رمان حورا پارت 165 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

_ والا لاله، دو روزی که با تلفن زدن به هم اوکی میشه رو ادم میتونه تحمل کنه، از صبح چسبیدی به داداش!

 

قباد خندید و دست لاله را از دور خود باز کرد و رو به کیمیا گفت:

_ بیا اینجا ببینم، حسودی میکنی؟

 

کیمیا با متانت به سمتش رفت و از قصد میان لاله و قباد جا باز کرد، لب‌هایم کشیده شد و سر به زیر شدم:

 

_ حورا عشقم، چای بردار!

 

کیمیا این را گفت و به سینی اشاره کرد، حسی میگفت بیشتر سعی دارد نگاهم به خودش را دلشته باشد تا اگر ایما اشاره‌ای بود از دست ندهم!

 

با خنده خم شدم و استکان چای را برداشتم، خیره‌ی کیمیا شدم و همان لحظه دهن کجی کرد، برای لاله!

 

نیمچه خنده‌ای به لب‌هایم امد، که نگاهم به قباد گره خورد، از فرصت استفاده کرده ابرویی بالا انداختم، ابتدا گیج نگاهم کرد، سپس دوباره به پله‌ها اشاره‌ای کردم.

سر چرخاند و انگار با دیدن پله‌ها منظورم را فهمید که گفت:

 

_ حورا زحمت میکشی پالتومو از بالا بیاری؟ گوشیمو تو جیبش جا گذاشتم!

 

شاید به خیال خودش، میخواستم رفع دلتنگی کنم، شاید هم نه! اما بعید نبود…

کیمیا خواست برخیزد که سریع گفتم:

 

_ بشین تو کیمیا، بار شیشه داری!

 

با لحن شوخ گفتم و کیمیا هم، هم خجالت کشید و هم خندید، راه پله‌ها را در پیش گرفتم، میان راهروی بالا ایستادم و منتظرش، قطعا دلیلی پیدا میکرد که بیاید!

 

چندین دقیقه گذشت، که بالاخره صدای پاهایش از پله‌ها امد و سپس، خودش پدیدار شد!

_ چیشده؟

 

جدی پرسید، من هم جدی خیره اش شدم:

_ لاله بهت خیانت کرده!

 

ابتدا چشمانش را ریز کرد، با اخم کمی خیره‌ام شد و سپس بی صدا خندید، همانطور که حدس میزدم، باور نکرده!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.4 / 5. شمارش آرا 250

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آمیخته به تعصب

    خلاصه رمان :     شیدا دختریه که در کودکی مامانش با برداشتن اموال پدرش فرار میکنه و اون و برادرش شاهین که چند سالی از شیدا بزرگتره رو رها میکنه.و این اتفاق زندگی شیدا و برادر و پدرش رو خیلی تحت تاثیر قرار‌ میده، پدرش مجبور میشه تن به کار بده، آدم متعصب و عصبی ای میشه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی و….، به اسم گروه آفتاب به سرپرستی سید علی، در

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نفس آخر pdf از اکرم حسین زاده

  خلاصه رمان :       دختر و پسری که از بچگی با هم بزرگ میشن و به هم دل میدن خانواده پسر مذهبی و خانواده دختر رفتار ازادانه‌تری دارن مسیر عشق دختر و پسر با توطئه و خودخواهی دیگران دچار دست انداز میشه و این دو دلداده از هم دور میشن , حالا بعد از هفت سال شرایطی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان فردا زنده میشوم pdf از نرگس نجمی

  خلاصه رمان:     وارد باغ بزرگ که بشید دختری رو میبینید که با موهای گندمی و چشمهای یشمی روی درخت نشسته ، خورشید دختری از جنس سادگی ، پای حرفهاش بشینید برای شما میگه که پا به زندگی بهمن میذاره . بهمن هم با هزار و یک دلیل که عشق به خورشید هیچ جایی در آن نداره با

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستاره های نیمه شب

    خلاصه رمان:   مهتاب دختر خودساخته ای که با مادر و برادر معلولش زندگی می کنه. دل به آرین، وارث هولدینگ بزرگ بازیار می دهد. ولی قرار نیست همه چیز آسان پیش برود آن هم وقتی که پسر عموی سمج مهتاب با ادعای عاشقی پا به میدان می گذارد.       به این رمان امتیاز بدهید روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سیطره ستارگان به صورت pdf کامل از فاطمه حداد

          خلاصه رمان :   نور چشمامو زد و پلکهام به هم خورد.اخ!!!از درد دوباره چشمامو بستم. لعنت به هر چی شب بیداریه بالخره یه روز در اثر این شب بیداری ها کور میشم. صدای مامانم توی گوشم پیچید – پسرم تو بالخره یه روز کور میشی دیر و زود داره سوخت و سوز نداره .

