رمان حورا پارت 161 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

طعنه‌ها همان روز بیشتر شد، حتی سعی داشتند من را از اتاق بیرون بکشند و وادارم کنند کارهای گردگیری را انجام دهم!

مادرش انقدر حساس و کهن ذهن بود، که برای گرفتن یک خدمتکار هم راضی نمیشد!

 

این همه ثروت داشته باشی و باز هم خودت کمر به تنت نماند؟ دست و پا درد بگیری که چه؟ زن غریبه پا به خانه‌ات نگذارد تا مبادا چیزی بدزدد یا مثلا مردت را از راه بدر کند؟

 

از فکرم خنده‌ای کردم و کتابم را ورق زدم، کسی نبود بگوید تو خودت پسرت را از راه به در کردی و شوهرت را به سینه‌ی قبرستان فرستادی، حالا برای چه حساسیت به خرج میدهی نمیدانم!

 

همانطور میان کتاب خواندن و افکار عجیبم که باعث می‌شد مدام چند خط عقب رفته از اول بخوانم، صداهایی شنیدم…

 

به همه‌یشان گفتم که امروز را بیرون میروم و در کتابخانه خواهم ماند، اما بعد از ناهار که قباد رفت، پشیمان شدم و در اتاق ماندم!

 

فهمیده بودم مادرجان هم بیرون رفته، اما نه کیمیا خانه بود و نه کسی جز لاله!

با ان شکم جدیدا بیرون برو نبود، مدام هم خودش را در آینه چک میکرد، انگار که از ظاهرش خوشش نیاید!

 

صدا کمی بالا گرفت که از جا برخاستم و به سمت در اتاقم رفتم، صدای لاله بود که انگار جر و بحثی میکرد، با کسی!

 

به ارامی خارج شدم و اصلا نتوانستم حس فضولی‌‌ام را خاموش کنم!

 

_ صدبار گفتم نمیشه، دیگه از سقط گذشته…قباد بفهمه بیچاره میشم!

 

صدایم را با دستم خاموش کردم، دست روی دهان کوبیده چشمانم هر لحظه میخواست بیرون بپرد:

 

_ نه عشقم نه، باید یکاریش کنم، داره شش ماهم میشه دیگه…دیر یا زود که میفهمه؟ بچه به‌ دنیا بیاد و یهو دیدی چش ابروش مثل باباش بور بود من چه غلطی کنم؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 271

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی

      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه ی ما

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بغض پاییز

    خلاصه رمان :     پسرك دل بست به تيله هاى آبى چشمانش… دلش لرزيد و ويران شد. دخترك روحش ميان قبرستان دفن شد و جسمش در كنار ديگرى، با جنينى در بطن!!   قسمتی از داستان: مردمک های لرزانِ چشمانِ روشنش، دوخته شده بود به کاغذ پیش رویش. دست دراز کرد و از روی پیشخوان برداشتش! باورِ

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ردپای آرامش به صورت pdf کامل از الهام صفری ( الف _ صاد )

  خلاصه رمان:     سوهان را آهسته و با دقت روی ناخن‌های نیکی حرکت داد و لاک سرمه‌ایش را پاک ‌کرد. نیکی مثل همیشه مشغول پرحرفی بود. موضوع صحبتش هم چیزی جز رابطه‌اش با بابک نبود. امروز از آن روزهایی بود که دلش حسابی پر بود. شاکی و پر اخم داشت غر می‌زد: “بعد از یه سال و خرده‌ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عنکبوت

    خلاصه رمان :         مدرس فیزیک یکی از موسسات کنکور ناپدید می‌شود و با پیدا شدن جنازه‌اش در ارتفاعات شمالی تهران، شادی و کتایون و اردوان و سپنتا و دیگران ناخواسته، شاید هم خواسته پا به قصه می‌گذراند و درست مثل قطعات یک جورجین مکملی می‌شوند برای باز کردن معماهای به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ماه صنم از عارفه کشیر

    خلاصه رمان :     داستان دختری به اسم ماه صنم… دختری که درگیر عشق عجیب برادرشِ، ماهان برادر ماه صنم در تلاشِ تا با توران زنی که چندین سال از خودش بزرگ‌تره ازدواج کنه. ماه صنم با این ازدواج به شدت مخالفِ اما بنا به دلایلی تسلیم خواسته‌ی برادرش میشه… روز عقد می‌فهمه تنها مخالف این ازدواج

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گیسو از زهرا سادات رضوی

    خلاصه رمان :   آریا رستگار استاد دانشگاه جدی و مغروری که بعد از سالها از آلمان به ایران اومده و در دانشگاه مشغول به تدریس میشه، با خودش عهد بسته با توجه به تجربه تلخ گذشتش دل به هیچ کس نبنده، اما همه چیز طبق نظرش پیش نمیره که یه روز به خودش میاد و میبینه گرفتار

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
29 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
غیب گو
غیب گو
9 ماه قبل

لاله می فهمه حوراشنیده یه جوری زیر آب شو می زنه که قبل از اومدن قباد پرتش کنن بیرون بعد قباد میاد انقدر رو مخش می خونن که حورا فرار کرده بیخیالش میشه
حورا می ره اون ازمایش که واسه عقیمی قباد بود و هیچ وقت نگرفت رو می گیره یه کانال به کیمیا می زنه و یه نامه می ده می زنه به چاک قباد هم می مونه در حالیکه دیگه هیچ قوه جنسی نداشت و با لاله حتی تحریک نمی شد پس میره تو یه مرکز بهزیستی به یاد حورا کار می کنه این وسط یه بچه حروم زاده موبور و چشم ابی با لپ های آویزان که وقت بزرگ می شه عاشق هاوژین میشه و زندگی نکبت بار با ماکسیموم فلاکت را در اشیونه خود می سازن
حورا هم کسی بعد آن روز ندید اورا،و امروز از آن روز ۴سال و ۷۵۲روز می گذرد…

