رمان آرزوی عروسک پارت 141 - رمان دونی

 

_من نگفتم چیزی رو حذف کنی.. نخواستم گذشته ات رو حذف کنی اما خوش ندارم اسم اون یارو رو توی زبونت بیاری..
_اون یارویی که میگی احیانا نامزد سابق من نبوده؟

_ببینم؟ توچه اصراری داری که مدام یادآوری کنی کی چی بوده وچیکاراکرده؟ هان؟
_اصرار میکنم چون نمیتونم پاک کن دستم بگیرم و همه چی رو پاک کنم!

اصرار دارم چون واسه بامن بودن باید این موضوع رو توی ذهن وافکارت هضم کنی!! آرش من نمیتونم اینجوری با این رفتارها و دیونه بازی هات کنار بیام

_کدوم رفتار؟ کدوم دیونه بازی؟ اینکه رو اون عروسک میشینی گریه میکنی؟ یا اینکه میگم اسم اونو جلومن نیاری؟ کدومش؟
_همش! این دلیل نمیشه که هروقت من گریه کنم تو فکرکنی واسه اون گریه کردم!

ازکجا اونقدر مطمئن حرف میزدی که اون عروسک واسه کوهیاره که اونجوری دادو فریاد راه انداختی؟
عصبی مشتش روکوبید توی دیوار و میون دندون هاش غرید؛

_من میگم اسم نیار تو عمدا حرصمو بالا میاری آره؟
_ببین! میگم دیونه ای نمیخوای قبول کنی؟! اسم اون چه تاثیری توی رابطه ی ما داره؟

میشه بگی؟ مگه من میگم اسم نسیم رو به زبونت نیاری؟
_تاثیرش به خودم مربوطه.. ضمنا رابطه ی من ونسیمو با خودتون مقایسه نکن چون زمین تا آسمون فرقشه!

باتاسف یه کم نگاهش کردم وگفتم:
_خیلی خب.. اسم نمیارم.. اما یه چیزی رو خوب میدونم اونم اینه که با این کارهای تو این رابطه دووم نمیاره..

پشت بند حرفم یا قهر نگاهم رو ازش گرفتم واومدم ازاتاق برم بیرون که مچ دستمو گرفت وبا همون لحن عصبش گفت:
_کجا؟؟ همینجوری راتو میکشی ومیری؟

_ولم کن آرش.. حوصله ی بحث کردن باتو رو ندارم..
دستشو توی گودی کمرم انداخت و به خودش چسبوندم وهمزمان گفت:

_توبیجا میکنی حوصله ی من رو نداشته باشی!
_حرف دهن من نذار.. گفتم حوصله ی بحث کردن باتورو ندارم!
_کی خواست بحث کنه؟

توچشماش که هنوزم بخاطر عصبانیت کاسه ی خون بود نگاه کردم وگفتم:
_میدونی چیه؟ تویه دیونه ی خودشیفته ی خواهی که بجز خودت هیچکس رو نمی بینی!

یه کم بیشتر توی آغوشش فشردم و با اعتماد به نفس گفت:
_و توهم مجبوری این دیونه ی خود خواه رو تا آخر عمرت تحمل کنی ودوست داشته باشی!

باچندش نگاهش کردم که ادامه داد:
_چیه؟ اعتراضی داری؟
_دارم!
_اعتراض وارد نیست چون آش کشک خالته..

_خیلی پرویی آرش.. رسما گند زدی به حالم ادعاتم میشه؟
_ببخشید.. تموم این مدت فکرمیکردم اون عروسک یادگاری اونه..

با دیدنش فکرکردم واسه اون گریه کردی اعصابم بهم ریخت!
_چرا فکرمیکردی واسه اونه؟ من که چیزی ازاون عروسک بهت نگفته بودم!

_چندباری دیده بودم بغل گرفتیش و گریه میکنی..! ولش کن دیگه مهم نیست نمیخوام راجع بهش حرف بزنم..

من حتی نمیخواستم چیزی رو به روت بیارم خودت اومدی و بحث رو باز کردی.. اما بازم ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم!

