"خدمتکار عمارت درد" پارت 30 - رمان دونی

“خدمتکار عمارت درد” پارت 30

 

تو ماشین فرهاد حرف می‌زد و من و جوابشو میدادم

 

آهنگی که گذاشته بود فرهاد خیلی قشنگ بود یه حس غریبی بهم میداد

 

شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی

جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی

کوچ کردن دسته دسته آشنایانم ولی باز

باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی

وای از دنیا که یار از یار میترسد

 

غنچه های تشنه از گلزار میترسد

عاشق از آوازه دیدار میترسد

پنجه ای خنیاگران از تار میترسد

شهسوار از جاده ای هموار میترسد

این طبیب از دیدن بیمار میترسد

 

+ فرهاد این آهنگ از کوجا آوردی؟!

 

فرهاد: از جایی نیوردمش یکی از دوستام گوش میکرد

منم خوشم اومد برامدفرستادتش

 

+ آهنگ خیلی قشنگیه

فرهاد: آره الان برا همین همش تو فکری

 

+ خیلی ضایع بود؟!

 

فرهاد: آره ولی حق میدم داری از خونوادت جدا میشی

سخته

 

+ باید بخاطر خودم و خونواده ام بتونم بسازم

 

فرهاد: آفرین همین طور تلاش کن

 

+ خدا بزرگه

میخوام کمکم کنه

چقدر مونده برسیم؟!

 

فرهاد: نزدیکم تا یه پنج دقیقه دیگه اونجاییم

 

دقیق تا پنج دقیقه رسیدم فرودگاه ماشین زد تو پارکینگ وارد فرودگاه شدیم

حس میکردم کوروشم اومده

همش دور و برمو نگاه میکردم

انگار داشت نگام میکرد

 

بلیط و پاسپورتتم دست فرهاد بود دیگه از گیت رد شدیم

منتظر بودم فرهادم مدارکشو چک کنن

 

صدای آشنایی به گوشم رسید که داشت صدام می‌کرد اسممو

من مطمئنم خود کوروش بود

خودش بود

ولی کوجاست

میدونم توهم نزدم صداش اومد ولی خودش کوجاست

 

فرهاد: مارال دنبال کسی میگردی؟!

 

+ ها نه

 

فرهاد: بیا بریم منتظری چی هستی؟!

 

چمدونا رو تحویل داده بودیم دیگه رفتیم سوار هواپیما بشیم

کاش فقط میگفت مراقب خودت باش

میدونم خودش بود…

 

دیگه وارد هواپیما شدیم سرجاهامون نشستیم

استرس هواپیما اصن یادم رفته بود همش یاد اون لحظه بودم که کوروش صدام کرده بود

 

فرهاد: میخوای برات یه چیز بیارم بخوری؟!

رنگ پریده

استرس داری؟! میترسی از هواپیما

 

+ نه چیزی نمیخوام

استرس ندارم فقط یکم خسته‌ام بخاطر اونه

فرهاد: پس بگیر بخواب

 

+ آره یکم استراحت کنم بهتر میشم

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان رز سفید _ رز سیاه به صورت pdf کامل از ترانه بانو

  خلاصه رمان:   سوئیچ چرخوندم و با این حرکت موتور خاموش شد. دست چپمو بالا اوردم و یه نگاه به ساعتم انداختم. همین که دستمو پایین اوردم صدای بازشدن در بزرگ مدرسه شون به گوشم رسید. وکمتر از چندثانیه جمعیت حجیمی از دختران سورمه ای پوش بیرون ریختند. سنگینی نگاه هایی رو روی خودم حس می کردم که هراز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفس آخر pdf از اکرم حسین زاده

  خلاصه رمان :       دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه‌تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از هم دور میشن , حالا بعد از هفت سال شرایطی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نت های هوس از مسیحه زادخو

    خلاصه رمان :   ارکین ( آزاد) یه پدیده ناشناخته است که صدای معرکه و مخملی داره. ویه گیتاریست ماهر، که میتونه دل هر شنونده ای و ببره.! روزی به همراه دوستش ایرج به مهمونی تولدی دعوت میشه. که میزبانش دو دختر پولدار و مغرور هستن.‌! ارکین در نگاه پریا و سرور یه فرد خیلی سطح پایین جلوه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان آسمانی به سرم نیست به صورت pdf کامل از نسیم شبانگاه

    خلاصه رمان:   دقیقه های طولانی می گذشت؛ از زمانی که زنگ را زده بودم. از تو خبری نبود. و من کم کم داشتم فکر می کردم که منصرف شده ای و با این جا خالی دادن، داری پیشنهاد عجیب و غریبت را پس می گیری. کم کم داشتم به برگشتن فکر می کردم. تصمیم گرفتم بار دیگر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بانوی رنگی به صورت pdf کامل از شیوا اسفندی

  خلاصه رمان:   شایلی احتشام، جاسوس سازمانی مستقلِ که ماموریت داره خودش و به دوقلوهای شمس نزدیک کنه. اون سال ها به همراه برادرش برای این ماموریت زحمت کشیده ولی درست زمانی که دستور نزدیک شدنش، و شروع فاز دوم مأموریتش صادر میشه، جسد برادرش و کنار رودخونه فشم پیدا میکنن‌. حالا اون جدا از کار و دستور، یه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فلش بک pdf از آنید 8080

  خلاصه رمان : فلش_بک »جلد_اول کام_بک »جلد_دوم       محراب نیک آئین سرگرد خشن و بی رحمی که سالها پیش دختری که اعتراف کرد دوسش داره رو برای نجاتش از زندگی خطرناکش ترک میکنه و حالا اون دختر رو توی ماموریتش میبنه به عنوان یک نفوذی.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زینب
زینب
1 سال قبل

چه خوب شد اهنگ رو گزاشتی رمانتم عالیه

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط زینب
خواننده این رمان
خواننده این رمان
2 سال قبل

نباید میرفتتت چرا رفتتتت بزنم زیر گریه؟چی تو مغزته نویسندههههه

sanaz
sanaz
2 سال قبل

خیلیم عـــــــــــالی❤🤌🥲

anisa
anisa
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

دمت گرمممم

My nazi
My nazi
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

مرسی عزیزدل

صغرا ۱۱
صغرا ۱۱
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

عالی بود نویسنده دمت گرم

ghazal
ghazal
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

ممنانم❤

نگین
نگین
2 سال قبل
پاسخ به  fershteh mohmadi

فدات شششششم خیلی خوب بود❤

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x