رمان حورا پارت 168

4.2
(242)

 

 

 

 

 

اب دهانم را قورت دادم:

_ نه راستش…اومدم ببینم، آزمایش همسرم برگشت دستتون؟ چون بهم خبر ندادین، دفعه قبل هم که…با خواهرشوهرم اومدم نگفتید!

 

کمی خیره نگاهم کرد، سری تکان داد:

 

_ همسرت به آزمایشگاه گفته بود کسی نباید بفهمه، خودش بهت گفت؟

 

اخم‌هایم را در هم فرو کردم:

_ نه، نه یعنی غیرمستقیم بم گفت، اما خب یه مشکلی پیش اومد دیگه نیومد سراغش…

 

کمی خودم را جلو کشیدم:

_ یعنی، یعنی جواب ازمایش رو خودش برده؟

 

سری به طرفین تکان داد:

_ نه راستش چندباری باهاش تماس گرفته شده از آزمایشگاه، اما جواب نداده، ولی دفعه اخر، قبل اینکه تو با خواهرشوهرت بیای، خودم خواستم پیگیری کنم، اما آزمایشگاه گفتن جواب رو بردین…

 

عینکش را به چشم زد و سر در دفتر کوچیک که داشت فرو برد:

_ منم گفتم شاید مشکلتون حل شده که دیگه نیومدین، دفعه قبل هم با خواهرشوهرت که اومدی نخواستم جلو اون چیزی بپرسم چون اصلا خودت بحثو نکشیدی سمتش!

 

راست میگفت، مستقیم به سراغ مشکل کیمیا رفته بودیم و نگذاشتم جلوی کیمیا حرفی از من بزند…

اهی کشیدم:

 

_ همسرم زن دوم گرفت، برای همین دیگه نیومد سراغش!

 

رک و سریع گفتم، این زن تنها کسی بود که میتوانستم اعتماد کنم و از او بپرسم!

شوکه شدنش را واضح دیدم، دستی به صورتم کشیده گفتم:

_ تقصیر خودم بود…یعنی، قباد وفادار بود، به عنوان دخترخاله خیلی بهش نزدیک میشد و حس بدی پیدا میکردم، اون لحظه ترسیدم که نکنه بخاطر بچه بهم خیانت کنه یا، یا خیانت کرده باشه…احمقانه دخترخاله‌شو خواستگاری کردم واسش…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 242

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
photo 2020 01 09 01 01 16

رمان تاوان یک روز بارانی 0 (0)

6 دیدگاه
  دانلود رمان تاوان یک روز بارانی خلاصه : جانان توسط جاوید اجیر میشه تا با اغواگری هاش طوفان رو خام خودش کنه و بکشتش اما همه چی زمانی شروع میشه که جانان عاشق مردونگی طوفان میشه و…    
سکوت scaled

رمان سدسکوت 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار…
IMG ۲۰۲۱۱۰۲۱ ۲۱۵۴۳۱ scaled

دانلود رمان اسمارتیز 5 (1)

2 دیدگاه
    خلاصه رمان:     آریا فروهر برای بچه هاش پرستار میگیره اونم کی دنیز خانم مرادی که تو شیطنت و خراب کاری رو دستش بلند نشده حالا چی میشه این آقا آریا به جای مواظبت از ۳ تا بچه ها باید از ۴ تا مراقبت کنه اونم بلاهایی…
IMG 20230128 233751 1102

دانلود رمان دختر بد پسر بدتر 2 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۷ ۱۱۰۱۰۵۸۶۴

دانلود رمان تو فقط بمان جلد دوم pdf از پریا 0 (0)

3 دیدگاه
  خلاصه رمان :   شیرین دختر سرهنگ سرلک،در ازای آزادی برادر رئیس یک باند خلافکار گروگان گرفته میشه. درست لحظه ای که باید شیرین پس داده بشه،بیگ رئیس باند اون رو پس نمیده و پیش خودش نگه می داره. چی پیش میاد اگر بیگ عاشق شیرین بشه و اون…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۹ ۱۳۳۱۲۳۴۴۸

دانلود رمان تردستی pdf از الناز محمدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   داستان راجع به دختری به نام مریم که به دنبال پس گرفتن آبروی از دست رفته ی پدرش اشتباهی قدم به زندگی محمد میذاره و دقیقا جایی که آرامش به زندگی مریم برمیگرده چیزایی رو میشه که طوفانش گرد و خاک بزرگتری توی زندگی محمد…
IMG 20230128 233828 7272

دانلود رمان ماه دل pdf از ریحانه رسولی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   مهرو دختری ۲۵ ساله که استاد دفاع شخصی است و رویای بالرین شدن را در سر می‌پروراند. در شرف نامزدی است اما به ناگهان درگیر ماجرای عشق ناممکن برادرش می‌شود و به دام دو افسر پلیس می‌افتد که یکی از آن‌ها به دنبال انتقام و…
IMG 20230123 230208 386