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط Mahsssa Karim
فاطی
فاطی
9 ماه قبل
پاسخ به  غیب گو

چرا قیمه ها رو میریزی تو ماستا داشم😂

Bahareh
Bahareh
9 ماه قبل

ای لاله عوضی

💜Shayda💜
💜Shayda💜
9 ماه قبل

هاهااا دیدید گفتم بچه لاله از قباده.
زر زدم ، چس گفتم ، بچه لاله از یه بابایه که بوره ، بگردین دنبال اون خری که تو اوایل داستان بود و بور بود

فاطی
فاطی
9 ماه قبل

امیدوارم که لاله متوجه حورا نشه و بعدش خودش رو از پله ها پرت نکنه و نگه حورا پرتم کرد😒

Bahareh
Bahareh
9 ماه قبل
پاسخ به  فاطی

آره واقعا

روا
روا
9 ماه قبل

وای خیلی کلیشه ای میشه

ساناز
ساناز
9 ماه قبل

بالاخره یه هیجانی به رمان داد

Bahareh
Bahareh
9 ماه قبل
پاسخ به  ساناز

دقیقا

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

نگو لاله الان یه بلایی سرخودش میاره میندازه گردن حورا

لی لی
لی لی
9 ماه قبل

بالاخره وارد یه فاز جدید شدیم بعد از سالها
این پیروزی رو به همه هم وطنان عزیزم تبریک عرض میکنم💃💃

دلی
دلی
9 ماه قبل

بچه ها یکی رمان هامینو از پارتی که اشتراکی شده خلاصه توضیح میده که چیشده تروخدا فقط خلاصه

نمیدانم
نمیدانم
9 ماه قبل

حدس جدید من
لاله قبادو از اولم دوس نداش مامان لاله هم که خاله قباد باشه از همه چی باخبره و لاله و مادرش باهم برای اموال قباد و مادرش نقشه کشیدن
درواقع فک میکنم خاله قباد یه کینه قدیمی از خواهرش و خانوادش داره و با این کار میخواد انتقام بگیره و اموالشو بگیره

بانو
بانو
9 ماه قبل
پاسخ به  نمیدانم

تو نمیدانی ولی خیلی چیزها میدانی هاااا شلوغ😂

نمیدانم
نمیدانم
9 ماه قبل
پاسخ به  بانو

😂 😂 منظورم از نمیدانم اسمم بود😂

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط نمیدانم
آنی‌ام .
آنی‌ام .
9 ماه قبل
پاسخ به  نمیدانم

شاید ولی شاید هم میدونسته دخترش خرابه می‌خواسته آب کنه

نمیدانم
نمیدانم
9 ماه قبل
پاسخ به  آنی‌ام .

نفهمیدم
چیو آب کنه؟
منظورت اینه که یعنی میخاسته تا قبل از رفتن آبرو دخترش اونو بندال قباد کنه که اگرم لو رفت و قباد فهمید آبروشونو نبره یا قباد جمعش کنه جلوشو بگیره؟

Prny
Prny
9 ماه قبل

موافقم هرچی جز این که از پله ها بیوفته بندازه گردن حورا باید باشه

آنی‌ام .
آنی‌ام .
9 ماه قبل

از همون اول هم میدونستم لاله خیانت کرده و بچه مال یکی دیگست اوفففف داره جالب میشههه فقط ای کاش اینایی که حورا شنیده رو قباد می‌شنید حالا می‌فهمم چرا مدام لاله میرفته دَدَر و سعی می‌کرده قباد رو به حورا شکاک کنه که خودش لو نرههه

~~~~
~~~~
9 ماه قبل

یعنی میشه حورا صداشو ضبط‌ کنه بعد ویسو بکنه‌تو چشم قباد بعدم کلا از این خونه بره

ساناز
ساناز
9 ماه قبل
پاسخ به  ~~~~

این قبادی ک هممون میشناسیم اگه خود لاله هم بیاد جلوش بگه من برات نقشه داشتم میگ نه همچی تقصیر حورا هس 😐

روا
روا
9 ماه قبل
پاسخ به  ~~~~

نه چون حورا یک عدد خنگه وای خدای من

به تو چه😐
به تو چه😐
9 ماه قبل

داره جذاب میشه
البته اگه نویسنده بیشتر پارت بده

دلارام
دلارام
9 ماه قبل

آخه که دلم خنک شد برا قباد عقیم خر مگس مادرش
واقعا خوشحالم برا خیانتی که لاله در حقشون کرد زیاد سنگشو در برابر حورا به سینه میزنن
💃💃💃💃💃

دختر
دختر
9 ماه قبل

ابولفض بچه ماله قباد نی ؟

روا
روا
9 ماه قبل
پاسخ به  دختر

نوچ نوچ

روا
روا
9 ماه قبل

واو بچه ها بشتابین افکارمون درست بود بابا بچه یکی دیگه است قباد بمیری ایشالا هیچکسم فدات نشه تا تو دیگه از این گوه ها نخوری بخاطر یه دختر ج ه از زنت بگذری تو این پارت صادقانه بگم دلم خنک شد ولی حورا خنک تر از این حرفاست که گوشیش بیاره صدا رو ضبط کنه

Mamanarya
Mamanarya
9 ماه قبل

مطمئن بودم بچه لاله از قباد نیست….

دسته‌ها
29
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x