رمان دلارای پارت 245

3.5
(11)

 

 

آلپ‌ارسلان حرفی نزد

 

چقدر سرگذشتشان شبیه بود

 

پدر مادرهایی با ذهن بسته و حماقتی بی اندازه که خیال می‌کردند هیچکس جز خودشان هیچ چیز نمیفهمد

 

نتیجه چه شده بود؟

 

بچه هایی پر از عقده و حسرت با دنیایی از اشتباه…

 

دلارای برای چه جنین را میخواست؟

 

تا دنیا این بلا را سرش بیاورد؟

 

اصلا آن بچه نیامده بدبخت بود

 

شاید تنها شانسش در زندگی وجود مادری چون دلارای بود

 

ثانیه ای مکث کرد و بعد حرفش را پس‌گرفت

 

دلارای هم بچه بود

پر از آسیب هایی که شاید تقصیر خودش نبود اما روحش را از بین برده بودند

 

حتی او هم نمی توانست مادر خوبی باشد چه برسد به پدرانه های آلپ ارسلان!

 

روزی که از دخترک خسته می‌شد زمان رفتن میرسید و آن وقت تازه می‌فهمیدند به دنیا آوردنش چقدر اشتباه بوده

 

نمیخواستش چون می‌ترسید!

از خودش و آینده ای که برایش می ساخت

 

نمیخواستش و می‌دانست این نخواستن به نفع بچه است

 

 

تا زمان خواب هیچ کدام سکوت بین‌شان را نشکستند

 

هر دو در فکر بچه بودند

 

هر دو به نجات دادنش فکر میکردند

 

یکی با کشتنش و دیگری با به دنیا آوردنش!

 

آلپ‌ارسلان قبل از خواب در مقابل چشمان خیره ی دلارای بدون خجالت در ها را قفل کرد و کلید را برداشت

 

برای چندمین بار به خودش لعنت فرستاد

 

کاش می‌شد فردا تمامش میکرد

 

کاش قول نداده بود!

 

هرچند قولش به دلارای اهمیتی نداشت

 

دخترک آنقدر خطا کرده بود که حال حق اعتراض نداشت اما کسی که علیرضا برای سقط معرفی کرده بود برای فردا آماده نبود

 

پیام علیرضا چند دقیقه قبل به دستش رسیده بود

 

“چند برابر پول میگیره و انجامش میده ولی میگه با مسئولیت خودتون

بچه بزرگه ممکنه هر اتفاقی بیفته”

 

سیگاری آتش زد و با اعصابی داغان کام گرفت

 

اگر دلارای را میکشت…

 

موهایش را چنگ زد

 

او نه ، اگر میکشتش هم انتخاب احمقانه‌ی خودش کشته بود

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.5 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
unnamed 22

رمان تژگاه 5 (1)

3 دیدگاه
  دانلود رمان تژگاه خلاصه : داستان زندگی دختری مستقل و مغرور است که برای خون خواهی و انتقام مرگ مادرش وارد شرکت تیموری میشود، برای نابود کردن اسکندر تیموری و برخلاف تصورش رییس آنجا یک مرد میانسال نیست، مرد جذاب و غیرتی داستانمان، معراج مسبب همه اتفاقات گذشته انجاست،پسر…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۹ ۲۳۱۰۴۵۹۰۵

دانلود رمان هشت متری pdf از شقایق لامعی 1 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان: داستان، با ورودِ خانواده‌ای جدید به محله آغاز می‌شود؛ خانواده‌ای که دنیایی از تفاوت‌ها و تضادها را با خود به هشت‌متری آورده‌اند. “ایمان امیری”، یکی از تازه‌واردین است که آیدا از همان برخوردِ اول، برچسب “بی‌اعصاب” رویش می‌زند؛ پسری که نیامده، زندگی اعضای محله‌ و خصوصاً خانواده‌ی…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۸ ۱۷۴۷۲۵۸۴۲

دانلود رمان نقطه سر خط pdf از gandom_m 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان :       زندگیم را یک هدیه می دانم و هیچ قصدی برای تلف کردنش ندارم هیچگاه نمی دانی آنچه بعدا بر سرت خواهد آمد چیست… ولی کم کم یاد خواهی گرفت که با زندگی همانطور که پیش می آید روبرو شوی. یاد می گیری هر…
InShot ۲۰۲۳۰۲۲۷ ۱۰۵۶۲۹۵۹۵

دانلود رمان افسون سردار pdf از مهری هاشمی 2 (1)

2 دیدگاه
خلاصه رمان :     خلاصه :افسون دختر تنها و خود ساخته ایِ که به خاطر کمک به دوستش سر قراری می‌ره که ربطی به اون نداره و با یه سوءتفاهم پاش به عمارت مردی به نام سردار حاتم که یه خلافکار بی رحم باز می‌شه و زندگیش به کل…
InShot ۲۰۲۳۰۷۱۰ ۰۰۰۲۱۳۸۵۰

دانلود رمان ایست قلبی pdf از مریم چاهی 0 (0)

2 دیدگاه
  خلاصه رمان:     داستان دختری که برای فرار از ازدواج اجباری با پسر عموی دختر بازش مجبور میشه تن به نقشه ی دوستش بده و با آقای دکتری که تا حالا ندیده ازدواج کنه   از طرفی شروین با نقشه ی همسر اولش فاطی مجبور میشه برای درمان…
InShot ۲۰۲۳۰۶۱۲ ۰۰۳۵۱۷۱۸۴