دانلود رمان آبان سرد 0 (0)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :   میان تلخی یک حقیقت دست پا میزدم و فریادرسی نبود. دستی نبود مرا از این برهوت بی نام و نشان نجات دهد. کسی نبود محکم توی صورتم بکوبد و مرا از این کابوس تلخ و شوم بیدار کند! چیزی مثل بختک روی سینه ام…
IMG 20240620 153509 151

دانلود رمان غیث به صورت pdf کامل از مستانه بانو 2.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   همیشه اما و اگرهایی در زندگی هست که اگر به سادگی از روشون رد بشی شاید دیگه هیچ‌وقت نتونی به عقب برگردی و بگی «کاش اگر…» «غیث» قصه‌ی اما و اگرهاییه که خیلی‌ها به سادگی از روش رد شدن… گذشتن و به…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
میشا
میشا
5 ماه قبل

من که اصلا ناشکری نمیکنم همین دو خط پارتی که نویسنده رمان حورا بعد دو روز میده نویسنده رمان دلارای بعد 1ماه میده/:

خواننده رمان 2
خواننده رمان 2
5 ماه قبل

ادمین میشه پارت بعدی رو بزاری؟

خواننده رمان 2
خواننده رمان 2
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
5 ماه قبل

خیلی کوتاه پارت میدهههه🥺😣😣
ممنون

رهگذر
رهگذر
5 ماه قبل

اگه وفادار بود عین مبهد رفتار میکرد مبهد با بشرا ازدواج کرد اما به توکا وفادار موند خیلی فاصله هست بین عشق و وابستگی قباد فقط وابسته حورا بود اما عاشق نه اگه زمانی که لاله بود حورا می رفت یه ماه بعدش قباد شخصی به اسم حورا بدبخت رو یادش نمی اورد پس الکی خودتو توجیح نکن که اون عاشق وفادار بود من زیادی فداکار

آخرین ویرایش 5 ماه قبل توسط سمیرا موسوی
بانو
بانو
پاسخ به  رهگذر
5 ماه قبل

مهبد هم عاشق، ولی ضعیف… میتونست مادرش راضی کنه همینجوری برادری هوای بشرا رو داشته باشه نه این که خام حرف های اونا بشه …شوهری اگه زنش دوست داشته باشه اینجوری لهش نمیکنه

رهگذر
رهگذر
پاسخ به  بانو
5 ماه قبل

درسته اما نگفت حالا که بشری زنمه بزار یه حالیم ببرم عاشقانه به توکا وفادار موند بنظرم مبهد واقعا عاشقه

Bahareh
Bahareh
پاسخ به  رهگذر
5 ماه قبل

مهبد کجا وفادار موند وفادار به اون میگن که فقط هوای زن شو داشته باشه نه اینکه بره سرش هوو بیاره تن و بدنشو بلرزونه حالا با هر بهونه ای اصلا این اسمش وفاداری نیست حالا مهبدم یه جا بالاخره وا میده.اونم میشه یکی مثل قباد فقط خدا کنه توکا نشه مثل حورای پخمه باید خودشو از دست این قوم عجوج و مجوج خلاص کنه یا بشرا رو رک و پوست کنده از زندگی شوهرش پرت کنه بیرون یا مثل یه زن قوی مستقل و بدون مهبدی که شوهر بشرا هم هست زندگی کنه الحمدالله که وضع مالیشم خوبه .

آخرین ویرایش 5 ماه قبل توسط Bahareh afsar
رهگذر
رهگذر
پاسخ به  Bahareh
5 ماه قبل

من میگم مبهد تا تهش عاشق و وفادار میمونه اگه توکا هم یه تلاشی برای زندگیش کنه بجای فرار کردن مبارزه کنه

لیلا مرادی
لیلا مرادی
5 ماه قبل

عاشق توجیه کردن‌های حورام😂🤒

به تو چه😐
به تو چه😐
5 ماه قبل

پارت بعد
غم درون چشمان دکتر لونه کرد و اه کشید

منم از غم سرم رو به. زیر انداختم و لاله رو لعنت کردم.
پارت بعدی
دکتر دستاشو بهم گره زد و روی میز گذاشت و نافذ نگام کرد
😐

ساناز
ساناز
پاسخ به  به تو چه😐
5 ماه قبل

واای😂😂😂😂

\Me
\Me
پاسخ به  به تو چه😐
5 ماه قبل

خیلی باحاله کامنتت

Yas
Yas
5 ماه قبل

دوستان اصلأ خودمون خسته نکنیم به این نویسنده چیزی بگیم کسی جوابگو نیست که

دلی
دلی
5 ماه قبل

زنیکه احمق خاک بر سر ینی چی وفادار بود تو چرا نمیخوای بفهمیی اگه عاشق بود عمرا به لاله نمیتونست دست بزنه چرا اینقدر نفهمییی هرچی سرت بیاد حقته بدبخت حقیر

حانی
حانی
5 ماه قبل

ایشالا دکتر ده پارت اینده نتیجه ازمایش ومیگه 😐

Mana goli
Mana goli
پاسخ به  حانی
5 ماه قبل

دقیقا

دسته‌ها

17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x