه… تو برو توی خونت منم الان خودم و می رسونم.
سر تکون دادم و به سختی بلند شدم. کلید انداختم و وارد شدم. با صدای گرفته ای گفتم
_رفتم تو…
_باشه عزیزم… آروم باش من خیلی زود خودم و می رسونم.
باشه ای گفتم و قطع کردم.خیلی زودتر از اونی که فکر میکردم خودش و رسوند.
با دیدنش توی آیفون درو باز کردم و جلوی در واحد ایستادم…
وقتی رسید بالا رسما نفسش بند اومده بود.
با دیدنم نگران به سمتم اومد و گفت
_خوبی؟
درو بستم… هنوزم دست و پام می لرزید. به سختی گفتم
_امیر زندست….دست خط خودش بود… ب… برام…
محکم بغلم کرد و گفت
_امیر مرده…من خودم اون شب نبضش و چک کردم نمیزد…بفهم دیگه لیلی تا کی میخوای با ترس از اون عوضی زندگی کنی؟
ازش جدا شدم و پاکت عکسا رو از روی اپن برداشتم و به سمتش گرفتم.
_بیا ببین خودت… این بازیا فقط مال امیره… این دست خط…. مال امیره اون نمرده. زندست.
با اخم دونه دونه عکسا رو نگاه کرد و گفت
_یکی داره باهامون بازی میکنه پیداش میکنم حروم زاده رو…
نگاه به قیافه ی ترسیدم انداخت و نزدیکم شد. دستاشو دو طرف صورتم گذاشت و با اطمینان گفت
_دیگه نمی ذارم کسی اذیتت کنه. اون بی شرف و پیدا میکنم. تو فقط نریز این اشکاتو باشه؟
سر تکون دادم که اشکام و پاک کرد و محکم تر منو حبس کرد توی بغلش و پچ زد
_وقتی صدات و اون طوری پای تلفن شنیدم دیوونه شدم.
لبخند محوی زدم که گفت
_من هنوزم دوستت دارم!
نفسم قطع شد.بالاخره اعتراف کرد.
🍁🍁🍁🍁
کانال رمان من
🆔 @romanman_ir
رمان عشق و احساس من (جلد یک ) به صورت کامل در وبسایت رمان برتر گذاشته شد
به این رمان امتیاز بدهید
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز 4.5 / 5. شمارش آرا 4
تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
بابا دیگه داری شورشو درمیاری یه جوری به خوبی و خوشی این ارش و لیلی رو از تو رمان شوت کن بیرون ریدن تو رمان یه روز عاشقن یه روز حاملن یه بار میگه امیر مرده یه بار میگه زندس یه بار از هم متنفرند خیلی اضافین بچسب به همون ارمینو هانا اگه اون دوتا نبودن هیچکسی این چرت و پرتا رو نمیخوند
تا اینجا ازاده و میلاد و ناشناس رو که میدونم یکین کم کم دارم شک میکنم نکنه استاد سجادم خودش باشه
مگه میشه با یه دونه اکانت چند تا کامنت با اسم های متفاوت گذاشت ؟؟؟؟
مث اینکه میشه 😐 😐
مریم خجالت نکش یه راست بگو آزاده یکی از اون هشتگ خوشگلاتو هم بزار استیکر خنده رو هم یادت نره
یعنی قشنگگگ اون شوخیه من خورده تو برجکتااا
خخخخخ بد جوری خورده😂😂😂
تو نفسی یا من
بابا من به چه زبونی بگم من اونی شما فک میکنین نیستم ای بابا
اقا من اسمم ساشا است اینقدرالاف وبیکارم نیستم که بخوام دیگران رواذیت کنم ای بابا چراهیچ کدومتون نمی فهمین هی میگین این با اون دختره دستش تو یه کاسه است
من تا جایی که میدونم ساشا اسم دختره یعنی من تو خارج بودم بیشتر دانشجوهام که دختر بودن همین اسمو داشتن حالا شاید شرایط اینجا فرق کنه😐
اسم دختررررر؟؟
یه سرچ کن برادر متوجه میشی اسم پسر هست 😕
بابا یه خارج رفتیا هر سه تا کامنت دوتاش رو گفتی خارج بودم
یاس جان این برادر ما خیلی خودشیفته ست تازه اگه بگم واسه چی رفته دیگه شاخ در میاری و مگه ساشا اسمه پسره؟؟؟من تو فیلم هندیا دیدم اسم دختره!!
