رمان حورا پارت 224 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

خندید و دست در جیب‌هایش فرو برد:

_ پیرزن پیرمرد چی میدونن خب؟ بذار اخر عمری حالشو ببرن!

 

دهانم بیشتر از تعجب باز شد، فکر اینکه این پیرزن و پیرمرد از من هم اهل‌دل‌تر باشند عجیب بود!

 

_ امکان نداره!

 

دوباره خندید و سری به تاسف تکان داد:

_ لقمه‌تو بخور…من برم بار ماشینو بزنم، بره شهر واسه فروش…

 

سری تکان دادم، وقتی رفت باز هم از فکر آن دو خنده‌ام گرفت.

حالم کمی بهتر بود، مشغول خوردن لقمه شدم، پنیر و گردو، خوشمزه بود!

 

 

راوی

 

 

 

به جواب ازمایش خیره شد، همان جواب…تغییری نداشت و کلافه دست به چشمانش کشید، برگه را کناری انداخت و دوباره به بالش حورا خیره شد.

 

_ کجا رفتی تو…

 

از جا برخاست و در اتاق گشتی زد، چه روزهایی که در این اتاق خاطره نساختند، همه را با دستان خودش نابود کرد…

همه را با وارد کردن لاله به زندگیشان نابود کرد!

 

با زنگ موبایلش گوشی را از جیب بیرون کشید، شماره‌ی کسی که گذاشته بود تا لاله را زیر نظر بگیرد روی صفحه نقش بسته بود.

 

_ الو؟

 

_ الو اقا…لاله خانوم همین الان از مطب دکتر بیرون اومد، یه خانومی همراهشونه، دارن میرن سمت یه ماشین شاسی بلند…راننده‌ش یه پسر جوونه!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 248

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند از shazde_kochool

    خلاصه رمان :     یه مرد هفتادساله پولداربه اسم زرنگارکه دوتا پسر و دوتا دختر داره. دختردومش”کیمیا ” مجرده که عاشق استادنخبه دانشگاهشون به نام طاهاست.کیمیا قراره با برادر شوهر خواهرش به اسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار می کنه واز ایران میره.زرنگار هم در عوض خواهر هفده ساله طاها به اسم طلا راکه خودش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر هیولا جلد دوم به صورت pdf کامل از کیانا بهمن زاد

    #گناهکاران_ابدی ( #جلداول) #شوهر_هیولا ( #جلددوم )       خلاصه  رمان:   من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم، تا گناهکار بمانیم، تا ابد ‌و کلمات ناقص میمانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او انتقام

جهت دانلود کلیک کنید
رمان فرار دردسر ساز
رمان فرار دردسر ساز

  دانلود رمان فرار دردسر ساز   خلاصه : در مورد دختری که پدرش اونو مجبور به ازدواج با پسر عموش میکنه و دختر داستان ما هم که تحمل شنیدن حرف زور نداره و از پسر عموشم متنفره ,فرار میکنه. اونم کی !!؟؟؟ درست شب عروسیش ! و به خونه ای پناه میاره که…   به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حسرت با تو بودن
دانلود رمان حسرت با تو بودن به صورت pdf کامل از مرضیه نعمتی

      خلاصه رمان حسرت با تو بودن :   عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتل های مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش می ریخت اما مجید عشق ممنوعه ی من بود مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو هم شأن خانوادش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیم تاج pdf از مونسا ه

  خلاصه رمان :       غنچه سیاوشی،دختر آروم و دلربایی که متهم به قتل جانا ، خواهرزاده‌ی جهان جواهری تاجر بزرگ تهران و مردی پرصلابت می‌شه، حکم غنچه اعدامه و اما جهان، تنها کس جانا… رضایت می‌ده، فقط به نیت اینکه خودش ذره ذره نفس غنچه‌رو بِبُره! به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حوالی اردیبهشت به صورت pdf کامل از ستاره شجاعی مهر

    خلاصه رمان:     شخصیت اصلی داستان این کتاب پسری به نام «ویهان» است که با هدف درس خواندن و گرفتن مدرکش در رشته ی معماری، به خارج از کشور سفر می کند. درس خواندن در خارج از کشور برای او بهانه ای است، تا از چهارچوب اجباری خانواده اش فرار کند. پدرش اخلاق های خاص خودش را

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
15 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بی نام
بی نام
9 ماه قبل

نویسنده عزیز با توجه به تجربیات ما درمورد رمانت ندادن پارت هیجاتی اضافه نمیکن

Mamanarya
Mamanarya
9 ماه قبل

من وقتی از شرح حال قباد میگه بیشتر دوست دارم هم اتفاقات جدید تری میفته هم خوشحالم از پشیمونی قباد هرچند ک حورا خودش هم خیلی خریت کرد.

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  Mamanarya
9 ماه قبل

حورا کلا خریت کرد

میشا
میشا
9 ماه قبل

نویسنده اون تویی که تو روبیکا رمان حورا رو پارت گذاری میکنی؟اخه دیشب یکی پارت اول رمانت تو چنل رمان خودش گذاشت تعجب کردم گفتم شاید خودتی

Saha
Saha
پاسخ به  میشا
9 ماه قبل

اسم چنل رو میگی عزیزم؟

me/
me/
9 ماه قبل

حس این قسمت خیلی خوب بود

♡ روا ♡
♡ روا ♡
9 ماه قبل

وای این پارت خوب بود پارت بعدیش عالی تر هم میشه

بی نام
بی نام
پاسخ به  ♡ روا ♡
9 ماه قبل

گلم پارت بعدی لقمه خوردن حورا. زیاد خوشحال نباش

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  بی نام
9 ماه قبل

خدانکنه اع یادم نبود نویسنده بی‌شعور تر از این حرفاست پارت بعدی هم از زبون قباد جلو ببره

بی نام
بی نام
پاسخ به  ♡ روا ♡
9 ماه قبل

خوب این نویستده رمان حورا بعد سالی واندی هنو ی حرکت جالب نزده تو رمان مثل این از لاک پشت بخوای مثا ببری چیزی بدو

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  بی نام
9 ماه قبل

آخه این هیچی نیست لاک پشت زیادیشه

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

خوبه که لاله هم شناخته شد

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  رهگذر
9 ماه قبل

لاله از اول اگه دقت میکردن شناخته شده بود منتها قباد مامانش چشم گوشاشونو بسته بودن

آلا
آلا
9 ماه قبل

نگو لاله خانوم
بگو‌…ده خانوم

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  آلا
9 ماه قبل

دقیقا

دسته‌ها
15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x