رمان سکوت تلخ پارت 33

4.4
(157)

 

 

 

 

با برش قیچی میان پارچه بغضم میترکد

 

صدای هق هق گریه ام بالا می رود و تمام اتاق را پر میکند …

 

عصبی بودم

 

داشتم از گریه و بغض میترکیدم …

 

چرا من تنها بودم؟

 

هیچکس را نداشتم …

 

پدربزرگم چشم دیدنم را نداشت

 

عموهایم اوج لطفشان نصیحت بود …

 

خاله هایم که راضی به مرگم بودند و اگر تا به الان هم تحملم میکردند فقط بخاطر حرف مردم و مادرم بود …

 

دایی و عمه هم که اصلا گفتن نداشت ..

 

بود و نبودم برای که مهم بود؟

 

هیچکس…

 

تکه های پارچه که پایین پاهایم چانه ام لرز بیشتری به خود میگیرد

 

هق میزنم و لعنت میکنم کیارشی را که تمام زندگی ام را نابود کرد

 

من ازدواج کرده بودم

 

من امشب جشن عروسی ام بود و حالا شوهرم حتی یک لحظه ام حاضر نشد کنارم بماند و به دیدار معشوقه اش رفت

 

#پارت_صدوپانزده

 

آنقدر گریه میکنم تا سبک شوم

 

تا تمام دق و دلی هایم خالی شود

 

حالم که بهتر میشود.

 

نفسم که راحت تر به سینه ام می آید و می رود از جا بلند میشوم

 

لباس عروس تکه پاره شده ام را از تن در می آورم و همان وسط اتاق رهایش میکنم .

 

موهایم را به هر بدبختی بود بالاخره باز میکنم و با همان تن نیمه برهنه سمت حمام داخل اتاق می روم.

 

خستا بودم اما امشب تا دوش نمیگرفتم محال بود بتوانم بخوابم…

 

زیر دوش می ایستم …

 

موهایم را میشویم و بعد از آن

لیف را از شامپو بدن پر میکنم و روی تنم میکشم.

 

چند دقیقه ای را هم همانطور بی هیچ حرکتی زیر دوش میمانم و سپس با‌پیچیدن حوله به دور خود از حمام بیرون می آیم.

 

لباس هایی که برایم خریده بودند را میپوشم…

 

مقابل آینه می نشینم

 

سشوار را میدارم ، موهایم را خشک میکنم و بعد از آن چراغ های خانه را تک تک خاموش کرده و خودم را در تخت جا میدهم …

 

پلک روی هم میگذارم و اما هنوز چشمانم گرم نشده است که صدای چرخش کلید در  قفل در ورودی را میشنوم

 

#پارت_صدوشانزده

 

وحشت زده روی تخت نیم خیز میشوم

 

درست شنیده بودم؟

 

صدای در بود؟

 

لرز کرده از تخت پایین می آیم

 

میخواستم احتمال آمدن هاکان را بدهم اما مگر میشد؟

 

او محال ممکن بود سارا را رها کند و برگردد..

 

با ضربان قلبی سر به فلک کشیده قدم از قدم برمیدارم و خودم را به هر سختی که بود تا در اتاق می کشانم ..

 

نفسم را از شدت ترس در سینه حبس میکنم

 

میخواهم کلید را در قفل بچرخانم تا چند دقیقه ای برای خودم زمان بخرم و با پلیس تماس بگیرم

 

دستم را پیش میبرم

 

و هنوز قفل در را لمس نکرده ام که با شنیدن صدای زنانه ای سر جا خشک میشوم

 

این صدا آشنا بود

 

گیج سر جلو می برم

 

گوشم را به در می چسبانم و اما صدای خنده سارا چیزی نیست که نتوانم تشخیص بدهم …

 

« مث اینکه ی تیکه از پارت قبلی اشتباه گذاشته بودم ،،،، اگه خواستین تا برا جبرانش ی پارت اضافه بزارم؟»

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 157

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۴ ۱۳۴۱۱۴۶۷۰

دانلود رمان رثا pdf از زهرا ارجمند نیا و دریا دلنواز 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:     امیرعباس سلطانی، تولیدکننده ی جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره می کند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل می کند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد…
IMG ۲۰۲۴۰۴۱۲ ۱۰۴۱۲۰

دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست 4.2 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می…
IMG 20231031 193649 282

دانلود رمان شاه دل pdf از miss_قرجه لو 1 (1)