_ناراحتم که کردی مهم نیست دیگه.. اما میشه ازت خواهش کنم همچین وقت هایی که توذهنت شک و سوال ایجاد میشه همون لحظه به زبون بیاری؟

چون ممکنه سو تفاهمی پیش بیاد واگه سکوت کنی من نمیتونم بفهمم ازچی ناراحت هستی و چه سوالی یا فکر منفی توذهت پیش اومده

اینجوری باسکوت کردن، هیچکدوممون نمیتونیم مشکل اونیکی رو حل کنیم!
_من راجع به تو…
بابلندشدن صدای زنگ موبایلش حرفش نصفه کاره موند…

ازم جداشد و به طرف گوشیش رفت..
_چندتا گوشی داری؟ دیشب که یکی رو شکوندی، صبح یه مدل دیگه دستت بود‌، الانم که…

بی توجه به حرفم با استرسی که توی صداش موج میزد گفت:
_باباست…
_وا؟ منتظری قطع بشه؟ جواب بده خب!

آب دهنشو باصدا قورت داد، گوشیشو طرف من گرفت وگفت؛
_دلم شورمیزنه.. تو جواب بده!
یادم اومد، قبل از اینکه دعوامون بشه آرش گفته بود باباش رفته بیمارستان!

بادیدن استرس وترس توی چشم های آرش من هم ترسیدم و دلم به شور افتاد..
_من.. خب چرا من؟ یع.. یعنی خودت چرا جواب نمیدی؟

هنوز جواب سوالم رو نگرفته بودم که تماس قطع شد و میس کالش روی صفحه گوشی افتاد!
_بیا.. اونقدر جواب ندادی قطع شد!

_آرش؟؟ گوشی توئه دیونه، واسه چی من جواب بدم؟
بازنگ خوردن دوباره گوشی، بازم هول کرده گوشی رو طرفم گرفت و بالحن ملتمس گفت:

_داره زنگ میزنه.. توروخدا توجواب بده سارا من میترسم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش آرا 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بید بی مجنون به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

    خلاصه رمان: سید آرمین راد بازیگر و مدل معروف فرانسوی بعد از دوسال دوری به همراه دوست عکاسش بیخبر از خانواده وارد ایران میشه و وارد جمع خانواده‌‌ش میشه که برای تحویل سال نو دور هم جمع شدن ….خانواده ای که خیلی‌هاشون امیدی با آینده روشن آرمین نداشتن و …آرمین برگشته تا زندگی و آینده شو اینجا بسازه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قتل کیارش pdf از مژگان زارع

  خلاصه رمان :       در یک میهمانی خانوادگی کیارش دولتشاه به قتل می رسد. تمام مدارک نشان می دهند قاتل، دختر نگهبان خانه است اما واقعیت چیز دیگریست… پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بوی گندم
دانلود رمان بوی گندم جلد دوم pdf از لیلا مرادی

      رمان: بوی گندم جلد دوم   ژانر: عاشقانه_درام   نویسنده: لیلا مرادی   مقدمه حالا چند ماه از اون روزا میگذره، خوشبختی کوچیک گندم با یه اتفاقاتی تا مرز نابودی میره   تو این جلد هدف نویسنده اینه که به خواننده بفهمونه تو پستی بلندی‌های زندگی نباید شونه هم رو خالی کرد و خدای نکرده با رها

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دل کش
دانلود رمان دل کش به صورت pdf کامل از شادی موسوی

  خلاصه: رمان دل کش : عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه… فکر می کردم اونم منو می خواد… اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود‌…! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی ذاشتم بره… لب مرز که سهله… اگه لازم بود تا

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانتور pdf از گیتا سبحانی

  خلاصه رمان :       دنیا دختره تخسی که وقتی بچه بود بیش فعالی شدید داشت یه جوری که راهی آسایشگاه روانی شد و اونجا متوجه شدن این دختر یه دختر معمولی نیست و ضریب هوشی بالایی داره.. تو سن ۱۹ سالگی صلاحیت تدریس تو دانشگاه رو میگیره و با سامیار معتمدی پسره مغرور و پر از شیطنت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سارا
سارا
2 سال قبل

خیلی کم میذاری پارت هاروتابه خودت میای چی میخونی می‌بینی تموم شده بیشترش کن

سامی
سامی
2 سال قبل

الان میگن امنه به هوش اومده

Tamana
2 سال قبل

زندگی بر پایه دروغ

yegane
yegane
2 سال قبل

این طور که معلومه پارت بعدم با گوشی رد او بدل کردن بین این دوتا دیوونه میگذرع

Zahra...
Zahra...
2 سال قبل

لعننتتتت
چرادیه سر گوشی دعوا میکنین خو جواب میدادین بفهمیم چی شدهههه
الان باید 24 ساعت منتظررررر باشیم

nara
nara
2 سال قبل

حالا صد پارت باید التماس کنن ک ت گوشیو جواب بده😐

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x