رمان حورا پارت 120

3.6
(5)

 

 

 

 

 

با چشمان درشت شده نگاهش کردم:

 

_ دیوونه شدی کیمیا؟ ینی چی که میندازی؟

 

کف دستانش را به زانوهایش کشید:

 

_ نمیخوام‌ حورا…میترسم، باز مثل دفعه قبل میشه، وحید ولم میکنه!

 

اخم کردم و دستش را گرفتم:

_ منو ببین، چرا ولت کنه؟ مگه زنش نیستی؟ محرمش نیستی؟ مگ از یکی دیگه حامله‌ای؟ چه حرفیه میزنی تو؟

 

قانع نشده سرش را به طرفین تکان داد، به یکباره عق زد و دستش را جلوی دهانش گرفت، ترسیده خواستم برای توالت کمکش کنم که سری تکان داد:

 

_ خوبم، خوبم…یهو تهوع بهم دست داد!

 

کلافه پوفی کشیدم، از فکری که به یکباره به ذهنم زده شد تک خنده‌ای کردم، گیج نگاهم کرد:

 

_ به چی میخندی؟

 

شانه بالا انداختم:

_ دو بار حامله شدی، یبارشو و انداختی، این یکی هم میخوای بندازی…اونوقت من سه سال زور زدم حامله شم، نشدم!

 

همینکه خواست لب برچیند سریع گفتم:

 

_ دلخور نشیا، محض شوخی گفتم…راستش دیگه برام مهم نیس بچه‌دار شم یا نه! فقط خنده‌داره… آدما قدر چیزی که دارن رو نمیدونن!

 

سر به زیر شد:

_ یکم دیگه بمون، ببینیم حالت جا میاد یا نه، بعد پاشیم بریم بیبی چک بخریم بریم خونه، هم مطمئن شیم، هم یه فکری براش بکنیم!

 

حرفی نزد و من هم همینکار را عملی کردم، با خریدن یک بیبی‌چک به خانه برگشتیم، وارد اتاق شده بود و من هم برای تعویض لباس‌هایم به اتاق رفتم.

منتظر بودم که نتیجه را ببینم، حتی نمیدانم باید چه کار میکردیم! قطعا باید به وحید میگفت، اینبار دیگر محرمش بود و فکر نکنم چنین چیزی تابو به حساب بیاید!

 

هرچند که ای کاش تا روز عروسی صبر میکردند، کیمیا به حساسیت خانواده‌اش راجع به این موضوع باخبر بود، نباید اجازه میداد چنین چیزی سریع اتفاق بیافتد!

 

 

 

 

 

باز شدن در اتاق نگاهم را به سمت خودش کشید، منتظر چشم به او دوختم و با چشمان اشکی داخل شد. همین نگاهش میگفت که جواب مثبت است، آهی کشیدم و در اغوشم فشردمش:

 

_ نگران نباش، وحید نمی‌ذاره اذیت بشی، اون مرد خوبیه!

 

هقی زد و از اغوشم بیرون امد:

_ نمیخوام…میترسم، حورا…بیا بریم مثل قبلی، بندازیمش!

 

اخم کردم، اگر با او جدی حرف نمیزدم محال بود بفهمد چکار کند:

 

_ کیمیا خر نشو، خب؟ مگه هرزه‌ای هربار حامله شی و بری اون جاهای ناجور بندازیش؟ اره؟

 

سکوت کرد، روی تخت نشاندمش، هرچه میگفتم یا سکوت میکرد یا اشک میریخت، حالش وخیم بود و میدانستم تاثیر اتفاق قبلیست، میترسد و ذز خودش متنفر است!

 

خودش را مقصر میداند، فکر میکند وحید راجع به او فکر بد خواهد کرد و ممکن است رهایش کند، هرچه که هست…

نتوانستم قانعش کنم، انگار کسی، محکم و سفت در مغزش ایستاده و فریاد میزد که باید سقط کنم!

 

من هم سعی کردم حداقل، برای اینکه خودش را درک کند و بفهمد، به اتاقش فرستاده و اصرار کردم بخوابد و برای ناهار هم لازم نیست بیرون بیاید و خودم برایش غذا خواهم برد!

 

با خیال راحت خوابید، هرچند که نگران بود و مدام میگفت: «نذار مامانم و قباد بفهمن، تو رو خدا…» مدام اطمینان میدادم که نخواهند فهمید، اما باز به یکباره میگفت:«یه وقت دزدکی به وحید نگی؟، جون من نگیا!»

 

تمام تلاشم را کردم که ارام باشد! تا اینکه بالاخره خوابید…

ضعیف بود، هم بدنش، هم ذهنش…

برای این مشکل زیادی زود بود و هنوز هم میدانم که ممکن بود بعد از ان سقط که چند ماه پیش داشته، بارداری‌اش دچار مشکل شود!

