رمان دل زده پارت 17 - رمان دونی

رمان دل زده پارت 17

سینی نهار پیام را در دست گرفته به سمت اتاقش حرکت کرد سینی را روی کف دست نهاده در زد بعد از چند تقه صدای بم و گرفته ی پیام را شنید : بیا تو !
در را باز کرده به آرامی بست سینی را با هر دو دست گرفته به پیام نگریست
بر خلاف همیشه آشفته چهره بود ، دکمه ی پیراهن سفیدش باز بود و شلوارش چروکیده !
روی تخت به پهلو دراز کش شده بود و چهره ی عصبانی به خود داشت که قرمز شده بود
سلامی کرده جوابی هم نشنید سینی را روی تخت گذاشته گفت : چیز دیگه ای لازم ندارین ؟
پیام حال خوشی نداشت و دوست داشت استرس نبود آتوسا را همراه با داد روی کسی تخلیه کند و چه گزینه ای بهتر از دختری زبان بسته چون سمیه
فرصت را غنیمت شمرده به سینی غذا نگریست که حاوی خورشت پر گوشت قیمه بود و سبزی و مخلفات هم کنار آن چیده شده بود
_ کوری پَ نوشابش کو ؟
گویی سمیه ی حواس پرت لیوان نوشابه را در ظرف قرار نداده بود از داد بلند پیام‌ شوکه شده آرام زیر لب کثافتی نثارش کرد و به سمت درب اتاق حرکت کرد تا نوشابه برای شازده مهیا سازد
قبل از رفتنش از اتاق ، صدای پیام را شنید : شنیدم چی گفتی !
پیام از روی تخت بلند شده به سمت سمیه حرکت کرد !
سمیه با حس اینکه کسی راه می رود نگاهش را به چشمان پیام دوخت ، پیام نزدیک تر می آمد و سمیه قدم قدم از او دور میشد تا جایی که به در اتاق اصابت کرد قلبش محکم در سینه می کوبید این نزدیکی بیش از حد او را می آزرد و متاسفانه راه فراری در برابر این صورت عصبانی نداشت گویی حبس شده باشد
اب دهانش را با ترس قورت داده خواست حرفی بزند که سیلی محکمی از سوی پیام نوش جان کرد
دستان تنومند پیام روی گونه ی نرم و لطیف دختر فرود آمده شروع به فحاشی آن هم با صدای بلند کرد : گمشو دختره ی سگ ! حرومی !
دستی به گونه اش کشیده متوجه مایه ی قرمز رنگی شد که از گونه اش جاری شده بود
دستش را از گونه ی خونی اش برداشته اشک هایش ریختند دیگر تحمل شنیدن فحش های دیگر از سوی این پسر سنگ دل نداشت با دو از اتاق بیرون زده در را محکم بست !
این میان پیام از رفتارش کمی البته فقط کمی احساس پشیمانی می کرد چرا که دست خودش هم از این سیلی محکم می‌سوخت ***

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 2 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دوباره سبز می شویم به صورت pdf کامل از زهرا ارجمند نیا

    خلاصه رمان: فلورا صدر، مهندس رشته ی گیاه پزشکی در سن نوجوونی، شیفته ی دوست برادرش می شه. عشقی یک طرفه که با مهاجرت اون مرد ناکام می مونه و فلورا، فقط به خاطر مهرش به اون پسر، همون رشته ای رو توی کنکور انتخاب می کنه که ونداد آژند از اون رشته فارغ التحصیل شده بود. حالا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رقصنده با تاریکی

    خلاصه رمان :     کیارش شمس مرد خوش چهره، محبوب و ثروتمندیه که مورد احترام همه ست… اما زندگی کیارش نیمه پنهان و سیاهی داره که هیچکس از اون خبر نداره… به جز شراره… دختری باهوش و بااستعداد که به صورت اتفاقی سر از زندگی تاریک کیارش درمی یاره و حالا نمی دونه که این نزدیکی کیارش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان در سایه سار بید pdf از پرن توفیقی ثابت

  خلاصه رمان :     ابریشم در کوچه پس کوچه های خاطراتش، هنوز رد پایی از کودکی و روزهای تلخ تنهایی اش باقی مانده است.دختری که تا امروزِ زندگی اش، تلاش کرده همواره روی پای خودش بایستد. در این راه پر فراز و نشیب، خانواده ای که به فرزندی قبولش کرده اند، در تمام لحظات همراهش بوده اند؛ اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای آرام جلد دوم به صورت pdf کامل از سلاله

    خلاصه رمان:   قصه از اونجایی شروع میشه که آرام و نیهاد توی یک سفر و اتفاق ناگهانی آشنا میشن   اما چطوری باهم برخورد میکنن؟ آرامی که زندگی سختی داشته و لج باز و مغروره پسری   که چیزی به جز آرامش خودش براش اهمیتی نداره…   اما اتفاقات تلخ و شیرینی که براشون پیش میاد سرنوشتشون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بادیگارد pdf از شراره

  خلاصه رمان :     درمورد دختریه که بخاطر شغل باباش همیشه بادیگارد همراهشه. ولی دختر از سر لجبازی با پدرش بادیگاردها رو میپیچونه یا … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همقسم pdf از شهلا خودی زاده

    خلاصه رمان :       توی بمباران های تهران امیرعباس میشه حامی نیلوفری که تمام کس و کار خودش رو از دست داده دختری که همسایه شونه و امیر عباس سال هاست عاشقشه … سال ها بعد عطا عاشق پیونده اما با ورود دخترعموی بیمارش و اصرار عموش به ازدواج با اون همه چی رنگ عوض می

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سپیده
سپیده
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

نه اونقدر رمانت خوبه ک ما صبر میکنیم
اره ساعت ۲ خوبه

...
...
2 سال قبل
پاسخ به  سپیده

پارت امروز رو نمیزاری مهسا جان!

Elina
Elina
2 سال قبل
پاسخ به  mahsanori

عه چیز زیادی نمونده؟؟ تازه اولشه که

ثنا
ثنا
2 سال قبل

بیشرف پیام

D♡nya
2 سال قبل

مردک گاو , اون کمی احساس پشیمانیت بخوره تو سرت

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x