رمان عشق صوری پارت 200

5
(3)

 

سر لج و اجبازی چه کارهای احمقانه ای که انجام ندادم و جه حرفهای احمقانه ای که نزدم.
احمقانه !؟
نه…شاید هم خیلی احمقانه نباشن.
شهرام میخواست ازدواج کنه و فراشب، شبی بود که میخواستن به صورت جدی قرارمدارهاشون رو بزارن پس این تلخی یه کابوس نبود.
یه واقعیت بود.
یه واقعیت خیلی خیلی تلخ.
مامان خودش رو بهم نزدیک کرد.دستمو گرفت و گفت:

-آفرین! آفرین که سر عقل اومدی و میخوای خودتو بسپاری به من !
به کسی که صلاح و خوشبختی تورو میخواد
حالا گوش کن…همیشه باید انتخابات با عقلت باشه نه با قلبت!
ازدواج من با بابات از روی قلبم بود.واسه همین همیشه هشتمون گروه نهمون بود.
هم من مجبور بودم کار کنم هم اون..
همیشه حسرت همچی رو داشتیم.
دیگران از زندگی لذت میبردن و ما تماشاشون میکردیم..جز این اصلا چی از دستمون برمیومد!
اما…

به اینجای صحبتهای گرانقدرش که رسید کف دستشو به آرومی به پشت انگشتام زد و ادامه داد:

-اما ازدواجم با رهام با عقلم بود و اصلا پشیمون نیستم.
میدونی…بزار یه واقعیت رو بهت بگم.
برای من اصلا مهم نبود اون دو ازدواج ناموفق داشت…اینم مهم نبود که یه پسر بزرگ داره …
میدونی واسه من چی مهم بود !؟ زندگی الانم…
اینکه دارم مثل یه ملکه زندگی میکنم
واسه تو هم باید فقط همین اهمیت داشته باشه.
اینکه با کسی زندگی کنی که مطمئن باشی برای تو زندگی ای فراهم بکنه که مثل یه ملکه زندگی کنی!
حرفهامو همیشه یادت بمونه.
باشه !؟

پوزخند تلخی زدم و آهسته گفتم:

-باشه…

سرش رو با رضایت تکون داد و بعد از یکم فکر کردن گفت:

-خب…من برات گزینه ردیف میکنم و تو فقط انتخاب کن…هر کدوم رو که دوست داشتی.

اون خندید اما من عین ماتم زده ها زل زدم به دور دست….

زیپ کوله رو کشیدم و با چک کردن ساعت مچیم،عجولانه به سمت میز آرایشی رفتم.
ظاهرم رو یکبار دیگه تو آینه چک کردم و بعد بند کوله رو روی دوشم انداختم و پیامی که همون لحظه از طرف مونا برام اومده بود رو باز کردم و خوندم:

“من پنج دقیقه دیگه جلو در خونتونم…دم در باش”

در جواب پیامش یه “باشه” نوشتم و بعد گوشی رو قفل کردم و با عجله از اتاق زدم بیرون.
میدونم امشب همون شب بخصوص ، یعنی جشن گذاشتن قرار مدار عروسی شهرام و ژینوس بود اما من به خیلی دلایل نمیتونستم و نمیخواستم که اونجا باشم.
اولین دلیل اینکه تحمل این مجلس رو نداشتم و دوم اینکه الان زمان مناسبی واسه اینکه اون بفهمه دختری که با شهرام در ارتباط بود من هستم نبود!
همه توی خونه در تکاپو بودن.
یه گروه آورده بودن که بیرون رو تزئین بکنن و یه عده هم برای دیزاین و چیدن ظروف میوه و شیرینی!
هر کسی مشغول انجام کاری بود و من باید میرفتم.
باید…
مامان تا چشمش به من افتاد ناباورانه تو لباسهای بیرون تماشام کرد. پا تند کرد سمتم و با براندار کردنم پرسید:

-واااا…شال و کلا کردی بری کجا !؟

نمیشد با اون بی پرده صحیت کرد.
نمیشد گفت امشب شاید واسه شما یه شب خوب و یه جشن عالی ، اما واسه من تلخ بود.
خیلی تلخ…
می موندم هم رسوایی به بار میومد و هم دل خودم هزار تیکه میشد.

