3 دیدگاه

صدای سکوت پارت نهم

5
(1)

امروز خیلی بهترم و تصمیم گرفتم که برم دانشگاه

خداروشکر هوشم خوب بود و همه درس ها رو بلد بودم.

به ساعت نگاه کردم،وقت دارو های بابا بود.

از اتاقم بیرون اومدم و سوسن رو صدا زدم

-سوسن

از آشپزخونه اومد بیرون

-جانم خانم؟

-دارو های بابام رو بده

-چشم خانم،راستی براتون صبحانه آماده کردم. قهوه ام گذاشتم گفتم انرژی بگیرید

خنده ای کردم این زن خیلی خوب بود،یادم باشه به سپهر بگم برای همیشه اینجا استخدامش کنه.

-مرسی عزیزم دلم،سوسی جونممم خیلی خوبی

لبخندی زد و رفت

به آشپزخونه رفتم و با دیدن میز پر از چیزای دوست داشتنی یه جیغ آرومی کشیدم.

وای سپهر نیستی ببینی یه عالمه چیزای شکلاتی اینجاست.

من هیچوقت عادت نداشتم نون پنیر و مربا یا از این چیزا بخورم.

سوسن هم اینو فهمیده بود و برام کیک شکلاتی درست کرده بود. همراهش چیزای دیگه ای هم بود.

با کمال اشتها هر چی بود رو خوردم و به اتاقم رفتم.

بعد از حاضر شدن ادکلنی رو که پسر خالم برای تولدم بهم هدیه داده بود رو زدم.

یادش بخیر چقدر اون روز های خوب بودیم اما حیف که رفتن آلمان.

حتی من خیلی هم دوسش داشتم ولی اون رو نمیدونم.

یادم باشه بهش پیام بدم از خیلی وقته با هم صحبت نکردیم.

+++

-اوف کوثر امروز خیلی روز سختی بود. اعصابم بهم ریخت

کوثر-آره هدیه حالم داره بهم میخوره از این زندگی

سیمین- چقدر غر میزنید اههه منم خسته شدم ولی مث شما نیستم که

-آره تو زن نمونه کاوه ای

جیغی زد که سر نصف دختر و پسرایی که تو حیاط بودن به ما چرخید

-هدیه جرت میدم بیشعور

به سمتم دویدد که باعث شد فرار کنم

-باشه باشه غلط کردم

کوثر-موش بدو گربه تو رو نگیرهههه

به پشت سرم نگاه کردم و برای یک لحظه خوردم به یک نفر

-آخ جلوتو ببین مرتیکه کور نمیبینی؟

صدای خنده های آشنایی می اومد سرم رو بالا کردم،

-کاوههه

-هدیه چرا میدویی؟؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240524 022150 623

دانلود رمان جوزا جلد اول به صورت pdf کامل از میم بهار لویی 3.7 (3)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان:     برای بار چندم، نگاهم توی سالن نیمه تاریک برای زدن رد حاجی فتحی و آدمهایش چرخید، اما انگار همهی افراد حاضر در جلسه شکل و شمایل یکجور داشتند! از اینجا که نشسته بودم، فقط یک مشت پسِ سر معلوم بود و بس! کلافه…
567567

دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری 5 (2)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن…

رمان بوسه گاه غم 4 (2)

14 دیدگاه
  دانلود رمان بوسه گاه غم   خلاصه : حاج خسرو بعد از بیوه شدن عروس زیبا و جوونش، به فکر ازدواج مجددش میفته و با خواستگاریِ آقای مطهری، یکی از بزرگترین باغ دارهای دماوند به فکر عملی کردن تصمیمش میفته که ساواش، برادرشوهر شهرزاد، به شهرزاد یک پیشنهاد میده،…
nody عکس های شخصیت بهار و کامران در رمان ازدواج اجباری 1626111507

رمان ازدواج اجباری 0 (0)

1 دیدگاه
  دانلود رمان ازدواج اجباری   خلاصه : بهار یه روز که از مدرسه میاد خونه متوجه ماشین ناشناسی میشه که درخونشون پارکه که مسیر زندگیش و تغییر میده… پایان خوش  
InShot ۲۰۲۳۰۳۰۸ ۱۵۴۸۴۳۵۵۶

دانلود رمان شاه ماهی pdf از ساغر جلالی 1 (1)

بدون دیدگاه
  خلاصه رمان :     حاصل یک شب هوس مردی قدرتمند و تجاوز به خدمتکاری بی گناه   دختری شد به نام « ماهی» که تمام زندگی اش با نفرت لقب حروم زاده رو به دوش کشیده   سردار آقازاده ای سرد و خشنی که آوازه هنرهایش در تخت…
149260 799

دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم 5 (3)

1 دیدگاه
  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه…
InShot ۲۰۲۳۰۱۳۱ ۱۷۵۷۵۴۸۵۵

دانلود رمان سیاهپوش pdf از هاله بخت یار 3 (1)

5 دیدگاه
    خلاصه رمان :   آیرین یک دختر شیطون و خوش‌ قلب کورده که خانواده‌ش قصد دارن به زور شوهرش بدن.برای فرار از این ازدواج‌ اجباری،از خونه فراری میشه اما به مردی برمیخوره که قبلا یک بار نجاتش داده…مردِ مغرور و اصیل‌زاده‌ایی که آیرین رو عقد میکنه و در…
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19

دانلود رمان بوسه با طعم خون 5 (1)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

3 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

کو پارت جدیددددددددد چرا پارت نمیزارید

رویا
رویا
1 سال قبل

رمان قشنگیه زود تر مارت بعدی رو بزارید

یه سوال داشتم میدونم ربطی نداره ولی …
اسم فیلماون عکسه یا پوستر و طرح رمان چیه ؟

دنیا
دنیا
پاسخ به  رویا
1 سال قبل

مرا بشنو

دسته‌ها

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x