رمان آرزوی عروسک پارت 117 - رمان دونی

 

_واسم مهم نیست… من بهش گفته بودم عشقی درکارنیست.. قرارما عشق نبود.. به من ربطی نداره که اون چه حسی داره!
_کاری به ربطش ندارم مهم اینه که اون دوستت داره

و اینطور که پیداست قرار نیست فعلا ازش جدا بشی!
_ساراجان.. قربونت برم.. قرارما رو یه قرار کاری یا کمک یا حتی ترحم بدونش.. چه نسیم باشه چه نباشه هیچ تاثیری تو رابطه ی من وتو نداره!

_اون عاشقته آرش.. ندیدی توی بیمارستان چه قیامتی به پا کرد؟
تازه اونجا یه مکان عمومی بود و خیلی کنترل شده بود.. بهش فکر کردی توخونه و جایی که هیچکس نباشه قراره چیکار کنه؟

خیلی ببخشید اما من اصلا میونه ی خوبی با کولی گری و سلیطه بازی واینجور کارها ندارم..
_نگران نباش.. قول میدم حتی یکبار دیگه نسیم رو توی اون خونه نمی بینی

مگر اینکه مثل اون روز سرزده وبی هماهنگی بیاد خودمم غافلگیر کنه!
_ببین.. خودتم میگی غافلگیر شدی.. چه تضمینی هست که اون زنی که به قول خودت خیلی هم باهوشه دیونه بازی ازش سر نزنه؟

دستامو گرفت و روی دستم رو بوسه آرومی زد وگفت:
_قول میدم تا شرش کنده میشه و ازایران میره نذارم هیچ کار اشتباهی ازش سربزنه

به من اعتمادکن.. من نمیذارم هیچکس تورو اذیتت کنه..
_آرشششش!!!
_سارا.. خواهش میکنم برگرد..نسیم خیلی وقته که میدونه تورو دوستت دارم…

باحرفی که زد بی اراده دستامو ازدستش بیرون کشیدم وبا چشم های گرد شده نگاهش کردم…
_چی؟؟؟؟
_میدونه دوستت دارم..

_یعنی چی؟ از کجا میدونه؟!
_خودم بهش گفتم.. بهت گفتم که رابطه ی من بانسیم اونطورکه فکرمیکنید نیست!
_اما اون دوستت داره.. خودت گفتی که عاشقته!

کلافه چنگی به موهاش زد و گفت:
_خب باشه! مگه من گفتم که عاشقم بشه؟ ازهمون روز اول بهش گفته بودم که عشق وعاشقی درکار نیست..

گفته بودم طبق قانون من پیش بریم و حالا که قوانین رو زیرپاش گذاشته تقصیرمنه؟ چون عاشق شده من ازعشقم بگذرم؟ این توقع رو از من داری؟

باگیجی درحالی که صدام از ته چاه درمیومد گفتم؛
_تو دیونه ای… شانس آوردم تواین مدت بلایی سرم نیاورده!
_چرا اینقدر از نسیم میترسی؟

_چون قرار نبود عشقش رو ازچنگش دربیارم!
_عشق کدومه؟ من چی میشم؟ عشق من تویی.. پس تکلیف قلب من چیه؟
_اگه وارد زندگیت نمیشدم….

کلافه میون حرفم پرید وگفت:
_هیچوقت عاشق نسیم نمیشدم! هیچوووقت! حالا میشه این قضیه رو تمومش کنی وبرگردی خونه؟

با اینکه هنوزم توشوک حرف هاش بودم، سری به نشونه ی تایید تکون دادم وگفتم:
_باشه.. باید باخانواده ام حرف بزنم ببینم میتونم برگردم یانه…
_یعنی چی میتونم برگردم؟ مگه چی گفتی بهشون؟

_اونقدری گفتم که فکرمیکنن قصد برگشتن ندارم…
_سارا؟
_چیه؟ توقع داشتی با اون کاری که کردی هِلک و تِلک پاشم بیام اونجا؟

بادلخوری نگاهم کرد و گفت:
_میخواستی تنهام بذاری؟
_اوهوم.. علم غیب نداشتم که بدونم دوستم داری!
_خودت چی؟

باگیجی توچشماش نگاه کردم وخنگ پرسیدم:
_هان؟ خودم چی؟
_از عشق من خبرنداشتی از خودت که خبر داشتی! به همین راحتی از عشقت میگذری؟
غمزده سرم رو پایین انداختم وگفتم:

_من خیلی وقته یاد گرفتم ازچیزایی دوستشون دارم بگذرم و پا روی دلم بذارم..
دوباره بادستش سرمو بالا گرفت وگفت:
_میشه بامن این کار رو نکنی؟

سارا… بهم قول میدی هیچوقت ازم نگذری؟ قول میدی تو هر شرایطی پای عشقت بمونی؟
دلم یه جوری بود.. مثل دختربچه های خجالتی شده بودم و هرثانیه قند توی دلم آب میشد…

مطمئن بودم لپ هام گل انداخته و به قول آرش یه پا خاله قزی شدم…
توی سکوت منتظر جوابم بود…
_قول میدم!

