رمان گلاویژ پارت 128

1
(1)

 
همین که بهار رفت بیرون دستامو محکم روی دهنم گذاشتم و صدای هق زدنم رو خفه کردم..
روی من وکارهام حساس شده بود.. حتی به راه رفتنم..

این دیگه فکر وتصمیم بچگانه نیست.. توی این خونه دیگه واقعا جای من نیست و باید میرفتم.. رفتن عاقلانه ترین تصمیمم بود که باید میگرفتم..

بذار هرکی هرچی میخواد بگه بذار بگن گلاویژ احمقه و بچگانه فکر میکنه.. اما از حرف ها رفتارهایی که میدیدم

به نظرم هرتصمیمی غیر رفتن بچگانه بود و هیچ جوره تصمیمم عوض نمیشد!
ازحموم بیرون اومدم و توی اتاق داشتم خودمو باحوله خشک میکردم که بازهم بهار اومد..

منتظرشدم بازم یه چیزی بگه وسیخم بزنه و همینطورهم شد و این دفعه به بدنم گیر داد..
_چیکار کردی باخودت دختر؟

چرا اینقدر زیرآب داغ موندی که پوستت یه جوری بسوزه که ازشدت سوختگی به کبودی میزنه؟
دست از خشک کردن کشیدم نگاهش کردم!

_چیه؟ چرا اینجوری نگام میکنی؟
_فکر نمیکنی زیادی داری بهم گیر میدی و زیادی روی من حساس شدی قربونت برم؟

_باز چرت وپرت گفتی؟ به نظرت خودت زیادی به حرف زدن من حساس نشدی؟ به جهنم هرغلطی میخوای بکن.. من احمقم که نگران تومیشم!

اومد بره بیرون که گفتم:
_اگه حضورم اذیتت میکنه من درکت میکنم.. توخواهرمی و هیچ قانونی توی دنیا نمیتونه این رو تغییرش بده

حتی اگه خودت هم نخوای بازم چیزی تغییر نمیکنه و خواهرم هستی و تاابد هم خواهرم باقی میمونی.. حتی اگه قرار باشه دیگه هم دیگه رو نبینیم…

_منظورت چیه از گفتن این حرف ها؟
گره ای به حوله ام زدم و گفتم‌‌:
_صبرکن فورا عصبی نشو و درمقابلم گارد نگیر منظوری ندارم فقط میخوام حرف بزنم!

_گلاویژ من حالم خوب نیست باخودم درگیرم وناراحتی های خودمو دارم.. واقعا دلم نمیخواد توهم ناراحتم کنی.. پس اگه میخوای حرفی بزنی ممکنه ناراحت بشم بذار واسه یه وقت دیگه!

_من هیچوقت قصد نداشتم ناراحتت کنم و آخرین چیزی که دربدترین حالت ممکنه توی دنیا بخوام ناراحت کردن توئه!

درسته که تمام کار وافکار من از نظر تو بچگونه است اما حس میکنم با حرفام ناراحت که هیچ، خوشحالم میشی!
_هوم! خوبه..! بگو میشنوم!

_تصمیم گرفتم بابامو پیدا کنم..
_چی؟؟؟؟
_این کارهم یه کم دردسر و برو بیا داره و باتوجه به شرایط واعصاب تو..

یه کم مکث کردم و ادامه دادم:
_باخودم فکرکردم توی مدتی که دنبال بابام میگردم بهتره که اینجا نباشم

اینجوری مزاحم کسی نمیشم و توهم توی این فاصله یه کم اعصابت آروم میشه وازدست من و دردسرهام نفسی تازه میکنی

سری واسم تکون داد و باحرص و میون دندون هاش گفت؛
_تموم شد؟
سرم رو پایین انداختم و گفتم:

_آره.. تموم شد.. بهت قول داده بودم که دیگه هیچ کاری رو بدون اطلاعت انجام ندم.. گفتم قبل از اینکه اقدامی بکنم بهت بگم!

_اونوقت من اگه بگم عصبیم میکنی و حرصم رو درمیاری بهت برمیخوره و میشینی ساعت ها آبغوره میگیری!

_چرا؟ مگه من چیکار کردم یا چیز بدی گفتم که عصبیت کنه؟ واسه همین چیزاس که میگم روی من حساس شدی دیگه!
_این که کار اشتباه میکنی و مانع خرابکاری هات میشم اسمش حساس شدنه؟

اگه بهت بگم تا نصف شب بیرون نمون و جون من رو به لبم نرسون حساس شدنه؟ توقع داری هردفعه گند جدید بالا بیاری حرفی نزنم و خفه خون بگیرم؟

قرار نیست اگه از اشتباهات چشم پوشی نکنم و جلوی دیونه بازی هاتو بگیرم فورا تصمیم به رفتن بگیری گلاویژ‌… شرطی شدی؟.. یا باید لال مونی بگیرم یا میذاری میری‌؟

چندهزار باید بگم این خراب شده فقط خونه ی من نیست و واسه جفتمونه‌؟
تو واقعا من رو خواهر خودت میدونی؟ بخدا که دروغ میگی..

