رمان حورا پارت 125 - رمان دونی

 

 

 

 

 

انگار برایم حرف قلبم منطقی‌تر می‌آمد!

احساسم مهم‌تر شده بود، همراهی کردم…

 

بوسه‌هایش را، اغوشش را، ناله‌هایم و…خشن بودن همیشگی‌اش را!

 

اما در ان میان چیزی درست نبود، گرمایش را حس نمیکردم…

قبلا طور دیگری بود انگار…

یا شاید من فراموش کرده‌ام؟

چندین ماه از همسرم دور باشم، در اتاقی مجزا باشیم…فراموش میکنم نه؟ اره، منطقی‌تر است…

 

من فراموش کرده‌ام، او سرد نشده!

 

لباس از تنم سر خورد و بوسه‌هایش روی تن برهنه‌ام نشست، تحریک شده بودم و ناله‌های ارامم دست خودم نبود…

دستش کشاله‌ی رانم را چنگ زد و تنم را گزید، داشت خشن میشد…

 

نیازش زیاد بود؟ مگر لاله به او نمیرسید؟ اما از صداهایشان مشخص بود که هر دو راضی‌اند…نبود؟

یا شاید لاله را دوست نداشت و من را دوست دارد؟ برگشته که من را داشته باشد؟

 

دکمه‌های پیرهنش را باز کردم و دستم را روی پوست تنش کشیدم…کمی لرزید، قلبش تند میزد، اگر از عشق نبود چه بود؟

 

در چشمانش خیره شدم، هوس بود یا دلتنگی؟ ان خماری چشم‌ها را پای چه میگذاشتم؟ سر بالا کشیدم که لبش را ببوسم…

 

لب‌هایش سریعتر به چانه‌ام چسبید و بوسه‌اش دوباره از گردنم سر گرفت و تمام تنم را با خشونت بوسه زد، زبانش روی تنم نقشه میکشید و دندان‌های چاله می‌انداخت…

 

صدایم از هر دندان زدنش در می‌آمد!

دستم به سمت کمر شلوارش رفت، انگار منتظر همین بود، اجازه می‌گرفت؟

سریع برهنه شد و پتو را روی تن هردویمان کشید و به تنم چسبید…

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.2 / 5. شمارش آرا 9

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان اکو
دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته

  دانلود رمان اکو به صورت pdf کامل از مدیا خجسته خلاصه رمان:   نازنین ، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کج خلق است که تجربه ی تلخ و عذاب آوری را از زندگی زناشویی سابقش با خودش به دوش میکشد. برای او تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸ ، نازنین داوطلبانه برای کمک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر زیبا pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:       به قسمت اعتقاد دارید؟ من نداشتم… هیچوقت نداشتم …ولی شاید قسمت بود که با بزرگترین ترس زندگیم رو به رو بشم…ترس دوباره دیدن کسی که فراموشش کرده بودم …آره من سخت ترین کار دنیا رو انجام داده بودم… کسی رو فراموش کرده بودم که اسمش قسم راستم بود… کسی که خودش اومده بود تو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی و….، به اسم گروه آفتاب به سرپرستی سید علی، در

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سرپناه pdf از دریا دلنواز

خلاصه رمان :       مهشیددختری که توسط دوست پسرش دایان وبه دستورهمایون برادرش معتادمیشه آوید پسری که به خاطراعتیادش باعث مرگ مادرش میشه وحالاسرنوشت این دونفروسرراه هم قرارمیده آویدبه طور اتفاقی توشبی که ویلاشو دراختیاردوستش قرارداده بامهشید دختری که نیمه های شب توی اتاق خواب پیداش میکنه درگیر میشه آوید به خاطر عذاب وجدانی که از گذشته داره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خواب ختن به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

  خلاصه رمان:   می‌خواستم قبل‌تر از اینها بگویم. خیلی قبل‌تر اما… همیشه زمان زودتر از من می‌رسید. و من؟ کهنه سواری که به غبار جاده پس از کوچ می‌رسیدم. قبلیه‌ام رفته و خاک هجرت در  چشمانم خانه کرده…   خوابِ خُتَن   این داستان، قصه ای به سبک کتاب «از قبیله‌ی مجنون» من هست. کسانی که اون داستان رو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان یلدای بی پایان pdf از زکیه اکبری

  خلاصه رمان :       یلدا درست در شب عروسی اش متوجه خیلی چیزها می شود و با حادثه ای رو به رو می شود که خنجر می شود در قلبش. در این میان شاید عشق معجزه کند و او باز شخصیت گمشده اش را بیابد … پایان غیرقابل تصور !..   به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
22 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

خیلی مزخرفه به کسی بر گردی که این همه ماه داشتی فحشش میدادی میگفتی میخوام طلاق بگیرم

♡ روا ♡
♡ روا ♡
1 سال قبل

حورا خیلی ساده است
بدبخت قراره فردا ولت کنه حامله ات میکنه می اندازت یه ور نتونی طلاقتو بگیری

ساناز
ساناز
1 سال قبل

بچها بیاین نیمه پر لیوانو ببینیم که حورا باردار بشه همشون کنف بشن 😂😂

Zahra_nasiri_1386 Zahra
Zahra_nasiri_1386 Zahra
1 سال قبل
پاسخ به  ساناز

راست میگی ولی خوب اینکه به شعوره زن توهین میشه بیشتر به چشم میاد تا حاملگیش😂😂

Yas
Yas
1 سال قبل

فقط خدا کنه خواب دیده باشه تو رویا ببینه وگرنه خیلی خریت محض هست که دوباره رابطه برقرار بشه

