داشتیم از شهر خارج میشدیم، کمی متعجب بودم، اینکه جایی که قرار است برویم خارج از شهر است و این به نحوی به نفعم بود!

 

شبیه روستا بود، یکی از روستاهای حاشیه شهر، سرسبز و اطرافش هم کوهستانی و پر از زمین‌های کشاورزی!

به وجد آمده بودم، زیبایی‌ و باصفا بودنش حواسم را از همه چیز پرت کرده بود:

 

_ خونه‌ی خاله بزرگمه، اسم حلیمه‌س، اما حاجیه خاتون هم بهش میگن، وقتی از حج برگشت همینجا موند دیگه برنگشت شهر…

 

وحید گفت، خوشبحال خاله‌اش پس، چنین جایی زندگی میکرد:

_ خیلییی قشنگه!

 

_ با کیمیا یکی دو بار جمعه‌ها اومدیم برا تفریح، جای باصفاییه، مردمش هم مهربونن، میتونی پیش خاله حلیمه بمونی…خورد و خوراک و همه چیزشونم طبیعی و اورگانیکه، اگه احیانا دارویی مسکنی چیزی هم خواستی به خودمون بگو میاریم…

 

نفس عمیقی کشیدم:

_ اینجا چند ماه بمونم قشنگ حال و هوام عوض میشه!

 

وارد منقطه مسکونی که شد، نگاهم به بچه‌های در حال بازی افتاد، به دنبال توپ پلاستیکی و چندلایه شده‌یشان میدویدند، لبخند از لب‌هایم جداناپذیر بود!

 

کنار یکی از خانه‌های انتهایی نگه داشت، اکثر خانه‌های از اجر بودند، عده‌ای هم سنگ‌چین و سقفش با چوب و تخته پر شده بود و رویش، شاخه‌های بزرگ گیاهی انداخته، که نامش را نمیدانستم…

 

_ اینم خونه حاجیه‌خاتون!

 

سریع پیاده شد و از همان فاصله داد زد:

_ خاله حلیمه، مهمون نمیخوای؟

 

صدای قدم‌هایی امد، مرغ و خروس و چندی جوجه‌ی بزرگ، در میان کاه و وسایل مزرعه جولان میدادند، لانه‌یشان ان سمت خانه بود:

 

_ وحید، پسرم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 188

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قصه ی لیلا به صورت pdf کامل از فاطمه اصغری

      خلاصه رمان :   ده سالم بود. داشتند آش پشت پایت را می‌پختند. با مامان آمده بودیم برای کمک. لباس سربازی به تن داشتی و کوله‌ای خاکی رنگ کنار پایت روی زمین بود. یک پایت را روی پله‌ی پایین ایوان گذاشتی. داشتی بند پوتینت را محکم می‌کردی. من را که دیدی لبخند زدی. صاف ایستادی و کلاهت

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی گناه به صورت pdf کامل از نگار فرزین

            خلاصه رمان :   _ دوستم داری؟ ساعت از دوازده شب گذشته بود. من گیج و منگ به آرش که با سری کج شده و نگاهی ملتمسانه به دیوار اتاق خواب تکیه زده بود، خیره شده بودم. نمی فهمیدم چرا باید چنین سوالی بپرسد آن هم اینطور بی مقدمه؟ آرشی که من می شناختم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عشق ممنوعه pdf از زهرا قلنده

  خلاصه رمان:   این رمان در مورد پسری به اسم سپهراد که بعد ۸سال به ایران برمی گرده از وقتی برگشته خاطر خواهای زیادی داشته اما به هیچ‌کدوم توجهی نمیکنه.اما یه روز تو مهمونی عروسی بی نهایت جذب خواهرش رزا میشه که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم

  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و !از عشق قدرت سالوادرو داستان دختریست که به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رویای گمشده
دانلود رمان رویای گمشده به صورت pdf کامل از مهدیه افشار و مریم عباسقلی

      خلاصه رمان رویای گمشده :   من کارن زندم، بازیگر سرشناس ایرانی عرب که بی‌پدر بزرگ شده و حالا با بزرگ‌ترین چالش زندگیم روبه‌رو شدم. یک‌روز از خواب بیدار شدم و دیدم جلوی در خونه‌ام بچه‌ایه که مادر ناشناسش تو یک‌نامه ادعا می‌کنه بچه‌ی منه و بعد از آزمایش DNA فهمیدم اون بچه واقعا مال منه! بچه‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ادمیزاد.
ادمیزاد.
6 ماه قبل

بازم ی روند تکراری رمان ایرانی ..پیرزن مهربون و ی مدت زندگی تو روستا آخرشم قباد پیداش میکنه بعدش ی بلایی سر یکیشون میاد این وسطا ی رقیب عشقی پیدا میشه واسه قبلاد و…اخرشم به هم میرسن..

آلا
آلا
6 ماه قبل

چنتا رمان هست که کلن این مدل شخصیتا اسمشون خاتونه

نام نامدار
نام نامدار
6 ماه قبل

با این که کم بود ولی حس و حالش رو دوست داشتم

Prnya
Prnya
6 ماه قبل

چرا اینقدر پارت ها کمه همش دو خط هم نبود چند

ایسان
ایسان
6 ماه قبل

بد نبود🖤🙄

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x