494 دیدگاه

رمان استاد خلافکار پارت 57

4
(2)

 

در اتاق و باز کردم و با دیدنشون دلم ضعف رفت.
هر دو غرق خواب بودن. اون هم روی زمین.
آرمین کامل دراز کشیده بود و آیلا رو هم روی سینه ش خوابونده بود.
به سمتشون رفتم و خواستم آیلا رو بردارم که آرمین تکون خورد و چشماش باز شد.
آروم گفتم
_این طوری کمرش درد می‌گیره.
نیم خیز شد و گرفته گفت
_تو نمی‌خواد بلندش کنی!سنگینه توله سگ
اشاره ی مستقیمش به حاملگیم بود.
بی حرف صاف ایستادم.آیلا رو روی تختش گذاشت که گفتم
_اتاق مهمون دارم.می تونی اونجا بمونی.
سر تکون داد.
به سمت اتاق مهمون رفتم و درو براش باز کردم و گفتم
_اگه چیزی نیاز داشتی بهم بگو!
با اخم گفت
_اتاق خودت کدومه؟
نگاهش کردم و با دیدن اخماش بی اراده انگشتمو به سمت اتاقم گرفتم.
به همون سمت رفت و در اتاقم و باز کرد.
پشت سرش رفتم. نگاهش و زوم روی تختم کرد و گفت
_با اون پسره رو این تخت هم خوابیدی؟
خیلی بهم برخورد اما چیزی نگفتم.
جلوتر رفت و کمدام و باز کرد
_لباساش کجاست؟
کشوم و باز کرد و دستش و روی لباس های زیرم کشید و در نهایت یه لباس خواب قرمز بیرون کشید و به سمت بینی‌ش برد.
با چشمای قرمزش نگاهم کرد و گفت
_اینم واسش پوشیدی؟
لب هامو روی هم فشردم و سری به طرفین تکون دادم.
جلو اومد و گفت
_پس واسه من بپوش

درمونده نالیدم
_آرمین چرا نم…
نذاشت حرفم و تموم کنم
_سری بعد که یه کاری بهت گفتم و واسم چون و چرا آوردی پشیمونت می‌کنم، بپوشش…
ناچارا به سمتش رفتم و لباسو از دستش گرفتم.
میدونستم اگه بخوام از اتاق برم بیرون می‌خواد اذیتم کنه برای همین همون جا تاپم و در آوردم.
بر خلاف تصورم بدون نگاه کردن بهم به سمت میز آرایشم رفت. لباس و پوشیدم و به سمتش برگشتم.
رژ قرمزم رو برداشت و گفت
_اینو بزن.
تعجب کردم.. اون که اصلا آرایش دوست نداشت.
بی حرف کاری که گفت و انجام دادم.
شیشه ی مشروباتی که برای تزئین کنج اتاق گذاشته بودم و نگاه کرد و از بین شون ناب ترینش و انتخاب کرد و جام و ازش پر کرد.
با جام و شیشه به سمتم اومد و روی تخت نشست.
موبایلش و در آورد و چند لحظه بعد همون آهنگی که قبلا براش می رقصیدم و گذاشت و خیره به چشمام گفت
_برقص!
همه چیز مثل گذشته بود الا چشم هاش… نگاهش بهم می گفت که یه نقشه هایی داره.
من می‌شناختمش! برای همین هم ترس داشتم.
یه کم که از آهنگ گذشت شروع کردم…

