رمان حورا پارت 106

3.4
(5)

 

 

 

اهی کشیدم:

_ راس راس رفتم براش زن بگیرم، تازه قبلش هم گفتم ممکنه اون بچه‌دار نشه!

 

_ خب تو که دروغ نگفتی! دکترت گفته بود مشکل از تو نیست!

 

شانه بالا انداختم:

_ دیدی که کیست داشتم، از کجا معلوم همون نذاشته باردار شم؟ بعدشم لاله الان حامله‌س، نمیشه که اینو انکار کرد!

 

لب‌هایش را به هم فشرد:

_ ولی تو پکری کیمیا، تو خودتی…چیزی که نشده؟

 

لبخند تلخی زد و به ارامی گفت:

 

_ داداش یه چیزایی میگفت!

 

چشم ریز کردم:

_ راجب چی؟

 

نفس عمیقی کشید:

_ اینکه تو خاستگار برا خودت جور کردی!

 

چشم ریز کردم، نمیفهمیدم منظورش چیست:

 

_ یعنی چی؟ خاستگار برای خودم جور کردم؟ اصلا همچین چیزی شدنیه مگه؟ طرف به خود قباد زنگ زده فکر کرده فامیلتونم! مگه از اقوام وحید نبوده؟

 

کیمیا نگرانی به چشمانش دوید:

 

_ ای وای، حورا…نه قباد میشناسه طرفو نه وحید، دیروز وحید برام توضیح داد، گفت چیزی به تو یا داداشم نگم وگرنه دردسر میشه، تو رو خدا چیزی نگیا!

 

گیج خندیدم:

_ باشه اروم، توضیح بده بفهمم، یعنی چی؟

 

نفس عمیقی کشید:

_ اون خاستگاری که زنگ زده به قباد، ظاهرا فقط هدفش به هم زدن میونه‌تون بوده، یا دعوا درست کردن و تو رو اذیت کردن، ک متاسفانه داداشم باور کرده که کار خودته چون بر این عقیده‌س که تو که دشمنی نداری!

 

دستی در هوا تکان داد:

_ وحید هم گفت از فامیلای هیچکس نبوده، حتی نمیدونه کی توی مهمونی راهش داده، ما فکر کردیم از فامیلای دور اوناس، اونا هم فکر کردن از فامیلای ماست…برای همین این موضوع پیش اومد!

 

اهی کشیدم و لب زدم:

_ بخدا بدبخت‌تر از من نیست!

 

 

 

 

 

 

دستم را گرفت و کمی فشرد:

_ تو رو خدا به کسی چیزی نگیا، تا بتونم به داداشم میفهمونم تو کاره‌ای نبودی و الکی بهش میگم از زیر زبونت یه چیزایی کشیدم یا گوشیتو گشتم، یا هرچی…نمیذارم اذیتت کنه اما تو هم نگو که حرفی از من شنیدی!

 

لبخندی زدم:

_ نه دیوونه، نترس… چیزی نمی‌گم، چی دارم بگم اصلا؟ مگه کسی هم اینجا به حرف من توجه میکنه؟

 

اهی کشید و برخاست تا بیرون برود، با گفتن اینکه وقتم را برای درس خواندنم نمیگیرد بیرون رفت و من ذهنم بیشتر درگیر شد!

 

ان شب در بالکن و سپس در مهمانی سعی داشت با من هم‌صحبت شود، البته اگر خاستگار همانی باشد که فکر میکنم!

وقتی وحید نزدیک شد، کارتی از جیبش بیرون کشید و داخل کیفم انداخت! کیفم کجا بود؟

 

با هول و ولا از جا برخاستم تا ان شماره را بیابم، قطعا ادرس یا شماره تماسی داشت که چنین اقدامی کرد!

میان کمد لباس‌ها و وسایلم گشتم، کیفی که ان شب در دست داشتم را که یافتم برداشتم و سریع بازش کردم، کیف کوچک و مجلسی بود با جنس پولکی و رنگارنگ!

 

در کیف یک رژلب بود و چند خرده کاغذ که مال رسید پرداخت ارایشگاه همان شب بود! و به علاوه‌ی کارت ویزیت!

 

سریع کارت را برداشتم و به نوشته‌هایش نگاه کردم، شرکت حمل و نقل تجاری همدانی با مدیریت کیومرث همدانی!

قضیه داشت جالب میشد، ادرس شرکت و شماره تماس هم داشت، البته برای شرکت.

 

پشت کارت را که دیدم، پوزخندی کنج لبم نشست، انتظارش را داشتم!

با خودکار روی پشت سفید کارت، شماره‌ای یادداشت شده بود و زیرش نوشته بود: «زنگ بزن حورا، منتظرتم!»

 

اصلا هم مشخص نیود که با هدف پیشین امده و قصدش فقط و فقط کنجکاو کردن من و یا بد جلوه دادنم به چشم قباد است! هرکه بود باید سر از کارش درمی‌آوردم، نمیتوانم چنین چیزی را بی جواب بگذارم!