بحق چیزای نشنیده
ادمین اینجا چه خبره ؟.. آزاده کیه ؟داداش چیه ؟ چی میگین ؟ حس میکنم یه…… همتونو سرکار گذاشته. ببین بچه این کارو نکن بیشتر ضایع میشی افتاد ؟؟؟؟
بیا الان همه مث من فک میکنن
ادمینم مذکر بود تا حالا نمیدونستم فکر میکردم دختره
خخخخخ😀😀😀😀😀
جوووون باباااااا ..بزرگ ….هر وقت گفتم عن تو بگو من…کسی با تو کاری داره الکی نخودی شدی.؟؟؟؟..قربون ریشای سفیدت خخخ
به ناشناس
قرن بیست و یک عزیز
زشته قرار نیس ک دعوا کنیم بهم حرف زشت بزنیم منم حقیقتش دوس نداشتم گفتی اسکل گفتم خب حالا اینم دوس داشته نظرش گفته ولی بعضا سنشون بالاس شاید خوششون نیاد اینجور حرف زدن رو . الان دگه دوریه ای هس ک همه میدونن فضای مجازی واسه حقیقتای زندگی نیس مایم میدونیم اینجا چ خبره زیاد به دل نمیگیریم همینکه باهم حرف میزنیم ی لبخند کوچلو بزنیمم خودش غنیمته ناراحت از ناشناسم نباش اونم حرف دلشو زد
من گفتم اسکل تو چرا به خودت گرفتی؟؟من با اونی بودم که با ۲۰تا اسم از اسم واقعی خودش دفاع میکنه و قربون صدقه خودش میره…خب این ینی بقیه رو نادون فرض کرده..خدایی کمبود محبت و توجه بیداد میکنه حتی تو یه سایت رمان…من از شما معذرت میخام
ببین قرن 21 مواظب حرف زدنت باش منم اگه بخوام بگم خیلی حرف دارم که بهت بزنم ولی من همسن وسال تو نیستم که باتو بخوام همکلام شم هرچی باشه یه بزرگی گفتن یه کوچیکی گفتن
ببین اینجا جای حرف بد نیست کوچولو مواظب حرف زدنت باش یه باردیگه ببینم این حرف ها زدی خودم می یام ادبت میکنم شیرفهم شدی یانه
اولا اون کامنت واسه تو نبود دوما از کجا معلوم من بزرگ تر نباشم؟؟؟مگ میدونی چن سالمه؟سوما بزرگی به عقل که ……چهارما بیا ادب کن ببینم چیکار میخای بکنی…و در اخر اینکه شک دارم تو خودت اون دختره نباشی احتمالا نصف کامنتای اینجا مال اونه و توام یکی از اونایی
بروبابا من اونقدر بیکارنیستم مثل تو که الاف باشم بیام سربه سردیگران بزارم فهمیدی
ببین قرن 21 من حوصله سروکله زدن باتوروندارم اگه لازم باشه می یام ادبت کنم مطمئن باش
😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
راستی ادمین چهار روز شدا پارت بعد کی میاد؟
میبینم این 14 سالی که ایران نبودم ملت بیشتر فوضول شدن البته منظورم همه نیست بعضیارو میگم که خودشونم میدونن .