آرام
آرام
1 سال قبل

نویسنده عزیز اگه راهی هس برای عضو شدن تو vip لطفا بگو چون من یکی دیگه تحمل ندارم چند خط چند خط بخونم

Bahareh
Bahareh
1 سال قبل

برو بمیر حورای بدبخت هول چقدر تو خودتو تحقیر و کوچیک کردی هر چند از اولشم تو اصلی ترین دشمن خودت بودی . واقعا نویسنده این رمان که چه عرض کنم این نوشته‌های زن ستیزانه کاملا زن رو در حد یه برده‌ جنسی تصور کرده که مرد هر غلطی دلش بخواد میتونه سرش بیاره و زن جیکش در نیاد که هیچ تازه هر موقع خواست تمکین کنه اصلا دیگه نمیخوام این خزعبلات و بخونم به شعور خودم توهین میکنم.

Mahi
Mahi
1 سال قبل

به علت اینکه حس میکنم عملا توهین به سطح شعور و شخصیت جنس زن هست دیگه این رمان رو دنبال نمیکنم….
کدوم مردی همچین چیزی رو تحمل میکنه؟
عشق رو میفهمم حتی کر و کور شدن بابتش رو میفهمم اما خر شدن رو نه…

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل

ادمین جان تو این شبای بلند پاییزی این یه دونه پارت کوتاه واقعا کمه لطفا رمانای دیگه رو هم بذار

آرام
آرام
1 سال قبل

باشه حورا خانوم یه چند دقیقه ای فک کن عاشقته ولی احمق جان داره ازت سواستفاده میکنه چرا نمیفهمی بعد از اینکه حسابی قباد خان حال کرد مثل یه هرزه باهات رفتار میکنه

فاطمه
فاطمه
1 سال قبل

خاک تو سرت حورا

هیفا
هیفا
1 سال قبل

یه سناریو کاملا مزخرف و تکراری
پشیمونم از خوندنش

Ana
Ana
1 سال قبل

حورا خريت محض خريت نسبي هم نه هااا خريت محض …يني خوووود خرررري ، نه اينكه مثه خري ، اصن مصدريه، خر بودن تووويي ، اصن خر رو از روي تو اسم گذاشتن يعني تو بودي كه خر ياد گرفت خر شد

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Ana
کاربر
کاربر
1 سال قبل
پاسخ به  Ana

ولی به نظرم شاید هر کسی جای حورا بود با توجه به شرایط باز همراهیش میکرد خوب نقش حورا و شخصیتش اینکه عاشق ع قباد بوده و هست چون تمام اولین هاش رو چه خوب یا بد با قباد طی کرده تنها کسی یه که خواه یا ناخواه اسمش توی شناسنامشه ، به نظرم قباد هم حق داشت باهاش تلخی کنه چون دوست نداشت با لاله ازدواج کنه ولی حورا تنهایی تصمیم گرفت و بهش توجه ای نکرد یعنی درباره قباد یه چیزی دیگه فکر می‌کرد که اشتباه بود و قباد هم عاشق حورا ع فقط بخاطر کارش ازش ناراحت بود شاید بعد ایم همه دلخوری و اخم و تخم این نوع آشتی اوکی باشه براشون

تارا
تارا
1 سال قبل
پاسخ به  کاربر

یه عاشق هرگز همخوابه کسی جز معشوقش نمیشه حتی به اجبار
بعداً مگه اختیار قباد دست حورا بود که حورا مجبورش کنه می‌تونست اصلا بگیره حورا رو بزنه ولی این کارو نکنه انگار قباد گوشش به دهن حورا بود ببینه چه دستوری میده خود هوس بازش خاریده بود واسه لاله

Ana
Ana
1 سال قبل
پاسخ به  کاربر

به قول عادل فردوسي پور :اجازه بدين من حرفتونو نپذيرم 😐
با تشكر از شما دوست گرامي:))

....
....
1 سال قبل

قبلا دلم واسه حورا میسوخت
ولی با این حجم از اصگل بودن هرچی سرش بیاد حقشه
حتا بنظرم اینکه قباد بعد رابطشون دوباره پسش بزنه هم حقشه

بانو
بانو
1 سال قبل

د بیا حالا معلوم نیست چند صد پارت طول بکشه رابطه این دوتا ……
😩 😩

کاربر
کاربر
1 سال قبل

الان چرا قباد به جای لباش چونه اش رو بوسید ؟ اگه اسمش هوس نیست پس چیه عشقه ؟

آدم معمولی
آدم معمولی
1 سال قبل

تأسف برانگیزه

رهگذر
رهگذر
1 سال قبل

نمی شد یه بار حورا غرور نداشته شو به رخ بکشه
یه بار حورا قباد رو پس بزنه یبار حورا بگه قبادو نمیخواد

Zahra_nasiri_1386 Zahra
Zahra_nasiri_1386 Zahra
1 سال قبل
پاسخ به  رهگذر

د نه د دیگ پس نقش خر بودن رو کی ایفا کنه؟؟😂😂😂باید باشه یکی خوب

دسته‌ها
22
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x