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.4 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۳۱۴ ۰۱۴۵۲۱۲۷۵

دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند 0 (0)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب…
IMG 20230123 235601 807

دانلود رمان به نام زن 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       به نام زن داستان زندگی مادر جوانی به نام ماهور است که در پی درآمد بیشتر برای گذران زندگی خود و دختر بیست ساله‌اش در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام می شود. شروع ماجرای احساسی ماهور همزمان با…
IMG 20230129 004339 7932

دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو 4 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۸۰۵۳۰۲۵۷

دانلود رمان ارتعاش pdf از مرضیه اخوان نژاد 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     روزی شهراد از یه جاده سخت و صعب العبور گذر میکرده که دختری و گوشه جاده و زخمی میبینه.! در حالیکه گروهی در حال تیراندازی بودن. و اون دختر از مهلکه نجات میده.   آیسان دارای گذشته ای عجیب و تلخ است و…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (3)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…
رمان دل کش

دانلود رمان دل کش به صورت pdf کامل از شادی موسوی 4.1 (15)

17 دیدگاه
  خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود‌…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی…
IMG 20230127 013928 0412

دانلود رمان خطاکار 1 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :     درست زمانی که طلا بعداز سالها تلاش و بدست آوردن موفقیتهای مختلف قراره جایگزین رئیس شرکت که( به دلیل پیری تصمیم داره موقعیتش رو به دست جوونترها بسپاره)بشه سرو کله ی رادمان ، نوه ی رئیس و سهامدار بزرگ شرکت پیدا میشه‌. اما…
رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی

رمان شولای برفی به صورت pdf کامل از لیلا مرادی 4.1 (10)

7 دیدگاه
خلاصه رمان شولای برفی : سرد شد، شبیه به جسم یخ زده‌‌ که وسط چله‌ی زمستان هیچ آتشی گرمش نمی‌کرد. رفتن آن مرد مثل آخرین برگ پاییزی بود که از درخت جدا شد و او را و عریان در میان باد و بوران فصل خزان تنها گذاشت. شولای برفی، روایت‌گر…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۸۱۶۶۸۶

دانلود رمان پرنیان شب pdf از پرستو س 2 (1)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :       پرنیان شب عاشقانه ای راز آلود به قلم پرستو.س…. پرنیان شب داستان دنیای اطراف ماست ، دنیایی از ناشناخته های خیال و … واقعیت .مینو ، دختریه که به طرز عجیبی با یه خالکوبی روی کتفش رو به رو میشه خالکوبی که دنیای…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

36 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
....
....
10 ماه قبل

بنظرم کار لاله است.نیست؟
این کار فقط از اون افریته بر میاد

Simw
Simw
10 ماه قبل

ادمین عزیز ممنون میشم جواب بدید
تو مدوان میخوام رمان بزارم ولی هنگام ورود نام کاربری و ایمیل و رمز و درست میزنم ولی میزنه نامعتبر
الان چیکار میتونم بکنم؟؟؟

neda
عضو
پاسخ به  Simw
10 ماه قبل

عزیزم ما ادمین اینجا هستیم…از ادمین مد وان بپرس …
و اینکه اگه ایمیل یا نام کاربری درست نباشه میزنه نامعتبر.
رمان وان هم میتونی بذاری .

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  neda
10 ماه قبل

خب وقتی اقا سعید جواب نمیده
چه خاکی بوخورم من هضم نمیشه تازه اگه هضمم بشه دفع نمیشه کهه
😂😂😂😂

Hasti Nik1313
Hasti Nik1313
پاسخ به  شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

سعید(مهسا) اقا شدی ای جانم

lilo
lilo
10 ماه قبل

امیدوارم که حداقل این خواستگاره خوب باشه (من دلم میخواد همیشه مثبت اندیش باشم)
بعد این قباد بسوووزههههه ما بریم براش پماد سوختگی بگیریم🙃✈️

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

من می خوام یه رمان بزارم چطوری بزارم

neda
عضو
پاسخ به  شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

برو مد وان عزیزم

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  neda
10 ماه قبل

امم خب تو مد وان چطوری بزارم

neda
عضو
پاسخ به  شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

برو اونجا کامنت بذار ..ادمین اونجا بهت میگه …
اینجا بیشتر نویسنده های ک‌ معروفن و چندتا رمان نوشتن هستن .یا رمان وان برو .

