" خدمتکار عمارت درد" پارت 24 - رمان دونی

” خدمتکار عمارت درد” پارت 24

 

 

کوروش: پاشو

دیشب زیادی خوش گذشته نمیخوای پرنسس بیدار شی؟!

 

یا خدا دیشب چیشد منو کی آورد تو اتاق

 

چشام تار میدید با دستام مالیدمشون چهره کوروش واضح دیدم

 

چرا گوشه لبش پاره شده خونیه

جای زخمه

 

کوروش: به به پرنسس بیدار شدی؟!

صبح تون بخیر

 

خدایا چیشده دیشب؟!

کو فرهاد وای نکنه فرهاد…

 

+ کو فرهاد؟! حالش خوبه؟!

 

کوروش: خدا لعنتم کنه من اینجا جلو روتم

تو داری از فرهاد میپرسی…

 

+ نمیزاری حرف بزنم

چی بگم؟!

 

کوروش: تو نباید چیزی بگی

من باید بگم

دیشب فکر کنم خیلی گذشته نه؟!

 

+ میشه بگی دیشب چیشده؟!

من فقط تو ماشین فرهاد خوابم برد دیگه هیچی یادم نیست

 

دستمو بردم جلو تر رسوندم به گوشه لب که پاره شده بود

سرشو برگردوند نزاشت ببینم چی شده…

 

+کوروش لبت چیشده؟!

چرا پاره شده؟!

 

کوروش: میخوای بدونی که چی بشه؟!

چرا وقتی بهت میگم باید با من بیای میری با فرهاد

دختر چرا رو حرفم حرف میزنی

گوشیتم ور نمیداری

دیشب کوجا بودی که گوشیتو فرهاد ور داشت

چرا هی منو تو با کارات دق میدی

 

+ دیشب گفتم نمیتونم بیام

من نمیدونم گوشیمو چرا فرهاد ور داشته شاید تو ماشین خوابم برده بود ورش داشته جوابش داده

من چکار کردم دقیقا که تو دق کردی؟!

 

کوروش: خیلی چش سفیدی مارال

 

+ وای خدا چرا چش سفیدم؟!

 

اومد نزدیکتر که صورتامون مماس هم بود

 

کوروش: نمیخوای بدونی دیشب کی بغلت کرد اورد تو تخت گذاشت کی روت پتو کشید کی شال تو در اورد؟!

 

وای دیشب کی منو آورد تو اتاقم

چرا فرهاد بیدارم نکرد…

 

کوروش: نه دیگه نمیدونی پرنسس غرق در رویا بودن

پرنس بغلشون کرده اوردتش تو اتاق

 

+ خوب خواب بودم منو نخواسته بیدارم کنه…

کار بدی که نکرده

 

کوروش: تو جادو شدی

یا کلاً اون مغز معیوب تو اجاره دادی

 

دیگه واقعن داشت توهین می‌کرد

فکر میکنه من اون مارال قبلم

درسته خان عمارته منم خدمتکار

ولی…

 

+ آره جادوم کردن دلم خواست مغز خودمه فروختم

اجاره دادمش

 

محکم موهامو با دستاش کشید

سرمو خم کرد

 

کوروش: مارال کم گوه اضافی بخور

نکن یه بلایی سرت بیارم مث خر تو گِل توش گیر کنی

 

بازم موهامو محکم تر به طرف خودش کشید

 

کوروش: مارال بشین آروم سرجات

فکر نکن کارتو نمی‌بینم

 

+ میدونی من دارم از اینجا میرم

گفتم بگم یادت بمونه آقا کوروش

 

با اون یکی دستش چونه مو با زورش فشار میداد الانه که فکم بشکنه

 

کوروش: مارال بیشتر از این حرف بزنی دهن تو جررر میدم

به خدایی که میپرستی قسم میدم

 

موهامو ول کرد محکم هلم داد

رفت سمت در

 

کوروش: حق نداری بیای بیرون

از این خراب شده

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان طلایه pdf از نگاه عدل پرور

  خلاصه رمان :       طلایه دخترساده و پاک از یه خانواده مذهبی هست که یک شب به مهمونی دوستش دعوت میشه وتوراه برگشت در دام یک پسر میفته ومورد تجاوز قرار می گیره دراین بین چند روزبعد برایش خواستگار قراره بیاید و.. پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیمی از من و این شهر دیوانه

  خلاصه رمان :   نفس یه مدل معروف و زیباست که گذشته تاریکی داره. راهش گره می‌خوره به آدم‌هایی که قصد سوءاستفاده از معروفیتش رو دارن. درست زمانی که با اسم نفس کثافط‌کاری های زیادی کرده بودن مانی سر می‌رسه و… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نجوای آرام جلد اول به صورت pdf کامل از سلاله

        خلاصه رمان :   قصه از اونجایی شروع میشه که آرام و نیهاد توی یک سفر و اتفاق ناگهانی آشنا میشن اما چطوری باهم برخورد میکنن؟ آرامی که زندگی سختی داشته و لج باز و مغروره پسری که چیزی به جز آرامش خودش براش اهمیتی نداره… اما اتفاقات تلخ و شیرینی که براشون پیش میاد سرنوشتشون رو چجوری مینویسه؟؟  

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بوی گندم
دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی

      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید شونه هم رو خالی کرد و خدای نکرده با رها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به چشمانت مومن شدم

    خلاصه رمان :     این رمان راجب یه گروه خوانندگی غیرمجازی با چند میلیون طرفدار در صفحات مجازی با رهبری حامی پرتو هستش، اون به خاطر شغل و شمایلش از دوستان و خانواده طرد شده، اکنون او در همسایگی ترنج، دختری چادری که از شیراز جهت تحصیل در دانشگاه تهران آمده قرار گرفته با عقاید و دنیایی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست

    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می ایستد به ظاهر همه چیز با یک معامله شروع میشود.

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Zahrapeykani
Zahrapeykani
2 سال قبل

پارت بعدی بزار لطفا🙏🥺

نگین
نگین
2 سال قبل

این کوروش تکلیفش با خودش روشن نیس ها😂

زیبا
زیبا
2 سال قبل

معلوم نیس این کوروش مارال رو دوست داره یا رزا رو

رز
رز
2 سال قبل

وا چرا کوروش اینجوری میکنه

SARINA
SARINA
2 سال قبل

مرسی که زیاد پارت میزاری

.....
.....
2 سال قبل

من که روانی شدم😂هم دلم میخواد بخونم هم دلم نمیخواد بخونم

sanaz
sanaz
2 سال قبل

قشنگ بود💓

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x