ناشناس بابا تو چرا ؟
میلاد داداش من که چیزی نگفتم هر ادم دیگه ای بود شک میکرد ولی داداش من به تو مثل برادرم اعتماد دارم البته برادر خودم خیلی ازم کوچکتره ولی فک کنم شما ازم بزرگتری
داداش به خدا هرکس دیگه ای بود کنجکاو میشد وشک میکرد بعدم داداش من به تو مثل برادرم اعتماد دارم البته داداشم خیلی ازم کوچکتره ولی فک کنم توازم بزرگتری
میلاد میشه بپرسم ازچندسالگی رفتی خارج ؟
از 20 سالگی الان 34 سالمه
بزرگتون منم نه؟؟؟؟
اره تو بزرگ تری ولی اینجا خیلی به تو به من شک کردنه
بیخیال اگه به حرف اینا باشه فکر میکنند ما دونالد ترامپیم
عهههه من فکر میکردم همه کوچیکن اینجا .خوشبختم اقا جاوید و میلاد وابجی گلم ازاده .من سنم کمه 16 سالمه تو حین مدرسه با این همه درس خیلی سخته که رمان بخونم به خاطر همین برای دیر به دیر گذاشتن پارت ها اصلا مشکلی ندارم
فک کنم من از همه کوچیکترم
14 سالمه
سلااااامممم بر اهل رمان خونها . چطورینننن .چه خبببببرررر .راستی مگه پسرا رمان میخونن خیلی برام سواله .اینجوری بده که از احساسا دخترا با خبر میشن وبعضیام سو استفاده میکنن کسیو عاشق خودشون میکنن با بی تفاوتی بهشون نگاه هم نمیکنم .واقعا خاک بر سر هر چی این مدلی پسره.البته بعضی پسرا واقعااااااا مرد ایده ال هر دختری هستن
بچا فک کنین
ناشناس همون ادمین اقا باشه ینی هی چتا رو خونده هی ب ریشمون خندیده
حرومش بشه اگه خندیده:ا
ناشناس 28سالت ک هس حداقل اسمتو بگو مگه میشه..
من نیستم خیالت راحت
بهههههه ادمین اقا خوبی
خیالم راحت شد گفتم الانه ک خندها حرومت شه:):):)
میخاستم چالشی راه بندازم
ببینم سالمی خداروشکر سالی ی بار میایی اونم ور پارت گذاری
خودتم ک بی طرف میگیری رد میشی اصلن ای سایت واسه کیه؟!!!!!
واسه شماست
میسی از ادمین خان گرامی
بابت متواضع بودنت ک سایت تقدیم اینجانب کردی
امیدوارم بتوانم در روند چت کردنها و همچنین اوردنت در بین بچا پیشرفت بسزایی داشته باشم.
خودت بیا دگه هی م نگم ادمین کجایی؟؟
خخخخخخخ نه خیر من ادمین نیستم
چی مگه میشه که 28 سالمه بهم نمی یاد اسمم حدس بزن چیه
یه راهنمایی اولش با(س) شروع میشه
یه راهنماییی دیگه سجاد نیست
سیما سحر ستایش سکینه سروناز سوگند سوسن
اقا من اسمم ساشا .حالا هیچ کس نمیتونه حدس بزنه
استادسجاد میشه بپرسم این آزاده خانم چرانیستش
یه چی خیلی جالبه وقتی آزاده خانم هستش میلاد رونیست وقتی میلادوهست آزاده رونیست قضیه چی خدامیدونه؟
داداش سجاد تونمی دونی قضیه چی
به قول همکارام میگن حس پلیسیم فعال شده
والا داداش توهم توجه کردی
برای منم جای سوال بود
حالا
شاید گوشیشون خراب شده
شاید…….