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  neda
10 ماه قبل

ممنونم😗😗😚😚

neda
عضو
پاسخ به  شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

خواهش میکنم عزیزم 🤗

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  neda
10 ماه قبل

پیام دارم اقاااا سعیــــــد جون جوابمو نمیده😐😑
اح خدایا کمی صبر در من عفو کن
تا سعید جوابمو میده
شما کدومتون سعیدین ؟
هیچ کدوم؟ حدس میزم سعید نباشین
سعیدددددد اقا سعیددد

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

ااا نه اقا سعید ادمین نبود😂😂ولی ابروم رفت

کاربر
کاربر
10 ماه قبل

اینکه کاملا واضحه که قباد نمیتونه بچه دار بشه ، خودشم خوب میدونه منتها لاله بارداره نه از قباد اون بیرون رفتنهای الکی کجا میرفت؟ حس میکنم قباد میدونه فقط داره نقشش رو برملا میکنه چون اون تعصبی رو که روی حورا داره روی لاله نداره

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  کاربر
10 ماه قبل

دقیقااااا

لی لی
لی لی
10 ماه قبل

بنظر من اگه حورا میخواد کاریم بکنه باید به یه نفر مثلا کیمیا کامل همه چیزو بگه یا مثلا تو دفتر خاطراتش کامل و با دلیل همه چیزو بنویسه
که اگه بعدا مشخص شد یه قصدی پشت این کار هست لااقل همه انگشت اتهام طرفش نگیرن

ناشناس
ناشناس
10 ماه قبل

دیگه طاقت ندارم حورا ضربه بخوره وایی

اهو
اهو
10 ماه قبل

به احتمال زیاد از رقیبای قباده میخواد بهش ضربه بزنه
ولی من حسم میگه کثافت کارییای لاله گاوم میوفته گردن حورا یکی زنگ میزنه به قباد میگه زنت فلانه بهمانه اینم فک میکنه حورارو میگن

ستایش
ستایش
10 ماه قبل

حسم میگه کارت رو تو اتاق حورا یکی میبینه و صد برابر بدتر میشن باهاش حتی کیمیا

آرام
آرام
10 ماه قبل

یه جورایی این پیگیر شدن حورا باعث جداییش از قباد میشه که امیدوارم اتفاق بیوفته البته بدون بی آبرویی برای حورا

اون خواستگاره اگه از قصد اومده جلو پس منتظر حوراست تا حورا بره سراغش تا ماجرا رو جوری نشون بده که حورا خیانتکاره
کاش حورا بی دردسر از قباد جدا شه

به تو چه😐
به تو چه😐
10 ماه قبل

سلام خوبی فاطمه 🙂♥️
رمان گاهوک دیگه از اول مهر نمیزاریش ؟؟؟؟
خیلی قشنگه ♥️

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  به تو چه😐
10 ماه قبل

عااااا عجب اتفاقی منم امروز ۳پارت‌ازشوخوندم

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

من اگه تو زندگیم هم انقد یاهوش بودم که نفس نبودم ابنه سینا بودم به ولا

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

و شایدم لاله می خواد به قباد نزدیک بشه واسه همین این کارو کرده تا کاره خودشو دوست پسرش راحت بشه
و اینکه لاله عاشق قباد نیس
چون این دوتا رو مامانا شون نشون هم کردن
و همو دوست ندارن و لاله هم استفاده کرده از این شانس
قدرت تخیل رو داشتین نه خدای داشتین
چقد من خلاقم قربون کله زردم برم

hadis
hadis
پاسخ به  شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

بعد حالا دوس پسر لاله کیه همونی که میخواد به حورا نزدیک بشه🫤

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  hadis
10 ماه قبل

شاید
این رمان پر شایده

Atosa
Atosa
10 ماه قبل

من که میگم شاید یکی از خانواده حورا باشه 😃🤌🏽

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
پاسخ به  Atosa
10 ماه قبل

نه تو دیگه خیلییی تر از من خلاقی افرین

Delvin _yasi
Delvin _yasi
پاسخ به  شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

اره بنظر منم ، شاید از خانواده حورا است
اما نمی‌فهمم چرا بحث خاستگاری و پیش کشیده ،
یه احتمال دیگه هم که هست شاید از دشمنای قباده و میخواد انتقام بگیره ، خوب میخواد از حورا هم کمک بگیره

یسنا
یسنا
پاسخ به  Atosa
10 ماه قبل

نیستش ولی منم خیلی به این که خانوادش پیدا بشن فکر کردم…

شاید اره شایدم نه
شاید اره شایدم نه
10 ماه قبل

من تازه رمان دونی رو پیدا کردم و همه پارت حورا رو تو ۲روز تموم کردم
وفهمیدم کهههه
این دوست پسر لاله‌س که بچم از لاله و اون پسره‌س که میخوان دارو ندار قباد و جمع کنن برن
بعله
و ببخشید که میگم
ولی از اونجای که لاله باید باکره می بوده کاری نکردن تا زمانی که لاله و قباد رابطه داشتن😂
بخدا منحرف نیستم فقط از خوندن این رمان این چیزا عایقم شد

آخرین ویرایش 10 ماه قبل توسط شاید اره شایدم نه
Roya
Roya
10 ماه قبل

سلام چرا رمان قایم موشک رو نمی زارین لطفا حداقل هفته یک بار بزارین خیلی رمان خوبیه

خواننده رمان
خواننده رمان
10 ماه قبل

احتمالا لاله فرستادتش سراغ حورا که قباد فکر کنه حورا داره بهش خیانت میکنه

سین
سین
10 ماه قبل

چقدر کوتاه._. و بدرد نخور

دسته‌ها

36
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x