رمان حورا پارت 157 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

به اصرار کیمیا کمی باهم رقصیدیم، لاله که شکمش مانع رقصیدنش میشد، ازین رو به قباد چسبید و با پوست کندن میوه و خوراندن هر چیزی به او، مانع بلند شدن قباد هم شد!

 

توجهی نشان نمی‌دادم، با اینکه هر از گاهی نگاه اخمالود قباد را شکار میکردم اما، سعی کردم کاملا بی تفاوت از کنارش بگذرم!

 

به نحوی موفق هم شدم اما، استرس اینکه اگر به خانه برویم و دعوا و جدل صورت بگیرد خوشی‌ام را تلخ میکرد!

تا نیمه‌ها شب که دیگر مهمانان را راهی کردیم، به اصرار مادر وحید، قرار شد کیمیا امشب را نزد آنها باشد و روز بعدش، وحید برای آماده شدن عروسی به آرایشگاه بفرستدش!

 

وقتی دیگر کسی در تالار نماند، به رختکن رفتم و لباس‌هایم را پوشیدم، شالم را روی سر کشیده از تالار بیرون رفتم، همه‌یشان هنوز در تالار بودند، قاعدتا مادرش هم حالا همراه آنها می‌آمد و دلم نمیخواست سوار ماشین آنها شوم.

 

چه ایرادی داشت اگر خودم مثل زمانی که امدم، با اژانس هم برگردم!

اما زیاد در افکارم ماندگار نبودم که قباد با ماشین جلوی پایم ایستاد و از اینکه دانسته چه قصدی دارم، صورتم در هم رفت!

 

_ سوار شو، الان بقیه هم میان…

 

لب خیس کردم و به او که از ماشین پیاده شده بود نیم نگاهی انداختم، داشت با اخم رصدم میکرد، لب گشودم چیزی بگویم که سریع غرید:

 

_ حورا، سوار شو…وقت اومدن با آژانس اومدی کافی بود، نیمه شبه، یالا!

 

این خود داری کردنش برایم جای تعجب داشت، اینکه داشت دوباره سعی میکرد به من توجه نشان دهد، نگران میشد، نگاهم میکرد، سعی میکرد ملایم رفتار کند!

 

در یک جمله بخواهم خلاصه‌اش کنم، عجیب شده بود، انگار قباد سابق داشت دوباره بیدار میشد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 269

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آوای جنون pdf از نیلوفر رستمی

  خلاصه رمان :       سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفه‌ای از رسته‌ی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخاله‌اش درگیر پرونده‌ی قتلی می‌شود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست ساله‌اش را هم دنبال می‌کند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص چهارم را پیدا می‌کند و در مسیر قصاص کردن او،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طهران 55 pdf از مینا شوکتی

  خلاصه رمان :       در مورد نوا دختری جسور و عکاسه که توی گذشته شکست بدی خورده، اما همچنان به زندگیش ادامه داده و حالا قوی شده، نوا برای نمایشگاهه عکاسیش میخواد از زنهای قوی جامعه که برخلاف عرف مکانیک شدن عکس بگیره، توی این بین با امیریل احمری و خانواده ی احمری آشنا میشه که هنوز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان قاصدک زمستان را خبر کرد

  دانلود رمان قاصدک زمستان را خبر کرد خلاصه : باران دختری سرخوش که بخاطر باج گیری و تصرف کلکسیون سکه پسرخاله اش برای مصاحبه از کار آفرین برترسال، مردی یخی و خودخواه به اسم شهاب الدین می ره و این تازه آغاز ماجراست. ازدواجشان با عشق و در نهایت با خیانت باران و نفرت شهاب به پایان می رسه،

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن و …آرمین برگشته تا زندگی و آینده شو اینجا بسازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نذار دنیا رو دیونه کنم pdf از رویا رستمی

  خلاصه رمان:     ازدختری بنویسم که تنش زیر رگبار نفرت مردیه که گذشتشو این دختر دزدید.دختریکه کلفت خونه ی مردی شدکه تا دیروز جرات نداشت حتی تندی کنه….روزگار تلخ می چرخه اما هنوز یه چیزایی هست….چیزایی که قراره گرفتار کنه دختریرو که از زور کتک مردی سرد و مغرور لال شد…پایان خوش…قشنگه شخصیتای داستان:پانیذ۱۷ ساله: دختری آروم که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در جگر خاریست pdf از نسیم شبانگاه

  خلاصه رمان :           قصه نفس ، قصه یه مامان کوچولوئه ، کوچولو به معنای واقعی … مادری که مصیبت می کشه و با درد هاش بزرگ میشه. درد هایی که مثل یک خار میمونن توی جگر. نه پایین میرن و نه میشه بالا آوردشون… پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
16 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دلارام
دلارام
11 ماه قبل

سلام فاطمه جون خوبی عزیزم
پارت جدید نداریم فقط خواهششششننننننن این دفعه پارت یکمی بیشتر باشه

خواننده رمان
خواننده رمان
11 ماه قبل

فاطمه جان شما یه فکری به حال این رمانای اشتراکی بکن از وقتی اشتراکی شدن پارت گذاریشون نصف قبل شده چهار روزی یه پارت یا فایل کاملشونو بذارین یا هرشب پارت بدین

لباس حورا که نویسنده روش کراشه
لباس حورا که نویسنده روش کراشه
11 ماه قبل

آغاز دوباره خریت حورا در پارت بعد مشاهده میشود .

نونو
نونو

اسمت😂😂

یاس ابی
یاس ابی
11 ماه قبل

ببخشید منی که اشتراک خریدم چرا نمیتونم استفاده کنم اگر میشه یکی جواب بده که باز باید اشتراک بخرم دلیل چی هست

لی لی
لی لی
11 ماه قبل

دیدین چی شد؟
قباد خان با دیدن زیبایی زنش و اینکه داره چه لعبتی رو از دست میده متحول شد😔😂

مریم
مریم
11 ماه قبل

این رمان هم ثبات نداره
راستی رمان هایی که اشتراک گذاری کردن قبل از پولی کردن رمانشون بهتر پارت گذاری میکردن ،😏🤔

روا
روا
11 ماه قبل

حس میکنم دیگه رمان حورا جذابیت قبل واسم نداره اصلا دیگه واسم مهم نیست قبلا اینقدر ذوق میکردم ولی الان نه تصمیم گرفتم بی تفاوت باشم از اونجایی که خودمم دارم رمان مینویسم اصلا این طرز پارت دادن نوشتنو نمی‌پسندم ….

روا
روا
پاسخ به  روا
11 ماه قبل

دقیقا و این مخاطب کسل میکنه

روا
روا
11 ماه قبل

واییییی تروخدا حورا دوباره نشه اون دختری که با یه هل داد گریش می‌گرفت

زلال
زلال
11 ماه قبل

خاک تو سرت من نگاکردم انگاری باز میخوای خام شی

رهگذر
رهگذر
پاسخ به  زلال
11 ماه قبل

از کجا نگا کردی 😂؟

زلال
زلال
پاسخ به  رهگذر
11 ماه قبل

به گفته هاش نگا کردم🤣🤣🤣

مریم
مریم
11 ماه قبل

ممنون.ولی این پارت نیست بیشتر شبیه دکلمه بود

دسته‌ها
16
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x