9 دیدگاه
    نام رمان:شاه دل نویسنده: miss_قرجه لو   مقدمه: همه چیز از همان جایی شروع شد که خنده هایش مرا کشت..از همان جایی که سردرد هایم تنها در آغوشش تسکین می یافت‌‌..از همان جایی که صدا کردنش بهانه ای بود برای جانم شنیدن..حس زیبا و شیرینی بود..عشق را میگویم،همان…
Screenshot ۲۰۲۳۰۲۲۳ ۱۰۵۵۱۰

دانلود رمان الماس pdf از شراره 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه…
دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری

دانلود رمان پینوشه به صورتpdf کامل از آزیتاخیری 3.8 (6)

بدون دیدگاه
    دانلود رمان پینوشه به صورت pdf کامل از آزیتا خیری خلاصه رمان :   چند ماهی از مفقود شدن آیدا می‌گذرد. برادرش، کمیل همه محله را با آگهی گم شدن او پر کرده، اما خبری از آیدا نیست. او به خانه انتهای بن‌بست مشکوک است؛ خانه‌ای که سکوت…
InShot ۲۰۲۳۰۵۲۶ ۱۰۵۵۵۹۲۹۹

دانلود رمان انتقام آبی pdf از مرجان فریدی 0 (0)

7 دیدگاه
  خلاصه رمان :   «جلد دوم » «جلد اول زندگی سیگاری»   این رمان از یه رمز شروع می شه که زندگی دختر بی گناه قصه رو زیر و‌رو می کنه. مرگ پدر دختر و دزدیده شدن دلسای قصه تنها شروع ماجراست. یه ماجرای عجیب و پر هیاهو.
سکوت scaled

رمان سدسکوت 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار…
IMG 20230126 235220 913 scaled

دانلود رمان مگس 0 (0)

3 دیدگاه
    خلاصه رمان:         یه پسر نابغه شیطون داریم به اسم ساتیار،طبق محاسباتش از طریق فرمول هاش به این نتیجه رسیده که پانیذ دختر دست و پا چلفتی دانشگاه مخرج مشترکش باهاش میشه: «بی نهایت» در نتیجه پانیذ باید مال اون باشه. اولش به زور وسط…
InShot ۲۰۲۳۰۶۲۹ ۲۳۱۰۴۵۹۰۵

دانلود رمان هشت متری pdf از شقایق لامعی 1 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان: داستان، با ورودِ خانواده‌ای جدید به محله آغاز می‌شود؛ خانواده‌ای که دنیایی از تفاوت‌ها و تضادها را با خود به هشت‌متری آورده‌اند. “ایمان امیری”، یکی از تازه‌واردین است که آیدا از همان برخوردِ اول، برچسب “بی‌اعصاب” رویش می‌زند؛ پسری که نیامده، زندگی اعضای محله‌ و خصوصاً خانواده‌ی…
InShot ۲۰۲۳۰۴۲۱ ۱۷۱۹۲۰۰۳۸

دانلود رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم pdf از لیلا نوروزی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   غزال دختر یه تاجر معروف به اسم همایون رادمنشه که به خاطر مشکل پدرش و درگیری اون با پدر نامزدش، مجبور می‌شه مدتی همخونه‌ی خسرو ملک‌نیا بشه. مرد جذاب و مرموزی که مادرش به‌خاطر اتفاقات گذشته قراره دمار از روزگار غزال دربیاره و این بین…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر
امیر
3 ماه قبل

خواهش میکنم فاطمه جون یه پارت دیگه بده

امیر
امیر
3 ماه قبل

بله لطفا یک پارت دیگه بدید

فرشته منصوری
فرشته منصوری
3 ماه قبل

آره بزارین

مبینامرادی
مبینامرادی
3 ماه قبل

ممنوننن یه پارت دیگهههههه🥺🥺

آخرین ویرایش 3 ماه قبل توسط Mobina Moradi
P:z
P:z
3 ماه قبل

فاطمه جون سلام
حالت خوبه؟
حال ندا خوبه؟
هر دو تون نیستین
دلم براتون تنگ شده و نگرانتونم
اگه دیدی لطفا جواب بده چند بار دیگه هم کامنت داده بودم که ندیده بودی متاسفانه

P:z
P:z
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
3 ماه قبل

خداروشکر که حالتون خوبه
عیب نداره عزیزم
❤ ❤

مریم گلی
مریم گلی
3 ماه قبل

سلام ممنون از رمان زیباتون،عالی میشه اگر یه پارت دیگه بزارید،،ای کاش زود به زود پارت میدادید،پارتها داره کم کم آب میره و کوتاه میشه لطفا پارت ها رو منظم بزارید رمانتون عالی هست،،باز هم تشکر میکنم

دسته‌ها

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x