رمان حورا پارت 143 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

سکوت دوباره برقرار شد، بعد از کمی مکث با بوق ممتدی که در گوشم پیچید، موبایل را فاصله دادم، گیج و گنگ به صفحه‌ی تماس قطع شده خیره ماندم، چه طرز معرفی کردن بود؟

 

به تاسف سری تکان دادم، انگار حالا من را میدید!

موبایل را کنار انداخته باز هم مشغول درس شدم، با این تماس، انگاری باز هم انرژی درس خواندن در من برگشته بود!

 

 

چند روز از ان تماس می‌گذشت، هفته‌ی دیگر عقد کیمیا بود و میبایست، کارهایم را تا ان روز برنامه‌ریزی میکردم.

 

سر میز نشسته بودم، دیرتر از بقیه، صرفا برای ندیدن قباد! اما انگار دیگر فهمیده بود دلیل دیر و زود کردن وعده‌های غذاییم چیست، که ان روز سر و کله‌اش پیدا شد!

 

وسط غذا خوردن، مقابلم ظاهر شد و من به کل اشتهایم را از دست دادم. کلافه چشم بسته قاشق را در خورش چرخاندم:

 

_ از فردا سر ساعت با ما غذا میخوری!

 

خشک در حالی که میان درگاه آشپزخانه بود این را گفت:

 

_ و اگه نخورم؟

 

_ بهتره برای عقد کیمیا خودتو حاضر نکنی!

 

داشت من را از رفتن به مراسم کیمیا منع میکرد؟ اخم روی پیشانی‌ام محکم شد:

 

_ چرا؟ چون از توی بی رحم پنهون کردم و خواستم یکم زمان بخره تا خودشو جمع و جور کنه؟ یا چون بهت برخورده که دیگه نگات نمیکنم؟

 

_ تو فکر کن هردوش!

 

داشت از راه لجبازی با من در می‌افتاد، انگار فهمیده باشد که عصبانیتش نمیتواند کاری از پیش ببرد!

 

_ پس تو هم فکر کن، من قرار نیست به هیچکدومش عمل کنم!

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.2 / 5. شمارش آرا 13

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان یک تو به صورت pdf کامل از مریم سلطانی

    خلاصه رمان:     سروصدایی که به یک‌مرتبه از پشت‌سرش به هوا خاست، نگاهش را که دقایقی می‌شد به میز میخ شده بود، کند و با رخوت گرداند. پشت‌سرش، چند متری آن‌طرف‌تر دوستانش سرخوشانه سرگرم بازی‌ای بودند که هر شب او پای میزش بساط کرده بود و امشب برخلاف تمام شب‌هایی که او خودش دوستانش را آنجا جمع

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مانلی
دانلود رمان مانلی به صورت pdf کامل از فاطمه غمگین

    خلاصه رمان مانلی :   من مانلیم…..هجده سالمِ و از اونجایی که عاشق دنیای رنگ‌ها هستم، رشته هنر رو انتخاب کردم و در حال حاضر   سال آخر هنرستان رو پشت سَر می‌ذارم. به نظرم خیلی هیجان انگیزِ  که عاشق نقاشی و طراحی باشی و تو رشته مورد علاقه‌ات تحصیل کنی و از بازی با رنگ‌ها لذت ببری. در کنار

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی

  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل که عشق به خورشید هیچ جایی در آن نداره با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان رگ خواب از سارا ماه بانو

    خلاصه رمان :       سامر پسریه که یه مشکل بزرگ داره ..!!! مشکلی که زندگیش رو مختل کرده !! اون مبتلا به خوابگردی هست ..!!! نساء دختری با روحیه ی شاد ، که عاشق پسر داییش سامر شده ..!! ایا سامر میتونه خوابگردیش رو درمان کنه؟ ایا نساء به عشق قدیمیش میرسه؟   به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نیل به صورت pdf کامل از فاطمه خاوریان ( سایه )

    خلاصه رمان:     بهرام نامی در حالی که داره برای آخرین نفساش با سرطان میجنگه به دنبال حلالیت دانیار مشرقی میگرده دانیاری که با ندونم کاری بهرام نامی پدر نیلا عشق و همسر آینده اش پدر و مادرشو از دست داده و بعد نیلا رو هم رونده نیلا که نمی‌خواست پدر و مادرش غم ترک شدن اون

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ژینو
دانلود رمان ژینو به صورت pdf کامل از هاله بخت یار

  خلاصه: یاحا، موزیسین و استاد موسیقی جذابیه که کاملا بی‌پروا و بدون ترس از حرف مردم زندگی می‌کنه و یه روز با دیدن ژینو، دانشجوی طراحی لباس جلوی دانشگاه، همه چی عوض میشه… یاحا هر شب خواب ژینو و خودش رو می‌بینه در حالی که فضای خوابش انگار زمان قاجاره و همه چی به یه کابوس وحشتناک ختم میشه!حتی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ساری
ساری
9 ماه قبل

چرا سایت رمان وان پولی شده 😭

Tina&Nika
Tina&Nika
پاسخ به  𝑭𝒂𝒕𝒆𝒎𝒆𝒉
9 ماه قبل

دوستان عزیز رمان با کانال تلگرام میره جلو تلگرامم همینجاس

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

وجدانا همین؟
نمینوشتی که بهتر بود

Esfp99
Esfp99
9 ماه قبل

چقدر کم بود .

♡ روا ♡
♡ روا ♡
9 ماه قبل

آفرین حورا همین طوری برو جلو

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

خوبه دیگه اون دختر عاشق نیست که تا صدای قباد رو میشنید قلبش تند تر میزد

زن آینده علیرضا
زن آینده علیرضا
9 ماه قبل

چه محتوای سنگینی ، واقعا برام غیر قابل هضمٍ🥷🏻

♡ روا ♡
♡ روا ♡
پاسخ به  زن آینده علیرضا
9 ماه قبل

وای خدا اسم هاتون فقط دلارای چه کرده با ما

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x