خیلی کم گذشت که چشماش کم کم قرمز شد و دو پیک و خیلی زود تموم کرد.
به کمرم بیشتر پیچ و تاب دادم و صاف توی چشماش زل زدم.
با اینکه اشتباه محض بود اما بدم نمیومد اگه امشب رو باهاش باشم.
این طوری شاید با حامله شدنم دروغم رو نشه.
بیشتر به خودم پیچ و تاب دادم و با عشوه به سمتش رفتم.
دستام و روی سینه ش گذاشتم و سر دادم بالا.
لیوان دستش و با خشونت پر کرد. چنگ زد به موهام و هلم داد روی تخت و خودش هم به سمتم خم شد و لب هاش و با قدرت روی لب هام گذاشت.
دستم به سمت دکمه های پیراهنش رفت و بازش کردم. سر دومین دکمه دستم و گرفت.
خمار گونه صورتش و عقب گرفت و گفت
_نمیخوام با س*ک*س نصفه و نیمه برینی تو اعصابم.
خودش و کشید کنار و کامل دراز کشید.
جا خوردم. خودم و روی تنش خم کردم و گفتم
_چرا نصفه؟
خمار نگاهم کرد و گفت
_حامله ای…
سرم و توی گردنش بردم و پچ زدم
_مشکلی پیش نمیاد…
لبخند محوی زد
_میخاری؟

🍁🍁🍁🍁🍁
🆔 @romanman_ir

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230128 233728 3512

دانلود رمان سمفونی مردگان 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           سمفونی مردگان عنوان رمانی است از عباس معروفی.هفته نامه دی ولت سوئیس نوشت: «قبل از هر چیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است»به نوشته برخی منتقدان این اثر شباهت‌هایی با اثر ویلیام فاکنر یعنی خشم و هیاهو دارد.همچنین میلاد…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۹ ۲۳۲۳۱۳۸۷۱

دانلود رمان به گناه آمده ام pdf از مریم عباسقلی 2 (2)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان :   من آریان پارسیان، متخصص ۳۲ ساله‌ی سکسولوژی از دانشگاه کمبریج انگلیسم.بعد از ده سال به ایران برگشتم. درست زمانی که خواهر ناتنی‌ام در شرف ازدواج با دشمن خونی‌ام بود. سایا خواهر ناتنی منه و ده سال قبل، وقتی خانوادمون با فهمیدن حاملگی سایا متوجه رابطه‌ی…
images 1

رمان هیچکی مثل تو نبود 2.5 (4)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد دوم   خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۴ ۲۳۴۱۰۸۰۰۸

دانلود رمان حکم نظر بازی pdf از مژگان قاسمی 4.5 (2)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       همتا زنی مطلقه و ۲۳ ساله زیبا و دلبر توی دادگاه طلاقش با حاج_مهراد فوق العاده جذاب که سیاستمدارم هست آشنا میشه اما حاجی با دیدنش یاد بزرگ ترین راز زندگی خودش میفته… همین راز اونارو توی یک مسیر ممنوعه قرار میده…  …
InShot ۲۰۲۳۰۲۲۷ ۱۰۵۶۲۹۵۹۵

دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی 2 (1)

2 دیدگاه
خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل…
دانلود رمان سودا

دانلود رمان سودا به صورت pdf کامل از ملیسا حبیبی 4.1 (53)

بدون دیدگاه
  ♥️خلاصه رمان: دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۲۵۸۳۸۵

دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

494 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ayliin
ayliin
4 سال قبل

علیک سلام بالام!!
..

جانت
جانت
4 سال قبل

سلام

yalda
yalda
4 سال قبل

امشب پارت 58رو میزارید؟؟؟؟؟

s
s
4 سال قبل

ادمین سرت شلوغ شد رمان سکانس عاشقانه رو فراموش کردی ؟؟؟؟؟؟

مریم
مریم
4 سال قبل

به عمرم یبار خاستم نظر بدم اونم ادمین قبول نکرد:/

مریم
مریم
پاسخ به  admin
4 سال قبل

والا نظر اولم بود://///

مریم
مریم
پاسخ به  admin
4 سال قبل

اها باش://///

ََََآرام
ََََآرام
پاسخ به  admin
4 سال قبل

دلت پره ها!!!

