رمان حورا پارت 159

4.3
(211)

 

 

 

 

 

 

نزدیکتر شدم:

_ وقتی هم تو اومدی تو زندگیم، یادت رفته دعوای اولی که سر من کردیو؟ اون روز من فقط مقنعه‌مو عقب‌تر زده بودم، یه مانتوی کوتاه‌تر پوشیده بودم قباد، اون روز یه پسر جلوی چشمات خواست بهم شماره بده و اونقدر زدیش و من جیغ زدم که از حال رفتم!

 

بغضی که از خاطرات گذشته به گلویم هجوم اورده بود را کنترل کردم:

 

_ از اون روز، بازم شدم همون زن پوشیده که خودشو محدود کرد، که نکنه دعوا کنی، که نکنه بدت بیاد، چرااا؟ چون فقط تو رو داشتم، دیگه اون بدبخت بی کس و کار نبودم، تو رو داشتم و نمیخواستم از دستت بدم و حدس بزن چی!

 

همانطور شوکه و خیره منتظر ماند:

 

_ دفعه‌ی بعد بخاطر یه رژلب پررنگ منو دعوا کردی، بدت اومد، پاکش کردی برام، گفتی فقط برا من بزن، گفتی مرد دیگه‌ای نباید ببینه، اونموقع ذوق کردم، خوشم اومد گفتم روم غیرت داره، دوسم نداره…

 

اب دهانم را با بغضم قورت دادم و تیز در چشمانش خیره شدم:

 

_ اما الان فهمیدم هیچ دوست داشتنی در کار نبوده، تو فقط رو من مالکیت میکردی، مثل یه وسیله، همین!

 

چشم بست و رو گرفت:

_ چرا هیچوقت بهم نگفتی؟ چرا باهام حرف نزدی؟

 

عصبی به پشتی تخت تکیه دادم و پتو را تا گردنم بالا کشیدم:

_ چی میگفتم؟ وقتی خودم اشتباه کردم؟ الان میخوام اشتباهاتمو جبران کنم، تو هم کسی نیستی که بخوای جلومو بگیری!

 

از جا برخاست، چنگی به موهایش زد، بی اراده پرسیدم:

_ لاله خوب بود؟ دکتر رفتین…

 

سری تکان داد:

_ اره چیزی نبود، ظاهرا ازین چیزاس، انقباض و انبساط شکمشه، نمیدونم چیه…

 

پوزخندی زدم:

_ اره حتما!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 211

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۴ ۲۳۲۳۳۵۳۱۳

دانلود رمان دژبان pdf از گیسو خزان 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :   آریا سعادتی مرد سی و شیش ساله ای که مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتیه.. بعد از دو سال.. آرایه، عشق سابقش و که حالا با کس دیگه ای ازدواج کرده می بینه. ولی وقتی می فهمه که شوهر آرایه کار غیر قانونی انجام…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۵۳۷۱۸۵

دانلود رمان نفس آخر pdf از اکرم حسین زاده 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه‌تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از…
Zhest Akasi zir baran

دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر…
c87425f0 578c 11ee 906a d94ab818b1a3 scaled

دانلود رمان به سلامتی یک شکوفه زیر تگرگ به صورت pdf کامل از مهدیه افشار 3.7 (3)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   سرمه آقاخانی دختری که بعد از ورشکستگی پدرش با تمام توان برای بالا کشیدن دوباره‌ی خانواده‌اش تلاش می‌کنه. با پیشنهاد وسوسه‌انگیزی از طرف یک شرکت، نمی‌تونه مقاومت کنه و بعد متوجه می‌شه تو دردسر بدی افتاده… میراث قجری مرد خوشتیپی که حواس هر زنی رو…
Screenshot ۲۰۲۳۰۲۲۳ ۱۰۵۵۱۰

دانلود رمان الماس pdf از شراره 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه…
دانلود رمان بوی گندم

دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی 5 (1)

11 دیدگاه
      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید…
irs01 s3old 1545859845351178

دانلود رمان فال نیک به صورت pdf کامل از بیتا فرخی 3.8 (6)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       همان‌طور که کوله‌‌ی سبک جینش را روی دوش جابه‌جا می‌کرد، با قدم‌های بلند از ایستگاه مترو بیرون آمد و کنار خیابان این‌ پا و آن پا شد. نگاه جستجوگرش به دنبال ماشین کرایه‌ای خالی می‌چرخید و دلش از هیجانِ نزدیکی به مقصد در تلاطم…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۱ ۱۷۱۹۲۰۰۳۸

دانلود رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم pdf از لیلا نوروزی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   غزال دختر یه تاجر معروف به اسم همایون رادمنشه که به خاطر مشکل پدرش و درگیری اون با پدر نامزدش، مجبور می‌شه مدتی همخونه‌ی خسرو ملک‌نیا بشه. مرد جذاب و مرموزی که مادرش به‌خاطر اتفاقات گذشته قراره دمار از روزگار غزال دربیاره و این بین…
Screenshot 20220919 211339 scaled

دانلود رمان شاپرک تنها 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:             روشنا بعد از ده سال عاشقی روز عروسیش با آرمین بدون داماد به خونه پدری برمیگرده در اوج غم و ناراحتی متوجه غیبت خواهرش میشه و آه از نهادش بلند میشه. به هم خوردن عروسیش موجب میشه، رازهایی از گذشته…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

14 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فاطی
فاطی
5 ماه قبل

آقاااااااا تف تو قباددد😭نمیخوام الان خودمو جر میدم چرا انقد این رمان رومخههه

لباس حورا که نویسنده روش کراشه
لباس حورا که نویسنده روش کراشه
5 ماه قبل

پارت اشتباه ندادی ؟. احتمالا چند پارت جلوتر دادی

مریم
مریم
5 ماه قبل

سلام.یک پارت جلوتر رو گذاشتین

صدیقه
صدیقه
5 ماه قبل

سلام نویسنده گرام میشه یکم پارت هارو بلند تر بزاری خیلی خوب شده تند تند میزاری ولی خدایی کمه

خسته
خسته
5 ماه قبل

قشنگ معلومه یه پارتو رد کردی. اینهمه بی نظمی تو گذاشتن پارتها چه توجیهی داره؟!

***
***
5 ماه قبل

یا پارت جا مونده داره، یا حس کده دوستان 3 پارت را این وسط حدس زدن رفته پارت بعدشون

بهار
بهار
5 ماه قبل

چرا احساس می کنم پارتها قطع شدن انگار از یه جایی به جای دیگه می‌ره اینا الان تو کوچه بودن بعد سر از تخت دراوردن

یلدا
یلدا
5 ماه قبل

فکر کنم یه پارت جا انداختین

Bahareh
Bahareh
5 ماه قبل

این چرا اینطوری بود 🤔

رهگذر
رهگذر
5 ماه قبل

چرا پارت ها هر روز بیشتر از دیروز تحلیل میرن

روا
روا
5 ماه قبل

واقعا دلم نمی‌خواهد بهم برگردن چون حس میکنم حورا مهره بازی میشه قباد مهره برنده هر چند از اینکه قباد پشیمون بشه خوشحال میشم ولی از اینکه حورا از تصمیماتش پشیمون بشه مانع خوندن رمان میشه

آدم معمولی
آدم معمولی
6 ماه قبل

چی شد انکار اشتباه پارت دادین که؟

خسته
خسته
6 ماه قبل

الان چی شد یه جهش اتفاق افتاد ! یه پارت جا افتاده که اینجور بی ربط از دم تالار عروسی و جر و بحث سر ماشین گرفتن یهو پریدن تو اتاق حورا ؟!

دسته‌ها

14
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x