اگه من واقعا خواهرت هستم آدم با دوتا تذکر خواهرش احساس سر بار بودن میکنه وتا تقی به توقی میخوره تصمیم به رفتن میگیره‌؟

چون از اشتباهاتت حمایت نکردم باید فکرکنی دارم بهت گیر میدم و ورت حساس شدم‌؟

رابطه ی ما واقعا رابطه ی خواهرانه اس؟ والا که نیست.. من که اصلا اینطور فکر نمیکنم..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20230128 233813 8572 scaled

دانلود رمان شکارچیان مخفی جلد اول 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان :       متفاوت بودن سخته. این که متفاوت باشی و مجبور شی خودتو همرنگ جماعت نشون بدی سخت تره. مایک پسریه که با همه اطرافیانش فرق داره…انسان نیست….بلکه گرگینه اس. همین موضوع باعث میشه تنها تر از سایر انسان ها باشه ولی یه مشکل…
InShot ۲۰۲۳۰۲۰۸ ۲۲۴۰۴۴۱۴۷

دانلود رمان دنیا دار مکافات pdf از نرگس عبدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     روایت یه دلدادگی شیرین از نوع دخترعمو و پسرعمو. راهی پر از فراز و نشیب برای وصال دو عاشق. چشمانم دو دو می‌زند.. این همان وفایِ من است که چنبره زده است دور علی‌ِ من؟ وفایی که از او‌ انتظار وفا داشته‌ام، حالا شده…
photo 2017 04 20 14 37 49 330x205 1

رمان ماه مه آلود جلد دوم 0 (0)

بدون دیدگاه
  دانلود رمان ماه مه آلود جلد دوم   خلاصه : “مها ” دختری مستقل و خودساخته که تو پرورشگاه بزرگ شده و برای گذروندن تعطیلات تابستونی به خونه جنگلی هم اتاقیش میره. خونه ای توی دل جنگلهای شمال. اتفاقاتی که توی این جنگل میوفته، زندگی مها رو برای همیشه…
InShot ۲۰۲۳۰۶۰۵ ۲۰۲۸۳۰۶۸۶

دانلود رمان رقص روی آتش pdf از زهرا 0 (0)

7 دیدگاه
  خلاصه رمان :       عشق غریبانه ترین لغت فرهنگ نامه زندگیم بود من خود را نیز گم کرده بودم احساسات که دیگر هیچ میدانی من به تو ادم شدم به تو انسان شدم اما چه حیف… وقتی چیزی را از دست میدهی تازه ارزش واقعی ان را…
porofayl 1402 04 2

دانلود رمان آرامش پنهان به صورت pdf کامل از سمیرا امیریان 3.3 (9)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان:       دلارا دختری است که خانواده خود را سال ها پیش از دست داده است و به تنهایی زندگی می گذراند. روزی آگهی استخدام نیرو برای یک شرکت مهندسی کامپیوتر را در اینستا مشاهده می کند و برای مصاحبه پا به این شرکت می گذارد…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.7 (6)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20230123 230225 295

دانلود رمان جنون آغوشت 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته می‌شه و بزرگ می‌شه و نقشه‌هایی می‌کشه که به رسوایی می‌رسه… و برای حاج حمید یک جنون می‌شه…  
InShot ۲۰۲۳۰۲۱۹ ۰۱۱۹۰۱۶۸۸

دانلود رمان جوانه عشق pdf از غزل پولادی 5 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه…دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه جوانه با تمام مشکلات…
InShot ۲۰۲۳۰۵۱۹ ۱۳۳۱۲۳۴۴۸

دانلود رمان تردستی pdf از الناز محمدی 0 (0)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :   داستان راجع به دختری به نام مریم که به دنبال پس گرفتن آبروی از دست رفته ی پدرش اشتباهی قدم به زندگی محمد میذاره و دقیقا جایی که آرامش به زندگی مریم برمیگرده چیزایی رو میشه که طوفانش گرد و خاک بزرگتری توی زندگی محمد…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آذرخش
آذرخش
2 سال قبل

ای الهی صحرا بمیره بمیره این گلاویژ و عماد سرعقل بیان این بهار و رضا هم برن سر خونه و زندگیشون این رمانم تموم بشه خسته شدم هر روز هر روز دوتا خط بخونم بعدش حرص بخورم پیر شدم والا اونقدر سر این رمان حرص خوردم سر هیچی حرص نخوردم اون ممنوعه خور بود زیا زیاد ز دم تموم شد والا 😒😒😒😒
برسد به گوش مسئولان (نویسنده گرامی)😠😊

هعیش
هعیش
2 سال قبل

احساس میکنم یا مثل رمان فقط برای من بخون میشه و گلاویژ دیگه با یکی دیگه ازدواج میکنه
یا مثل سرنوشت صحرا بازم به عماد برگردونده میشه

مهتاب
مهتاب
2 سال قبل

ما کل رو رو منتظر پارت جدید می مونیم
وقتی هم که میاد اصلا به دقیقه نمی کشه که تموم میشه 😒

غزل
غزل
2 سال قبل

کاش بیشتر پارت بزاری یا طولانی تر باشه
قبلا پارت ها خیلی طولانی تر بورد

محفوظه
2 سال قبل

پارت بعدی
گلاویژ با تفکر زیاد،،(زیادا) به این نتیجه میرسه که رفتن و پیدا کردن باباش بهترین اتفاقه
بعد شروع به راضی کردن بهار از طریق نامزدش میکنه

حدیثه
حدیثه
2 سال قبل

میشه رمان با من لج نکن بزارید

همچو دُر
همچو دُر
2 سال قبل

سلام بچه ها ببخشید کسی رمان با ژانر عاشقانه-پلیسی سراغ داره؟
ممنون میشم بگید…😊

هعیش
هعیش
پاسخ به  همچو دُر
2 سال قبل

قلب سرکش من

مریم
مریم
2 سال قبل

چرا انقد کم میزارید؟
یعنی نویسنده انقد کم نوشته؟
من که جور دیگه فک میکنم….

Delvin
پاسخ به  مریم
2 سال قبل

اره عزیزم نویسنده همینقد‌ کم مینویسه تو هنوز مطمئن ‌‌نشدی به فکرت اینطوری بچه های دیگه هم فکر میکنن واقعا یه جور دیگس گلی

🙃💓

دسته‌ها

10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x