منکه رومانمو میخونم
والا الان هر دوشون نیستند تازه آقا میلاد که تازه اومده و آزاده جان شاید قهر کرده
من تا الان فکر میکردم همه دخترن یه استاد سجاد تک افتاده بینمون
دقیقا
در خفا بودن دیگه 😂😂😂
واااااای بچه ها پسرای سایت رخ نمایان کردن که 😂😂😂
ولی خداوکیلی برادران چه داداش داداشی راه انداختنااا😂😐
چیه مریم خانم شما بدتون می یاد . ماپسرا هرجا میریم هیچی نمی گیم وساکتیم دخترا فکر میکنن فقط خودشونن که اونجاحضور دارن ولی نمیدونم که ما موقعش که بشه حرف میزنیم
بعدشم منظورشما از جمله ی دومی چی بود ؟ دقیقا منظورتون از داداش داداشی راه انداختناااا چیه ؟ها
بابا پیدا شو با هم بریم لاقل یه نفس بگیر برادر 😂
در ضمن مث اینکه شما زیادی دلت کل کل و دعوا میخواد ولی من ادمش نیستم 😅😊
نه بخدا منم دلم کل کل نمی خواد به اندازه کافی سرکارم کل کل دارم
44444
خییییییلی اسکلید همتوون…هم این آزاده که فک میکنه خیلی زرنگه و داره اسکلتون میکنه.هم بقیه که مادر زاد اسکلن خخخخخ وایی ننه ترکیدم خخخخخ
اهای قرن 21 توخودت قاطی این حرف ها نکن شاید به مزاجت نسازه وحالت بدشه واینکه اسکلم خودتی مواظب باش این قدر می خندی یه موقع غش نکنی بامزه
دقیقا.. من خودمو قاطی نمیکنم..خدایی تازه وارد فضای مجازی شدین یا چی؟؟چتونه؟…..
تو تازه وارد فضای مجازی شدی نه من
قرن 21مواظب حرف زدنت باش ماهیچیمون نیست تویه چیزیت هست که الکی وارد بحث بزرگترات میشی
دقیقا😂😂😂😂
منم میخونم میخندم😂😂
آره تو فکر کن من زرنگم
بابا شما عاقل شما دانا
کم هندونه بزارین زیر بغل خودتون
Jeeeerrrr🤣🤣
من تازه کامنتا رو خوندم
چرا اینقدر بهم میپرین 😂😂
تو به خودت نگیر استاد جان
استاد از خداشه mobina جون
عشقی 😀😀
چشم چشم 😊😂
آفرین داداش
کجا بودی هنو بخودم میگفتم سجاد چرا نیس حرفی بزنه
چکا کنیم کاکا
روزگار لامروت لحظه ای شادمون نکرد
میایم ایجا ک بهم بپریم حداقل دلت تو یکی شاد شه
استاد جواب ابجی خوشگلم بده ک از دیروز جا تو داره جواب اینو اونو میده زود تند سری
سرم شلوغه دیر به دیر سایت ها رو چک میکنم
چشم جواب همه رو میدم
انشالله تو زندگیت هم شاد باشی مرجان جان
داداش چی کار کردی که یه ملت دنبالتن 😂😂
به منم بگو من داداش عاطفه یعنی همون آزادم
یه ماه از خارج اومدم تا اینجا تدریس کنم
اقا میلاد داداش ببین اینکه بخوای مخ یه دختر رو بزنی کاری نداره فقط باید جنتلمن باشی همین ویکم استعداد مخ زنی داشته باشی کاری نداره شما که خارج بودی باید دونسته باشی چه طوری مخ بزنی بعدش اگه برا مخ زدن مشکلی داشتی به خودم بگو
راستی خواهرتو اینقدر اذیت نکن شما یعنی تدریس میکنین این در شئن یه پسر نیست که یه دختر اذیت کنه ماپسریم این کارها درشئن مانیست داداش
عه
خوبی میلاد جان
احوالات شریف رو از خواهر جویا بودیم
بخدا هیچ کار داداش 😂
سفر بخیر
الان ایران تدریس میکنی ؟؟