هنوز حرفم تموم نشده بود که سرشو کشید جلو و لب هامو به بوسه ای عمیق و پر حرارت دعوت کرد…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان حصاری به‌خاطر گذشته ام به صورت pdf کامل از ن مهرگان

  خلاصه رمان:       زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی بی همتا. و مردی غرق در خطا،در عین حال پاک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طالع دریا

    خلاصه رمان:     من دنیزم اتفاقات زیادی و پشت سر گذاشتم برای اینکه خودمو نکشم زندگیمو وقف نجات دادن زندگی دیگران کردم همه چیز می تونست آروم باشه… مثل دریا… اما زندگیم طوفانی شد…بازم مثل دریا سرنوشتم هم معنی اسممه مجبورم برای شروع دوباره…یکی از بیمارارو نجات بدم… روانشو درمان کنم بیماری که دچار بیماریه خطرناکیه که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عنکبوت

    خلاصه رمان :         مدرس فیزیک یکی از موسسات کنکور ناپدید می‌شود و با پیدا شدن جنازه‌اش در ارتفاعات شمالی تهران، شادی و کتایون و اردوان و سپنتا و دیگران ناخواسته، شاید هم خواسته پا به قصه می‌گذراند و درست مثل قطعات یک جورجین مکملی می‌شوند برای باز کردن معماهای به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عشق ممنوعه استاد پارت 19
دانلود رمان بوسه با طعم خون

    خلاصه رمان:     شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه …. شهریارِ شیطانی که بعد مرگ، زنده ها رو راحت نمیذاره و آتش کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه …. این وسط عشقی که جوونه می زنه و بوسه های طعمه خونی که اسمش شکنجه س ! تقاص پس

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان من به عشق و جزا محکومم pdf از ریحانه

    خلاصه رمان :       یلدا تو دوران دبیرستان تو اوج شادابی و طراوت عاشق یه مرده سیاه‌پوش میشه، دختری که حالا دیپلم گرفته و منتظر خواستگار زودتر از موعدشه، دم در ایستاده که متوجه‌ی مرد سیاه‌پوش وسط پذیرایی خونه‌شون میشه و… شروع هر زندگی شروع یه رمان تازه‌ست. یلدای ما با تمام خامی‌ها و بی‌تجربگی وارد

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بغض ترانه ام مشو pdf از هانیه وطن خواه

  خلاصه رمان:       ترانه دختری از خانواده ای اصیل و پولدار که از بچگی نامزد پسرعمویش، حسام است. بعد از مرگ پدر و مادر ترانه، پدربزرگش سرپرستیش را بر عهده دارد. ترانه علاقه ای به حسام ندارد و در یک مهمانی با سامیار آشنا میشود. سامیاری که درگیر اثبات کردن خودش به خانوادش است.‌‌ ترانه برای سامیار

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
10 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پ ا
پ ا
2 سال قبل

بیا دیگه ۱۰ پارتم عشق و عاشقی و نسیم گور به گوری رو نویسنده ول نمی کنه
باشه باشه قشنگه ولی ۳ پارت شدا اینا تو ماشینن

این سارا هم دیگه شورشو در اورده احمق نه خودش مثل اب پاک و زلاله ارش نسیم و بوس کرده باشه تو با کوهیار خیلی کارا کردین حسابی با ارش نداره بی حسابن نمی دونم چرا از ارش ی همچین انتظاری داره درسته کوهیار پاشو کشیده عب و کاری نداره ولی نسیم خب کرم میریزه ولی نسیم کوهیار عاشق این دو نفرن بازم جفت جفت شد بابا بسه تموم کن 😭

آیلین علائی
آیلین علائی
2 سال قبل

کمه خدایااااا🥲🥲🥲

sanaz
sanaz
2 سال قبل

دمت گرم نویسنده جون😂💋
فقط کم بود پارت🥺
چقد خوب میشه سارا بره تو خونه یه آرش😂😂❤

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط sanaz
Cood Girl
2 سال قبل

اینا 3 یا 4 پارته تو ماشینن بابا یکم بیشتر پارت بدین حالا به ما رحم نمیکنین به اینا رحم کنین خیلی وقته تو ماشینن و آرش هم که هَوَلللل هی دم به دقیقه میره تو فاز میترسم کار به جاهای باریک بکشه 😂😂😂😂

Nahar
Nahar
2 سال قبل

سارا انقدر کشش نده
نمیدونم چرا دخترای رمان موقع اعتراف ب عشق پسرع ی پا دایه مهربون‌تراز مادر میشن ک فکر احساسات دانشگاه الاغ شناسی از دوقوزاباد هم میکنن؟؟😐😂

Sana
Sana
2 سال قبل

.

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Yasna1234
Sana
Sana
2 سال قبل

کم بود ای خدا راستی این ارش چقدر لب دوست داره همش لب سارارو میبوسه😐🙄 تورو خدا زیادش کنین

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Yasna1234
Shakiba
Shakiba
2 سال قبل
پاسخ به  Sana

بخدا هی زرت و زرت تو حلق همن 😐

آیلین علائی
آیلین علائی
2 سال قبل
پاسخ به  Sana

😅😅😅😅

آسیه
آسیه
2 سال قبل

نمیشه این پارت رو یکم طولانی کنی خسته شدم نخونده تموم میشه

دسته‌ها
10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x