رزیتا
4 سال قبل

یاسی آبجی گلم کجاییییییی؟؟؟؟؟

نفس
پاسخ به  رزیتا
4 سال قبل

ستایش و آیلین و یاسی و آرام و آزاده کجایین بیاین

ayliin
ayliin
پاسخ به  نفس
4 سال قبل

جانم نفس جان؟… من که بودم امروز ولی دقیقا تا ساعت دوازده شب داشتم ۱۳ درس تاریخو میخوندم بالاخره تموم شد نکبت!… فردا اخرین امتحانمه میدمو خلاااص…!! و البته شروع مدارس و بدبختی های جدید…

نفس
پاسخ به  ayliin
4 سال قبل

موفق باشی آبجی آیلین☺

ayliin
ayliin
پاسخ به  نفس
4 سال قبل

مرررسی عشقم… شمام همینطور…

yasi
پاسخ به  رزیتا
4 سال قبل

سلام عشقم ، خوبی ؟
دیشب حالم زیاد خوب نبود نتونستم بیام سایت …

نفس
پاسخ به  yasi
4 سال قبل

سلام عزیزم مرسی ت خوبی خدابدنده الان خوبی

yasi
پاسخ به  نفس
4 سال قبل

فدات عشقم …
سرما خوردم 😷😷
اره خدا رو شکر نسبت به دیشب الان خیلی بهترم

ََََآرام
ََََآرام
پاسخ به  yasi
4 سال قبل

چرا عزیزم؟
آرزو میکنم همیشه خوبو سلامت باشی گلم

yasi
پاسخ به  ََََآرام
4 سال قبل

فدای تو آرام جونم …😍😗❤

رزیتا
4 سال قبل

ادمین فرزندم تو که میخواستی بحذفی چرا از اول ثبت نام کردی

رزیتا
پاسخ به  admin
4 سال قبل

اوکی.ادمبن جونم خبری از زیدات نداری؟؟؟؟!!!11

هستی
4 سال قبل

خیلی خیلی ممنون هستم از پارت کذاری سریعتوننننننننننننننننننن ادمین اگه با نویسنده در ارتباط هستی از طرف من یه تشکر کن بعد بگو بابا انقدر مارو نذار تو خماری

ayliin
ayliin
4 سال قبل

چرا برداشتی پس ثبت نامو؟؟…

ayliin68
ayliin68
4 سال قبل

خخخخخخخخخخخخخخخخ وااااییی خدااو… اخخخ چقدر خندیدم… ادمین راست میگه منم نفهمیدم چی گفتی ستایشم…

setayesh
setayesh
پاسخ به  ayliin68
4 سال قبل

هی به همتون حق میدم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

setayesh
setayesh
4 سال قبل

ادمین حتما باید همین الان ثبت نامو بر میداشتی انقدر توضیح دادم هی خطاا میداد الان تو میخوای انقدر بنویسی

*آزاده*
*آزاده*
پاسخ به  admin
4 سال قبل

حیف چقدر عکس از اکسو دانلود کردم بزارم واسه پروفایل

setayesh
setayesh
پاسخ به  admin
4 سال قبل

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ اینقدر اعصابم خورد شدا ببین چی نوشتم خخخخخخخخخخخخ .من داشتم واسه ازاده یه سوالو توضیح میدادم حدود ده دقیقه داشتم مینوشتم بع هرچی ارسال و میزدم میگفت ایمیل و نام غلطه بعد نگو همون موقع تو قسمت ثبت نامو برداشتی دیگه اون همه زحمتی که کشیدم نوشتم همش هدر رفت هر کاری کردم نشد اخر از سایت اومدم بیرون دوباره رفتم دیدم پیامم ذخیزه نشده

setayesh
setayesh
پاسخ به  admin
4 سال قبل

نه بابا مگه چیکار ککردی میگم که خودمم کلی خندیدم بعدش من تنها عیبم اینه تو حرف زدم قاطی مبکنم اصلا یه چرت و پرتایی میگم بعدش خودم کلی میخندم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ الانم اوردم گندمو تو سایت پس همتون بخندین خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

yasi
پاسخ به  setayesh
4 سال قبل

ستایش جونم ، ابجی به چی بخندیم ، این طبیعیه که هممون یه وقتایی خل میشیم ☺☺

🍫عاقل
🍫عاقل
پاسخ به  setayesh
4 سال قبل

منم همینطوری شدم😂😂😂😂😂😂😂😂

setayesh
setayesh
پاسخ به  🍫عاقل
4 سال قبل

خودمم نفهمیدم چی نوشتم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

Zahra90
Zahra90
4 سال قبل

ادمیییییین دادااااش کجاییی؟ من ثبت نام کردم عکسم دوسه بار آپلود کردم بعد هی میزنه ارور 😕🥴😫😫😫 بعد تازه هر سری ک میخوام عکس آپ کنم کل شارژمو میخوره😫😫😫 چ گلی ب سر کنم؟؟🧐

