رمان سکوت تلخ پارت 33

4.4
(152)

 

 

 

 

با برش قیچی میان پارچه بغضم میترکد

 

صدای هق هق گریه ام بالا می رود و تمام اتاق را پر میکند …

 

عصبی بودم

 

داشتم از گریه و بغض میترکیدم …

 

چرا من تنها بودم؟

 

هیچکس را نداشتم …

 

پدربزرگم چشم دیدنم را نداشت

 

عموهایم اوج لطفشان نصیحت بود …

 

خاله هایم که راضی به مرگم بودند و اگر تا به الان هم تحملم میکردند فقط بخاطر حرف مردم و مادرم بود …

 

دایی و عمه هم که اصلا گفتن نداشت ..

 

بود و نبودم برای که مهم بود؟

 

هیچکس…

 

تکه های پارچه که پایین پاهایم چانه ام لرز بیشتری به خود میگیرد

 

هق میزنم و لعنت میکنم کیارشی را که تمام زندگی ام را نابود کرد

 

من ازدواج کرده بودم

 

من امشب جشن عروسی ام بود و حالا شوهرم حتی یک لحظه ام حاضر نشد کنارم بماند و به دیدار معشوقه اش رفت

 

#پارت_صدوپانزده

 

آنقدر گریه میکنم تا سبک شوم

 

تا تمام دق و دلی هایم خالی شود

 

حالم که بهتر میشود.

 

نفسم که راحت تر به سینه ام می آید و می رود از جا بلند میشوم

 

لباس عروس تکه پاره شده ام را از تن در می آورم و همان وسط اتاق رهایش میکنم .

 

موهایم را به هر بدبختی بود بالاخره باز میکنم و با همان تن نیمه برهنه سمت حمام داخل اتاق می روم.

 

خستا بودم اما امشب تا دوش نمیگرفتم محال بود بتوانم بخوابم…

 

زیر دوش می ایستم …

 

موهایم را میشویم و بعد از آن

لیف را از شامپو بدن پر میکنم و روی تنم میکشم.

 

چند دقیقه ای را هم همانطور بی هیچ حرکتی زیر دوش میمانم و سپس با‌پیچیدن حوله به دور خود از حمام بیرون می آیم.

 

لباس هایی که برایم خریده بودند را میپوشم…

 

مقابل آینه می نشینم

 

سشوار را میدارم ، موهایم را خشک میکنم و بعد از آن چراغ های خانه را تک تک خاموش کرده و خودم را در تخت جا میدهم …

 

پلک روی هم میگذارم و اما هنوز چشمانم گرم نشده است که صدای چرخش کلید در  قفل در ورودی را میشنوم

 

#پارت_صدوشانزده

 

وحشت زده روی تخت نیم خیز میشوم

 

درست شنیده بودم؟

 

صدای در بود؟

 

لرز کرده از تخت پایین می آیم

 

میخواستم احتمال آمدن هاکان را بدهم اما مگر میشد؟

 

او محال ممکن بود سارا را رها کند و برگردد..

 

با ضربان قلبی سر به فلک کشیده قدم از قدم برمیدارم و خودم را به هر سختی که بود تا در اتاق می کشانم ..

 

نفسم را از شدت ترس در سینه حبس میکنم

 

میخواهم کلید را در قفل بچرخانم تا چند دقیقه ای برای خودم زمان بخرم و با پلیس تماس بگیرم

 

دستم را پیش میبرم

 

و هنوز قفل در را لمس نکرده ام که با شنیدن صدای زنانه ای سر جا خشک میشوم

 

این صدا آشنا بود

 

گیج سر جلو می برم

 

گوشم را به در می چسبانم و اما صدای خنده سارا چیزی نیست که نتوانم تشخیص بدهم …

 

« مث اینکه ی تیکه از پارت قبلی اشتباه گذاشته بودم ،،،، اگه خواستین تا برا جبرانش ی پارت اضافه بزارم؟»

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 152

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.6 (5)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 5 (4)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…
IMG 20240424 143525 898

دانلود رمان هوادار حوا به صورت pdf کامل از فاطمه زارعی 4 (8)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:   درباره دختری نا زپروده است ‌ک نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین‌بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و ….      

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

8 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر
امیر
1 ماه قبل

خواهش میکنم فاطمه جون یه پارت دیگه بده

امیر
امیر
1 ماه قبل

بله لطفا یک پارت دیگه بدید

فرشته منصوری
فرشته منصوری
1 ماه قبل

آره بزارین

مبینامرادی
مبینامرادی
1 ماه قبل

ممنوننن یه پارت دیگهههههه🥺🥺

آخرین ویرایش 1 ماه قبل توسط Mobina Moradi
P:z
P:z
1 ماه قبل

فاطمه جون سلام
حالت خوبه؟
حال ندا خوبه؟
هر دو تون نیستین
دلم براتون تنگ شده و نگرانتونم
اگه دیدی لطفا جواب بده چند بار دیگه هم کامنت داده بودم که ندیده بودی متاسفانه

P:z
P:z
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
1 ماه قبل

خداروشکر که حالتون خوبه
عیب نداره عزیزم
❤ ❤

مریم گلی
مریم گلی
1 ماه قبل

سلام ممنون از رمان زیباتون،عالی میشه اگر یه پارت دیگه بزارید،،ای کاش زود به زود پارت میدادید،پارتها داره کم کم آب میره و کوتاه میشه لطفا پارت ها رو منظم بزارید رمانتون عالی هست،،باز هم تشکر میکنم

دسته‌ها

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x