رمان حورا پارت 183

4.4
(188)

 

 

 

 

 

 

تاکسی گرفتم، هرچند مسیر کوتاهی بود، اما پیاده میشد گفت بیست دقیقه راه بود، نمیدانم یعنی، زیاده روی بود رفتارم؟ داشتم سخت میگرفتم؟

 

هرچه که بود حساسیتی عجیب پیدا کردم، حرف‌های دکتر سونوگرافی مدام در سرم تکرار میشد و گوشزد میکرد، سالها دلم بچه خواست، دکتر رفتم، امدم، درگیری داشتم و چه دعواها که از سر نگذراندم…

 

فقط برای داشتن یک کودک، از خودم، برای خودم…

حالا که داشتمش، نباید مواظبش میبودم؟ نباید دقت میکردم؟ چرا…حقم بود، باید میچسبیدمش، نمیگذاشتم ذره‌ای اذیت شود! سپر بلایش میشدم، جان میدادم برایش، حتی برای مامان گفتنش هم فدایش میشدم…

 

 

وارد مطب شدم، منشی با دیدنم سریع من را شناخت، نتیجه ازمایش و سونو را دستش دادم و گفتم:

_ میشه به دکتر نشون بدی؟ ضروریه!

 

سری تکان داد، از این قبیل مسائل زیاد پیش می‌آمد، برای همین بین مریض‌ها اکثرا عده‌ای هم داخل میفرستادند، کسانی مثل من، با شرایط خاص!

 

_ بشین این یکی بیاد بیرون بعد تو برو تو!

 

سری تکان دادم و روی نزدیکترین صندلی نشستم، شلوغ نبود، برای همین هم با خیال راحت سر به دستم تکیه دادم و سعی کردم برای چند دقیقه هم که شده ارام باشم و بی قراری را کنار بگذارم…

 

و قضیه اینجا بود، دکتر نمیدانست باردار هم شده‌ام، اگر میدانست قطعا برایم روند بارداری را نوبت دهی میکرد و من اگر میخواستم دور شوم و بروم، چطور به دکترم میرسیدم؟ چطور ازمایشات و سونوگرافی‌هارا انجام میدادم؟

 

اصلا کیمیا جایی پیدا میکند؟ وحید به قباد نگوید؟ خدایا، واقعا نگوید؟

باز هم افکار منفی در مغزم چیده شدند، انگار این مشکلات تمامی نداشتند!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 188

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۴ ۱۳۲۸۴۴۱۱۹

دانلود رمان روشنایی مثل آیدین pdf از هانیه وطن خواه 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   دختری که با تمام از دست رفته هایش شروع به سازش می کند… به گذشته نگریستن شده است عادت این روزهایم… نگاه که می کنم می بینم… تو به رویاهایت اندیشیدی… من به عاشقانه هایم…ع تو انتقامت را گرفتی… من تمام نیستی ام را… بیا همین…
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۶ ۰۰۳۶۵۱۷۴۲

دانلود رمان عشق ممنوعه pdf از زهرا قلنده 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   این رمان در مورد پسری به اسم سپهراد که بعد ۸سال به ایران برمی گرده از وقتی برگشته خاطر خواهای زیادی داشته اما به هیچ‌کدوم توجهی نمیکنه.اما یه روز تو مهمونی عروسی بی نهایت جذب خواهرش رزا میشه که…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 3.9 (9)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۶ ۱۰۵۱۳۷۹۰۸

دانلود رمان زندگی سیگاری pdf از مرجان فریدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان : «جلد اول» «جلد دوم انتقام آبی» دختری از دیار فقر و سادگی که ناخواسته چیزی رو میفهمه که اون و به مرز اسارت و اجبار ها می کشونه. دانسته های اشتباه همراز اون و وارد زندگی دود گرفته و خاکستری پسری می کنه که حتی خدا…

رمان بوسه گاه غم 4 (2)

14 دیدگاه
  دانلود رمان بوسه گاه غم   خلاصه : حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده،…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۶ ۱۱۰۶۰۷۴۴۳

دانلود رمان کنعان pdf از دریا دلنواز 1 (1)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:       داستان دختری 24 ساله که طراح کاشی است و با پدر خوانده اش تنها زندگی می کند و در پی کار سرانجام در کارخانه تولید کاشی کنعان استخدام می شود و با فرهام زند، طراح دیگر کارخانه همکار و …
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۸ ۰۵۳۰۳۳۸۰۹

دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی 5 (1)

4 دیدگاه
  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
روا
روا
4 ماه قبل

بیشتر شبیه انشاست تا رمان
من بودم
وحید به قباد نگویید
قباد نفهمد
آیا به کیمیا بگویم
دکتر چه می‌گوید
نکند خطر ناک باشد

نام نامدار
نام نامدار
4 ماه قبل

تو که داری زحمت میکشی و مینویسی همه اش هم تکراری حداقل دوسه خط بیشتر بنویس نیاز به فکر کردن زیادی هم نداری چون تو پارا ت های قبلش نوشتی و تکرار میکنی
والا از کیه که می خواد بره و نمیره درس میخونه ولی خودشم نمیدونه چی یه بار هنر یه بار وکالت باردار شده ولی یه بار می خواد سقط کنه و یه بار میگه تا پای جان ازش مراقبت میکنم به خدا هم خود حورا گیج شده با این نویسندگیت هم خودت هم ما

نونو
نونو
4 ماه قبل

همش نگرانیای الکی حورا تو همه ی پارتا رو میگه😑

Bahareh
Bahareh
4 ماه قبل

رمان نیست که مزخرفات و چرت و پرتهای توی ذهن حوراست بدترین رمان سایته اصلا پیش نمیره یکنواخت و کسل کننده بدون هیچ هیجانی.

آرمیتا
آرمیتا
4 ماه قبل

واقعا دیگه کلافه شدم چرا انقدر این لامصبو کش میدی بابا بخدا من خودم نویسنده ام خودم رمان نوشته بودم دیگه تو ۱۰۰ پارت تمومش کردم.
۲۰۰ پارت دادی همشم با موضوع تکراری تروخدا تمومش کن

معتاد رمان(ساجده)
معتاد رمان(ساجده)
4 ماه قبل

باز یه مشت چرت و پرت😡

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x