رمان دونی

 

 

پدر کمی نفسش را فوت کرد و کمی چایی را نوشید و گفت:

 

_چیکار کنم؟مامانت خیلی خانواده دوسته..یه داداش داره دهن مارو با اون داداشش سرویس کرده.

 

و سری از نشان دهنده ی تاسف تکان داد و گفت:

_بالاخره این فرید هم پسر بدی نیست ممکنه چون سنش پایین اینطوری هست‌.من میدونم زمانی که تو با فرید ازدواج کنی خوشبخت میشی.

 

_بابا واقعا متاسفم ،مهم این نیست که من دوسش ندارم چون پسر خوبیه باید باهاش ازد…

 

با شنیدن صدای مادر که میگفت”بیا ترنم کارت دارم” از پدر عذر خواهی کردم. و به سمت آشپز خانه رفتم:

 

_چیشده مامان؟

 

مامان کمی خورشت را هم زد و گفت:

 

_برو اتاق ساک و جمع کن ،میخوایم بریم رش…

 

با شنیدن صدای سمانه و خورشید کمی چرخیدم و به آنها نگاهی کردم:

 

_وقتشه دیگه ما بریم خاله تابان…ببخشید مزاحم شدیم.

 

لبخندی زدم و گفتم:_چرا برید ،مامانم براتون غذا درست کرده بمونید یکی دو ساعت بعد برید.

 

خورشید بوسه ای به لپ هایم زد و بغلم کرد و با صدای که مهربانی در آن موج میزد گفت:

 

_نه ترنم جون،بریم که مامانم منتظره سمانه هم باید بره کلاس ما دیگه بریم. خدافط

 

_خدافط دخترم. خدا به همراهت خوشحال شدم اومدید

 

و مادر تا حیاط آنها را همراهی
کرد و در را بست و سطل را برداشت و کمی از آب حوض را پر کرد.

 

_مامان با من کار داشتی؟ یادم نبود چی گفتی.

 

مادر با سطلی که پر شده را در درخت انار آرام آرام ریخت و گفت:

 

_گفتم،برو وسایلت و جمع کن بریم رشت.

 

_خب با کی؟ وفتی مهمون داری؟

 

مادر با دستش محکم به پیشانی اش کوبید و حرصی لب زد:

 

_آخه من سر حاملگیم چی خوردم که تو اینهمه خنگی خب مشخصه با داییت دیگه.میحوایم سه ماه بمونیم.

 

(بچه ها فردا نمیتونستم پارت بزارم به خاطر همین امروز گذاشتم 💖)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان روزگار جوانی

    خلاصه رمان :   _وایسا وایسا، تا گفتم بریز. پونه: بخدا سه میشه، من گردن نمیگیرم، چوب خطم پره. _زر نزن دیگه، نهایتش فهمیدن میندازی گردن عاطی. عاطفه: من چرا؟ _غیر تو، از این کلاس کی تا حالا دفتر نرفته؟ مثل گربه ی شرک نگاهش کردم تا نه نیاره. _جون رز عاطییی! ببین من حال این رو نگرفتم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به چشمانت مومن شدم

    خلاصه رمان :     این رمان راجب یه گروه خوانندگی غیرمجازی با چند میلیون طرفدار در صفحات مجازی با رهبری حامی پرتو هستش، اون به خاطر شغل و شمایلش از دوستان و خانواده طرد شده، اکنون او در همسایگی ترنج، دختری چادری که از شیراز جهت تحصیل در دانشگاه تهران آمده قرار گرفته با عقاید و دنیایی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان اتانازی به صورت pdf کامل از هانی زند

  خلاصه رمان:   تو چند سالته دخترجون؟ خیلی کم سن و سال میزنی. نگاهم به تسبیحی ک روی میز پرت میکند خیره مانده است و زبانم را پیدا نمیکنم. کتش را آرام از تنش بیرون میکشد. _ لالی بچه؟ با توام… تند و کوتاه جواب میدهم: _ نه! نه آقا؟! و برای آن که لال شدنم را توجیه کرده

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هیچ ( جلد اول ) به صورت pdf کامل از مستانه بانو

        خلاصه رمان :   رفتن مرصاد همان و شکستن باورها و قلب ترمه همان. تار و پودش را از هم گسسته می دید. آوارهای تاریک روی سرش سنگینی می کردند. “هیچ” در دست نداشت. هنوز نه پدرش او را بخشیده و نه درسش تمام شده که مستقل شود. نازخاتون چشم از رفتن پسرش گرفت و به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شاه صنم pdf از شیرین نور نژاد

    خلاصه رمان :       شاه صنم دختری کنجکاو که به خاطر گذشته ی پردردسرش نسبت به مردها بی اهمیته تااینکه پسر مغرور دانشگاه جذبش میشه،شاه صنم تو دردسر بدی میوفته وکسی که کمکش میکنه،مردشروریه که ازش کینه داره ومنتظرلحظه ای برای تلافیه… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانی
کانی
1 سال قبل

مامان منم اینطوریه حرف حرف خودشه قوم قوم خودشه ولی توی ازدواج دخالت نمیکنه میگه هرچی خودت دوست داری

کیم سوکجین
کیم سوکجین
1 سال قبل

احتمالا برن رشت دختره یا عاشق فرید شه یا یکی دیگه

لیکاوا
لیکاوا
1 سال قبل

وای دوست دارم مامان ترنم رو بکشم🗡🗡🗡

لیکاوا
لیکاوا
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
1 سال قبل

نارنجک و دینامیت میارم

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
1 سال قبل

منم با خودتون ببرین،من کمربند مشکی کاراته دارم بدرد میخورم

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
1 سال قبل

چرا کمربند مثلا سنپای کاراته ام ها میزنم فکو مکشو میارم پایین

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
1 سال قبل

پروووووو
میام تورو هم میزنمتااااا

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
1 سال قبل

اععععع چه جالب یکی از دوستای منم میره کیک بوکسینگ،تازه ی دوست دیگه هم دارم میره دفاع شخصی

رضا میر
رضا میر
پاسخ به  𝐻𝒶𝒹𝒾𝓈𝑒𝒽
1 سال قبل

براووووووو شاعرم هستی؟ولی فک کنم بیشتر شعر تخیلی دوس داری😏

دسته‌ها
14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x