من و من کنان جواب دادم:

-با مونا یاید یه جای مهم برم…تولدِ…تولد یکی از دوستامه منم دع…

حرفم تموم نشده بود که با تشر گفت:

-حتی فکرشم نکن!
من واسه امشب برای تو برنامه ها دارم.
بعد تو میخوای بری !؟
محاله!
محاله بزارم بدی…
زود باش برو خودت رو واسه مجلس امشب آماده کن! همین حالا!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
InShot ۲۰۲۳۰۷۰۶ ۰۰۳۶۵۱۷۴۲

دانلود رمان عشق ممنوعه pdf از زهرا قلنده 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:   این رمان در مورد پسری به اسم سپهراد که بعد ۸سال به ایران برمی گرده از وقتی برگشته خاطر خواهای زیادی داشته اما به هیچ‌کدوم توجهی نمیکنه.اما یه روز تو مهمونی عروسی بی نهایت جذب خواهرش رزا میشه که…
سکوت scaled

رمان سدسکوت 0 (0)

4 دیدگاه
  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد دوم   خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه…
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۸۴۱۴۵۸

دانلود رمان آسو pdf از نسرین سیفی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       صدای هلهله و فریاد می آمد.گویی یک نفر عمدا میخواست صدایش را به گوش شخص یا اشخاصی برساند. صدای سرنا و دهل شیشه ها را به لرزه درآورده بود و مردان پای¬کوبان فریاد .شادی سر داده بودند من ترسیده و آشفته میان اتاق…
InShot ۲۰۲۳۰۷۱۳ ۲۳۵۴۱۴۵۲۰

دانلود رمان کوئوکا pdf از رویا قاسمی 5 (1)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:   یه دختر شیطون همیشه خندون که تو خانواده پر خلافی زندگی می کنه که سر و کارشون با موادمخدره ولی خودش یه دانشجوی درسخونه که داره تلاش می‌کنه کسی از ماهیت خانواده اش خبردار نشه.. غافل از اینکه برادر دوست صمیمیش که یه آدم خشک و…
520281726 8216679582

رمان باورم کن 0 (0)

بدون دیدگاه
دانلود رمان باورم کن خلاصه : آنید کیان دانشجوی مهندسی کشاورزی یه دختر شمالی که کرج درس میخونه . به خاطر توصیه ی یکی از استاد ها که پیشنهاد داده بود که برای بهتر یادگیری درس بهتره کار عملی انجام بدن و به طور مستقیم روی گل و گیاه کار…
Romantic profile picture without text 1 scaled

دانلود رمان طهران 55 pdf از مینا شوکتی 2 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :       در مورد نوا دختری جسور و عکاسه که توی گذشته شکست بدی خورده، اما همچنان به زندگیش ادامه داده و حالا قوی شده، نوا برای نمایشگاهه عکاسیش میخواد از زنهای قوی جامعه که برخلاف عرف مکانیک شدن عکس بگیره، توی این بین با…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۵ ۱۷۳۲۳۶۸۷۷

دانلود رمان شاهکار pdf از نیلوفر لاری 0 (0)

4 دیدگاه
    خلاصه رمان :       همه چیز از یک تصادف شروع شد، روزی که لحظات تلخی و به همراه خود آورد ولی می ارزید به آرزویی که سالها دنبالش باشی و بهش نرسی، به یک نمایشگاه تابلوهای نقاشی می ارزید، به یک شاهکار می ارزید، به یک…
1648622752 R8eH6 scaled

دانلود رمان هذیون به صورت pdf کامل از فاطمه سآد 3 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان:     آرنجم رو به زمین تکیه دادم و به سختی نیم‌خیز شدم تا بتونم بشینم. یقه‌ام رو تو مشتم گرفتم و در حالی که نفس نفس می‌زدم؛ سرم به دیوار تکیه دادم. ساق دستم درد می‌کرد و رد ناخون، قرمز و خط خطی‌اش کرده…
رمان آخرین بت

دانلود رمان آخرین بت به صورت pdf کامل از فاطمه زایری 4 (4)

2 دیدگاه
  خلاصه: رمان آخرین بت : قصه از عمارت مرگ شروع می‌شود؛ از خانه‌ای مرموز در نقطه‌ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیدا کردن محموله‌های گمشده‌ی دلار و رفتن‌ به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری می‌کند تا لاشه‌ی رویاهای مدفون در…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مقدسسیی
مقدسسیی
2 سال قبل

تروخداااا یا بیشتر کن یا چند پارت بزار یا اصن بیخیالش شو سرتشو هم بیار

مهسا
مهسا
2 سال قبل

خیلیییییی کمههههههههههه شورشو در اوردین به خواننده هم احترام بزارین دیگهههههه چی میشه یکم بیشتر کنین ی پارتو خیلی کمهههه

aram
aram
2 سال قبل

الان شیوا هم به زور بره بعد ژینوس ببینش یه کولی بازی دربیاره جشن بهم بخوره

...
...
2 سال قبل

شد ۲۰۰قسمت😤😤

نگرس
نگرس
2 سال قبل

اه خب زودتر تمومش کنین چقد طولش می‌دین کل رمان چس و ناله های شیوا و شیداس

دسته‌ها

5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x