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
27 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهار
بهار
9 ماه قبل

حالا ی عمر میگذره تا این قباد گاگول باورش شه خو میخام باورش نشه دلم خنک میشه وقتی از لاله ه.ر.ز.ه رو دس میخوره آخخخخ

Prny
Prny
9 ماه قبل

کاش برای یکبار هم شده قباد شک کنه و دست لاله رو شه مثلاً بره همون آزمایش اسپرم بده یا لاله تعقیب کنه بفهمه خیانت کرده

دلارام
دلارام
9 ماه قبل

اتفاقا خوب گف بدون مدرک پیش زمینه خوبی بود ایول داره به جهنم که خنده قباد میاد و باورش نداره چون همیشه گفتن جوجه رو آخر پاییز میشمارن همینه ……

~~~~
~~~~
9 ماه قبل

با وجود حماقت (های) من ترجیحا سکوت اختیار میکنم
اخه یه مقدمه ای چیزی داداش این چ وضعیع

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط ~~~~
روا
روا
9 ماه قبل

خو خاک تو سرت کی اینطوری خبر میده

امیر
امیر
9 ماه قبل

بیشوخی من اگه یکی همینجوری یهویی بهم میگفت یه سیلی میزدم بهش که دیگه انقد خوشگل سوپرایزم نکنه😂

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل
پاسخ به  امیر

مگه پسرا هم رمان میخونن
به حق چیزای نشنیده وندیده

Eda
Eda
9 ماه قبل
پاسخ به  رهگذر

چرا نخونن😂
شایدم یه دختره ک خواسته پسر دیده بشه از این موارد اینجا زیاد یافت شده شما خون خودتو کثیف نکن😂😁

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل
پاسخ به  Eda

والا من تو عمرم پسر رمان خون ندیدم ولی دختری که به عنوان پسر بیاد رمان بخونه دیدم 😂😂😔

Eda
Eda
9 ماه قبل
پاسخ به  رهگذر

شاید ایشونم دختر پسرنماس شما خون خودتو کثیف نکن😂🤦🏻‍♀️

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل
پاسخ به  Eda

😂😂😂👍

پریا M
پریا M
9 ماه قبل

من از دست حورا پیر نمیشم سکته میکنم:/

آنی‌ام .
آنی‌ام .
9 ماه قبل

می‌تونست جوره دیگه‌ای بگه قباد هم باور نکنه تست دی‌ان‌ای هست می‌تونه لاله رو ببره تست بدن یا دست لاله رو از پشت بگیره مثلا بره بگه چرا بم خیانت کردی و… لاله اگ هول بشه لو میره از نظر من هزار و یک راه وجود داره تا خیانت لاله به قباد ثابت بشه منتهی باید خوده قباد بخواد

رهگذر
رهگذر
9 ماه قبل

واقعا به نظر حورا قباد حرفشو باور میکرد باید اول مدرک جمع میکرد حتی باید یجوری قباد رو میبرد تا اون آزمایش بده

نمیدانم
نمیدانم
9 ماه قبل
پاسخ به  رهگذر

خره

آخرین ویرایش 9 ماه قبل توسط نمیدانم
مادرشوهر کیمیا
مادرشوهر کیمیا
9 ماه قبل

باید اون آزمایش اسپرم رو که نرفت بگیره بیاره به قباد نشون بده که عقیمه بعد بره پی زندگیش
آزموده را دوباره آزمودن خطاست

نمیدانم
نمیدانم
9 ماه قبل

کدوم آزمایش؟
تا جایی که یادمه قباد نرفت آزمایش بده

بانو
بانو
9 ماه قبل

حالا چرا شما این وسط شدین مادرشوهر کیمیا میشدن مادر لاله😂😂😂

خسته
خسته
9 ماه قبل

آخه کی گفته قباد عقیمه ؟! فهمش سادس. اونموقع که حورا باردار نمیشده بعدا معلوم شد کیست داشته که با جراحی مشکلش حل شد و با رابطه ای هم که با قباد داشته طبق گفته های دوستان که در کانال VIP ماجراهای داستان جلوتر رفته ،حورا دختردار میشه پس قباد مشکلی نداشته. شاید بپرسین اگه قباد عقیم نیست پس چرا لاله ازش حامله نشده؟ خب دلیلش اینه که کثافت خانوم از قبل، از دوست پسرش حامله بوده و برا همینم خودشو به قباد قالب کرد شاید بخاطر مال و منالش و جلوگیری از رفتن آبروش

نویسنده رمان سقوط
نویسنده رمان سقوط
9 ماه قبل

به جهنم🤬
خب اصلاً چرا این‌قدر برای حورا مهمه که قباد بدونه! بذار هر بلایی می‌خواد سرش بیاد مرتیکه 😑 این حورا مگه نمی‌خواست طلاق بگیره؟ باز که خودش رو کوچیک کرد 🙄

\Me
\Me
9 ماه قبل

خب حورا بیجاهم نگفته اینجوری هم میشه

Bahareh
Bahareh
9 ماه قبل

حورای احمق تو یه درصد فکر کن قباد خنگ که فقط به فکر زیر شکمشه باورت کنه. برو بمیر بابا هیچ کاری رو نمیتونی درست انجام بدی خرفت.

خواننده رمان
خواننده رمان
9 ماه قبل

هر کس دیگه هم بود باور نمیکرد چه برسه به قباد

حانی
حانی
9 ماه قبل

این عقل تو کلش نیست؟؟!!😑

DNA🧬
DNA🧬
9 ماه قبل

حورا اول یه احمق …… بوده بعد دست و پا در آورده

آدم ساده
آدم ساده
9 ماه قبل

این چی بودگف آخه

mahsa
mahsa
9 ماه قبل

واااااای خدا لعنتت کنه حورا

دسته‌ها
27
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x