 

اما دلم نیامد بترسانمش! وقتی هم خوابید دوباره به اتاق برگشتم و تا شب سر کردم، چندبار به او سر زدم و وقتی از خوب بودنش مطمئن شدم هم بعد از شام، به اتاقم پناه بردم…

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240717 155824 919 scaled

دانلود رمان ریسک به صورت pdf کامل از اکرم حسین زاده 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان: نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۹ ۲۳۱۰۴۵۹۰۵

دانلود رمان هشت متری pdf از شقایق لامعی 1 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان: داستان، با ورودِ خانواده‌ای جدید به محله آغاز می‌شود؛ خانواده‌ای که دنیایی از تفاوت‌ها و تضادها را با خود به هشت‌متری آورده‌اند. “ایمان امیری”، یکی از تازه‌واردین است که آیدا از همان برخوردِ اول، برچسب “بی‌اعصاب” رویش می‌زند؛ پسری که نیامده، زندگی اعضای محله‌ و خصوصاً خانواده‌ی…
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۴ ۲۲۱۲۳۲۹۳۷

دانلود رمان ناگفته ها pdf از بهاره حسنی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :           داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد، آشنایی او با جوانی در هواپیما و در مورد زندگی خود، این داستان را شکل می دهد ……
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۲ ۱۲۰۱۲۴۶۴۹

دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی…
400149600406 1552892

رمان خلافکار دیوانه من 5 (1)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان خلافکار دیوانه من خلاصه : دختری که پرستار یه دیوونه میشه دیوونه ای که خلافکاره و طی اتفاقاتی دختر قصه میفهمه که مامان پسر بهش روانگردان میده و دختر قصه میخواد نجاتش بده ولی…… پـایـان خوش  
IMG 20230128 233813 8572 scaled

دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۲۰۰۵۳۸۹

دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد 0 (0)

12 دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش…
520281726 8216679582

رمان باورم کن 0 (0)

بدون دیدگاه
دانلود رمان باورم کن خلاصه : آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی یه دختر شمالی که کرج درس میخونه . به خاطر توصیه ی یکی از استاد ها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار…
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.9 (18)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۷ ۱۶۲۰۳۰۱۹۸

دانلود رمان دردم pdf از سرو روحی 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :         در مورد دختری به نام نیاز می باشد که دانشجوی رشته ی معماری است که سختی های زیادیو برای رسیدن به عشقش می کشه اما این عشق دوام زیادی ندارد محمد کسری همسر نیاز که مردی شکاک است مدام در جستجوی…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کاربر
کاربر
8 ماه قبل

هر وقت یمان چشم میخوره به این رومان مسخره کلی فکر میاد سراغم و به این فک میکنم که چقدر شخصیت زن رو داره تخریب میکنه تو جامعه یعنی حورا به این حد از زندگی رسیده که تو خونه ای زندگی کنه که هر روز قباد رو میبینه و اون بهش محل نمیده یا جلوش لاله رو میبوسه و… واقعا مسخره یه زن هیچ وقت نمیتونه اینا رو تحمل بکنه ، چرا نباید ازدواج بکنه اصن؟ چرا باید جواب بدی های کیمیا رو با خوبی جواب بده ؟ چرا باید رشته هنر بخونه ؟ آخه کی با هنر به جایی رسیده خسته شدم

الی
الی
8 ماه قبل

خیلی چرت داری ادامش میدی مسخره شده 😪

lilo
lilo
8 ماه قبل

خااا و خلاص😐😐😐 به جای اینکه اسم حورارو بذاری رو رمان باید میذاشتی کیمیا😐😐

سارا
سارا
8 ماه قبل

حالا حالا درگیر کیمیاییم نویسنده پارت قبلی بیشترشبیه دلنوشته بودتا پارت رمان حورا خخخخ چطور راضی میشید آخه چه شما چه نویسنده ماتیک وچه دلارا انقدردیربدیر وکم پارت بزارید ومخاطبای رمانتونو با اینکارتون فقط اذیت کنیدبعضی رمانا که دیگه انگارادامه ندارن مثل دهار یا رمان دلوین ،خوب اگه نمیتونیدادامه بدید چرا اصلا”شروع به نوشتن رمان میکنید ومخاطب رو سرکارمیزارید رمان نگارهم که خیلی وقته پارت جدید نداشته

Ana
Ana
8 ماه قبل

الهي شكر الهي شكر … خييلي نگران بودم كيميا بالاخره بخوابه 😕 از كيميا بكش بيرون نويسنده

.....
.....
8 ماه قبل

بابا اووکادو رو چرا نمیدییی اههه

خواننده رمان
خواننده رمان
8 ماه قبل

چن پارت دیگه طول میکشه کیمیا بره سر زندگیش داستان بره طرف حورا فکر کنم با این پارتا یه سالی بشه البته

.....
.....
8 ماه قبل

اووکادو رو میخوایمممم اونم طولانی و زیاددد

...
...
پاسخ به  .....
8 ماه قبل

اقا به نظرم امید میخواد اون دختره نفسو به عنوان دوست دخترش بیاره خونه که الاله حسودی کنه

دسته‌ها

9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x