هنوز نه دارم میگردم آزاده هم کلا قهر کرده با فضا مجازی خخخخخخ
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای بابا ادم نباید اینقدرنظر مردم براش مهم باشه
ببین داداش اینجا سرتو دعواه. داداش میشه ازت بپرسم چندسالته ؟
ولی داداش ببین برادرانه دارم بهت میگم فک کنم این آزاده خانم خیلی هواتو داره به پا یه موقع دلشو نشکونی گناه داره
من 28سالمه
خب منم فک نکنم چیزی گفته باشم دلشون شکسته باشه
اصلا من ادمی نیستم که دل کسی رو بشکونم اونم یه دختر
فقط گاهی اوقات که کل کل می کنم مدل ام این هست اینم به نسبت سنم کمتر شدع
خوشبختم داداش
چه عجب یکی همسن من پیدا شد اینجا فک کردم همه فوق فوقش 18یا19 سالشون باشه
افرین داداش واقعا ادم نباید دل هیچکس رو بشکونه اونم یه دختر که به قول قدیما ضعیف هست البته به دخترای جمع برنخوره یه موقع . من ازلحاظ احساسات میگم به هر حال داداش سجاد هواست به آزاده خانم ما باشه نبینم ناراحتش کنی مثل خواهرکوچیکه خودت بدونش
اومدیم رمان بخونیم و نظرات مردمو درمورد رمان بفهمیم بعد میبینیم یکی آموزش مخ زدن میده یکی دیگه میگه چن وقته از خارج اومده یکیم میگه چنسالشه. مگه اومدین چت کنین؟؟مثلا الان نظر شما درمورد رمان اینه که 28 سالته؟
میتونین یه جا دیگه جواب همو بدین
ادمین جان لطفا نظراتی که درمورد رمان نیست رو تایید و ثبت نکنید
این یه حرفی… قربون ادم چیز فهم
تلگرام که فی***لتره اینستا که شاید دلش نخواد خب مگه بده
اصلا بما چه ما که کاری به اینا نداریم اصلا چرا دارین بخاطر دختری که اونسر کشوره دعوا میکنید خب این حرفایی که پشت سرش میزنید اگه ببینه ناراحت میشه اونوقت میگید فلانی هواتو داریم بهش تهمت میزنید الکی بهش میگید چند میزنی
تو رمانتو بخون چیکاربابقیه داری؟
ببخشید وسط دعوا مزاحم شدم
بابا ادمین بنده خدا کاره ای نیست خود نویسنده توی تلگرام حدود 10 خط هر شب پست میزاره
ادمینم صبر میکنه هر 4 روز یکبار روی هم جمع بشن براتون بزاره
اگه هر 4 روز یکبار براتون عذاب اوره برین توی کانالش هر شب چند خط بخونین این جوری هم متن پست قبلی یادتون نمیره و هم هر روز سرگرمین
رحمان 1400 کی دیده؟!؟ دوسم داری؟؟ بوسم کردی؟؟؟…. خعلی باحاله…
خخخخ
اره خدایی خیلی باحاله فقط خروسه و بانکشون😂😂😂😂
ارهههههه,,, قسمت فروشنده و شهاب حسینی و پشم مارمولکم دوست داشتم…
خخخخخخخخ
فقط اخرش😂😂😂😂
پسر ؟؟؟😬
یاس خانم بخدا ماپسرا اینقدرترسناک نیستیم که اینطوری گفتی پسر .ما آدمیم مثل بقیه
نه نه ناشناس عزیزم
منظورم جنسیت شما نبود
آزاده جان یه جا اشتباه تایپی داشتن نوشتن پسر دوست پدر استاد سجاد
واسه همون گفتم ریپلای اشتباه خورده مث این که
وگر نه برای من اصلا جنسیت مهم نیست 😊
اگرطرز حرف زدن من بد بود منو ببخشید
آزااااده درست حرررف بزن ببینم چی میگی اخه!!!!! خیلی قاطی پاتی شد دخی,,, الان چیشد من که نفهمیدم؟؟؟ داداش کیه؟؟؟!؟!؟!؟