پریسا
پریسا
4 سال قبل

ادمین من ثبت نام کردم عکس پروفایل هم گذاشتم پس کو؟؟؟؟
ارور هم نداده
پس چیشده؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پریسا
پریسا
پاسخ به  پریسا
4 سال قبل

ادمین مرسی از پاسخگویی سریعتون

Azadeh8509
Azadeh8509
4 سال قبل

همین سایت
این صفحه که باز کردی اونجا که با فونت بزرگ و آبی رنگ نوشته رمان دونی ،یه سه تا خط موازیه بزن روش نوشته ثبت نام و به همین راحتی ثبت نام میکنی

پریسا
پریسا
پاسخ به  Azadeh8509
4 سال قبل

من کردم ولی نشد

جانت
جانت
4 سال قبل

سلام دوستان
جریان چیه؟
میشه بفرمایید منم بفهمم
کدوم سایت باید ثبت نام کنم؟

ayliin68
ayliin68
پاسخ به  جانت
4 سال قبل

جانت جانم برو پایین همین سایتم نوشته ثبت نام سایت افتتاح شد… قبلش پیامای پایینشو بخون بعد ثبت نام کن که به مشکل نخوری…

Maede
Maede
4 سال قبل

میشه بدونم الان با عضو شدن چه اتفاقی افتاد؟؟؟
هیچی تغیر نکرده که😕

Parisa
Parisa
پاسخ به  Maede
4 سال قبل

مگه باید تغیر کنه؟!!
🙄🙄🙄

pari
pari
4 سال قبل

سلام م رااستی دادا ادمین ترنم خانم کی میخواد این رمانو تموم کنه خیلی شده خیلی داره کشش میده اگه دسترسی بهش داری بگو خواهشا زودتر تمومش کن

ROSITA8035
ROSITA8035
پاسخ به  admin
4 سال قبل

یعنی هنوز کلی ادامه داری ادمین خان؟

آوا
آوا
پاسخ به  admin
4 سال قبل

نه بابا دیگه بدرد نمیخوره من که دیگه رمانو نمیخونم خودم به هم یه چیزی میبافم حد اقل توی ذهنم تموم بشه

Arda
Arda
4 سال قبل

رمان جالبیه ولی داره یکم کش میاد

ayliin68
ayliin68
4 سال قبل

نفس به چه زبونی حرف میزنی من چرا نمیفهمم؟؟!!!…

yasi76
yasi76
پاسخ به  ayliin68
4 سال قبل

نفس به چه زبونی حرف میزنی ؟؟؟هر کاری میکنم زبونتو نمیفهمم…..

Nafas8376
Nafas8376
پاسخ به  yasi76
4 سال قبل

ایلین. یاسی میخواین ترجمه کنم براتون

ayliin68
ayliin68
پاسخ به  Nafas8376
4 سال قبل

مرسی… شیرازی بود؟؟

Nafas8376
Nafas8376
پاسخ به  ayliin68
4 سال قبل

آره ایلین جونی

آوا
آوا
پاسخ به  ayliin68
4 سال قبل

یکم شبیه لهجه کرمانی ها بود

Nafas8376
Nafas8376
پاسخ به  ayliin68
4 سال قبل

دارم میگم ادمین توروخدا این عکس مو کاشته رو بردار حالمو بد کرد😂

Nafas8376
Nafas8376
4 سال قبل

ادمین ولا ای عکس پرچلو مال مین کاشته واسو شی دلم زد

دسته‌ها

494
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x