رمان حورا پارت 126 - رمان دونی

 

 

 

 

 

از فشار عضوش به بدنم ناله کردم و صدایم را با دستش خفه کرد، قبلا حرف میزد…

میان رابطه حرف میزد و اینبار فقط سکوت کرده بود، تغییر کرده بود؟

 

رانم را چنگ انداخت، کمرش را از درد چنگ زدم…خیلی وقت بود رابطه نداشتیم، شاید طبیعی بود این درد…یا شاید هم بخاطر عمل کیستی بود که داشتم، اما هرچه که بود، نمیتوانست میلم را سرکوب کند…

 

قباد اینجا بود، عزیزم بود، کسی که زندگی‌ام در او خلاصه میشد و چرا من نمیخواستم حرف عقلم را گوش دهم؟

 

ناله‌اش را کنار گوشم شنیدم و شل شدن بدنش روی تنم…

نفس نفس میزدیم و خسته بودیم، کنارم دراز کشید و چشم بست…

 

باز هم برخلاف عقلم در میان بازوهایش چپیدم و اغوشش را از خودم پر کردم…خوابش برد و دلم چقدر برای این چهره‌ی معصوم در خواب تنگ بود…

 

لبخندی کمرنگ به لب زدم و سر روی بازویش گذاشته چشم بستم…

چشم بستم و کاش ان شب بیدار نمیشدم تا نبینم، چیزی را که دیدم!

کاش میمردم و نمیدیدم چگونه تحقیر میشوم…کاش تمام میشدم و هیچوقت او را انگونه بی‌رحم نمیدیدم!

 

 

 

با حس تکان خوردنش از خواب بیدار شدم، چشمانم باز شده خیره نگاهش کردم، کمی گیج جفتمان را نگاه کرد، با دیدن چشمان بازم اخم‌هایش از هم باز شد، دستی به پیشانی‌اش کشید:

 

_ ساعت چنده؟

 

لبخندی زدم و نگاهی به ساعت انداختم:

_ هشت…

 

اخم کرد و نیم خیز شد، دست روی سینه‌اش گذاشتم و روی ارنج بلند شدم، به قصد بوسیدنش… اما سرش را پس کشید!

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. شمارش آرا 7

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سیطره ستارگان به صورت pdf کامل از فاطمه حداد

          خلاصه رمان :   نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!!از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره .

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بغض پاییز

    خلاصه رمان :     پسرك دل بست به تيله هاى آبى چشمانش… دلش لرزيد و ويران شد. دخترك روحش ميان قبرستان دفن شد و جسمش در كنار ديگرى، با جنينى در بطن!!   قسمتی از داستان: مردمک های لرزانِ چشمانِ روشنش، دوخته شده بود به کاغذ پیش رویش. دست دراز کرد و از روی پیشخوان برداشتش! باورِ

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح

  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری عاطفی با او داشته و حالا زن دیگری در زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ردپای آرامش به صورت pdf کامل از الهام صفری ( الف _ صاد )

  خلاصه رمان:     سوهان را آهسته و با دقت روی ناخن‌های نیکی حرکت داد و لاک سرمه‌ایش را پاک ‌کرد. نیکی مثل همیشه مشغول پرحرفی بود. موضوع صحبتش هم چیزی جز رابطه‌اش با بابک نبود. امروز از آن روزهایی بود که دلش حسابی پر بود. شاکی و پر اخم داشت غر می‌زد: “بعد از یه سال و خرده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
رمان تژگاه

  دانلود رمان تژگاه خلاصه : داستان زندگی دختری مستقل و مغرور است که برای خون خواهی و انتقام مرگ مادرش وارد شرکت تیموری میشود، برای نابود کردن اسکندر تیموری و برخلاف تصورش رییس آنجا یک مرد میانسال نیست، مرد جذاب و غیرتی داستانمان، معراج مسبب همه اتفاقات گذشته انجاست،پسر اسکندر تیموری،پسر قاتل مادر آرام.. به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هتل ماهی
دانلود رمان هتل ماهی به صورت pdf کامل از بهاره حسنی

    خلاصه رمان هتل ماهی :   فارا و فاطیما که پدر و مادرش رو توی تصادف از دست دادن، تحت سرپرستی دو خاله و تک دایی خودشون بزرگ شدن..  حالا با فوت فاطیما، فارا به تهران میاد ولی مرگ فاطیما طبیعی نبوده و به قتل رسیده.. قاتل کسی نیست جز…………     به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
19 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
lilo
lilo
1 سال قبل

خاک تو سرت قباد 🥲 🥲 🥲 🥲 🥲

مریم
مریم
1 سال قبل

دوستان عزیزم
باور میکنید وقتی خوندم حالت تهوع گرفتم از این همه بی شخصیتی حورا

....
....
1 سال قبل

واقعا هرکاری میکنم دیگه نمیتون واسش دل بسوزونم
آدم انقد احمق
اخه سست عنصر یکم نگه دار خودتو
بیا اینم نتیجش

Maral
Maral
1 سال قبل
پاسخ به  ....

دوستای عزیزم..به اینم توجه کنید که حورا توی پرورشگاه بزرگ شده و قباد الان براش همه کسیه که تو دنیا داره…قبلا هیچوقت با هیچکس غیر از قباد طعم خانواده داشتن را نچشیده بوده

....
....
1 سال قبل
پاسخ به  Maral

حرفت کاملا درست
این وابستگی هم دلیلش همینطوره ک تو میگی
قطعا
اما به نظرم حورا واقعا به یه اراده قوی نیاز داره که بره پشت سرشم نگاه نکنه

fatemenura
fatemenura
1 سال قبل

احتمالا چند وقت دیگه هم باردار میشه

بانو
بانو
1 سال قبل

شاید با این کار قباد به خودش بیاد این حورا

fatemenura
fatemenura
1 سال قبل

.

fatemenura
fatemenura
1 سال قبل

احتمالا چند وقت دیگه هم باردار میشه احمق خانوم

fatemenura
fatemenura
1 سال قبل

حتما چند وقت دیگه هم می‌فهمه بارداره

آرام
آرام
1 سال قبل

وای خدای من ،من دیگه تحمل خوندن این رمان رو ندارم نویسنده چندبار گفتم بازم میگم اگه vip داره لطفا شرایط عضوگیری رو بگو

ناشناس
ناشناس
1 سال قبل

حقته

کاربر
کاربر
1 سال قبل

کثافتتتتتت آشغالللل همه مردا بی همه چیزن از همه شون متنفرم برید گم شید خاک تو سر دختری که به خواد به این گرگای روزگار پا بده باید بلد باشیم مث خودشون رفتار کنیم

آدم معمولی
آدم معمولی
1 سال قبل

آخ قلبم

رمانخون
رمانخون
1 سال قبل

بمیرم برا دل عاشق و زبون نفهمت

Ana
Ana
1 سال قبل

براي اولين بار دلم خنك شد از تحقير حورا😏
قلب يه جاهايي خيلي بخواهي باهاش راه بيايي شرافت و غرور واست نميزاره هي ميگ حرف قلبم گوش دادم و عقل بكار نمياد حالا حقته
تحقير شو پس زده شو تا ب خودت بيايي كه بازم بعيد ميدونم

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Ana
تارا فرهادی
تارا فرهادی
1 سال قبل

واقعا حرفی از این همه حقیر بودن حورا نمیمونه😑

مریم
مریم
1 سال قبل

خفت وخواری حقته زنیکه احمق
منم دیگه دلم برا این بی شخصیت خورد نمیشه

باران
باران
1 سال قبل

یعنی به معنای واقعی، خاک بر…

دسته‌ها
19
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x