دانلود رمان طرار pdf از فاطمه غفرانی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:         رمان طرار روایت‌گر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستوران‌های زنجیره‌ای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۸ ۱۱۲۶۴۰۲۰۲

دانلود رمان سرپناه pdf از دریا دلنواز 3 (1)

بدون دیدگاه
خلاصه رمان :       مهشیددختری که توسط دوست پسرش دایان وبه دستورهمایون برادرش معتادمیشه آوید پسری که به خاطراعتیادش باعث مرگ مادرش میشه وحالاسرنوشت این دونفروسرراه هم قرارمیده آویدبه طور اتفاقی توشبی که ویلاشو دراختیاردوستش قرارداده بامهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش میکنه درگیر…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۲۰۰۵۳۸۹

دانلود رمان ماهت میشم pdf از یاسمن فرح زاد 0 (0)

12 دیدگاه
  خلاصه رمان :       دختری که اسیر دست گرگینه ها میشه یاسمن دختری که کل خانوادش توسط پسرعموی خشن و بی رحمش قتل عام شده. پسرعمویی که همه فکر میکنن جنون داره. کارن از بچگی یاسمن‌و دوست داره و وقتی متوجه بی میلی اون نسبت به خودش…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

17 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آمین
آمین
1 سال قبل

ینی حالا درسته ک نویسنده ها عادت دارن اسمای خیلییییی خااااص بزارن رو کرکترا ولی خدایی عجیب تر از آلپ ارسلان ملک شاهان پیدا نکرد بزارع؟

Yas
Yas
پاسخ به  آمین
1 سال قبل

😂 😂 😂 😂 😂 گل گفتی😂😂😂😂

آمین
آمین
1 سال قبل

واااای کصشرررر محضهههه ینی واقعا از اولششش ک این دختره کصخل ۴ ماهه حامله بود نفهمیده بوده مسخره ب تمام معنا ، اخه مگ میشه چهار ماه پریود نشی حالت تهوع داشته باشب شکمت بیاد بالا نفهمی ، بعدم انقد شاسکول بود ک با این زندگی رو هواش و ارسلانی ک نمی‌خواستش الکی ی بچه بی گناه رو نگه داشت ، حالام این ارسلان جاکش ک بچه هقت ماهه رو میخواد بندازهه ، بیاین همتون برین تو … ک دیگه اعصاب برام نمونده

......
......
1 سال قبل

چه پارت چرتی😐😐
50 ساله بارداره . خسته شدیم 😑

silent killer
silent killer
1 سال قبل

چ عجب دو خط دادی!

S.Sh
S.Sh
1 سال قبل

رمانش بیشتر ژانر اجتماعی داره تا عاشقانه..

hasii
hasii
1 سال قبل

چرا اینکارو با ما میکنی😐😑

فاطی
فاطی
1 سال قبل

گه با این پارت گذاشتنت یکساله دارم این رومانو میخونم ریدی به خودت

Fateme
Fateme
1 سال قبل

اه ریدم دهنت بابا ارسلان سرویسمون کردی

Tamana
Tamana
1 سال قبل

واقعا میخواد آخرش چی بشه؟

Asfh
Asfh
1 سال قبل

احتمالا نویسنده هم عقده ای هست که اینقدر کم می‌نویسه وگرنه آدم باید واسه شخصیت خودش و رمانش ارزش قایل باشه

Ana
Ana
1 سال قبل

دوستان ميشه ازتون يه خواهش كنم ،بياييد لطف كنين ديگه واسه اين رمان كامنت نذارين (نذاریم) خود من هم واسه اينكه اين پيشنهاد و خواهش رو ازتون بکنم الان کامنت گذاشتم ، بنظرم ایشون حتی نظرات ذره ای اهمیت نمیده چرا پس کامنتی داده بشه واقعا چرا!؟ این حجم از پارت کوتاه بی معناست .. خواستین از روی کنجکاوی بخونین فقط بخونین همین …خواست ادامه بده نخواست هم بسلامت ادامه ندن دیگه

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Ana
رویا
رویا
1 سال قبل

ینی بیشتر از ارسلان حالم از دلارای بهم میخوره با این عاشق شدنش باید …به این عشق که بیشتر به حماقت میخوره این رمان یه تصویر سیاه از عقده هاست که مارم مچل خودش کرده بابا الان یه ماهه هنوز نکپیدن از اومدن ارسلان تا الان تو رمان 3 ساعت نشده والا مردم با این بچه بچه دار شدن میفرستنش مدرسه این هنوز به دنیا نیومده

Tahora
Tahora
1 سال قبل

واقعا همین قدر؟

نازگل
نازگل
1 سال قبل

واقعا دیگه نمیدونمممم چی بگم. کاش ایقد کنجکاو نبودم آخرش چی میشه حداقل ایقد حرص نمیخوردم 😑 یکی نویسنده رو از خواب بیدار کنه

...
...
1 سال قبل

یعنی ریدم تو همچین رمانی و نویسندش که این قدر این رمان رو کشش دادن و کصشعر تحویل آدم میدن ریدم تو همچین رمانی تو خودت آدم بودی یه رمان رو این قدر خز نمیکردی

Nazila
Nazila
پاسخ به  ...
1 سال قبل

خب حال نمیکنی نخون لامصب،آدم میاد کامنت بخونه بدتره همه چی میره رو مخش

دسته‌ها

17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x