رمان حورا پارت 173 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

همانجا روی صندلی‌های آزمایشگاه آوار شدم، چه میکردم با این زندگی؟

خدا کو؟ وجود دارد؟ میبیند من را؟ باورش داشته باشم؟ چقدر؟ تا کی؟

قرار است همینگونه مشکلات و گرفتاری‌ها بر سرم آوار شود و باز هم دم از خدای مهربان و رئوف و بخشنده بزنم؟ میشود اصلا؟

 

بغضم در آستانه‌ی ترکیدن بود، این بچه‌ را چه میکردم؟ میخواستمش اصلا؟ اگر سقط میکردم چه میشد؟ ممکن بود دیگر نشود بچه‌دار شوم؟

 

حالا که شده‌ام اگر…اگر از بین ببرمش، یعنی…یعنی همان کفر نعمت؟ اینکه، خدا بالاخره داده و قدرش را نداشته و این حرف‌ها؟

گیج‌تر از اینها بودم که به این چیزها هم اهمیت دهم، خسته و آویزان‌تر از هر زمانی، بیرون رفته به سمت خانه راه افتادم.

 

فردا هم نوبت سونوگرافی‌ام بود، میخواستم چکاپ شوم و حالا باردارم…

همین، فقط قرار بود وضعیت رحم و کیستم را چک کنیم، نه بیشتر!

اما انگاری میبایست وضعیت کودک را چک کرد!

 

اصلا در این یک ماهگی‌اش چیزی مشخص میشد در سونوگرافی؟ نمیدانم…

 

در خانه را بستم و همانطور بی حس و حال، کسل و پر از غم، کفش‌هایم را کندم و مستقیم به سمت پله‌ها رفتم، صدایشان از پذیرایی می‌آمد، کافی بود کمی سر بچرخانم تا ببینمشان اما دلم نمیخواست!

 

_ عا عا، حوراجون اومدی؟ بیا پیشمون!

 

ناچار از حرکت ایستادم، نیم نگاهی نثارشان کرده لب زدم:

_ خوش باشید، من خسته‌م میرم استراحت کنم!

 

_ وا، عزیزم رفتی خوش گذرونی و تفریح دیگه، خسته‌ی چی هستی؟ مگه جز درس خوندن هم کاری میکنی؟

 

_ چیکارش داری لاله؟ بیاد باز بحث میشه حال و حوصله‌شو ندارم، همون بهتر بچپه تو اون اتاق نبینم ریختشو!

 

قباد هم بود که اینگونه حرف میزدند؟ اصلا چه اهمیتی داشت باشد یا نه؟ به درک…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 253

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان کابوس نامشروع ارباب pdf از مسیحه زاد خو

  خلاصه رمان :     کابوس ارباب همون خیانت زن اربابه ارباب خیلی عاشقانه زنشو دوس داره و میره خواستگاری.. ولی زنش دوسش نداره و به اجبار خانواده ش بله رو میده و به شوهرش خیانت میکنه … ارباب اینو نمیفهمه تا بعد از شش سال زندگی مشترک، پسربچه‌شون دچار یه بیماری سخت میشه و تو ازمایش خون بیمارستان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان الماس pdf از شراره

  خلاصه رمان :     دختری از جنس شیشه، اما به ظاهر چون کوه…دختری با قلبی شکننده و کوچک، اما به ظاهر چون آسمانی پهناور…دختری با گذشته‌ای پر از مهتاب تنهایی، اما با ظاهر سرشار از آفتاب روشنایی…الماس سرگذشت یه دختره، از اون دسته‌ای که اغلب با کمترین توجه از کنارشون رد می‌شیم، از اون دسته‌ای که همه آرزو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصه عشق ترگل pdf از فرشته تات شهدوست

  خلاصه رمان :     داستان در مورد دختری شیطون وبازیگوش به اسم ترگل است که دل خوشی از پسر عمه تازه از خارج برگشته اش نداره و هزار تا بلا سرش میاره حالا بماند که آرمین هم تلافی می کرده ولی…. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گناهکاران ابدی جلد اول به صورت pdf کامل از کیانا بهمن زاد

    #گناهکاران_ابدی ( #جلداول) #شوهر_هیولا ( #جلددوم )       خلاصه رمان :   من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم، تا گناهکار بمانیم، تا ابد ‌و کلمات ناقص میمانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوچه عطرآگین خیالت به صورت pdf کامل از رویا احمدیان

      خلاصه رمان : صورتش غرقِ عرق شده و نفسهای دخترک که به لاله‌ی گوشش می‌خورد، موجب شد با ترس لب بزند. – برگشتی! دستهای یخ زده و کوچکِ آیه گردن خاویر را گرفت. از گردنِ مرد خودش را آویزانش کرد. – برگشتم… برگشتم چون دلم برات تنگ شده بود. مرد تلخ و گزنده پوزخند زده و کمرِ

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
11 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
......
......
9 ماه قبل

رمانا زمین تا آسمون با زندگی واقعی آدم متفاوتن
خودم خیانت دیدم ، عاشقش بودم .. اونم مثلا تا قبل خیانتش دوسم داشت! ولی وقتی خیانتشو چشیدم باورتون نمیشه یجوری ازش زده شدم که خودمم هنوز که هنوزه باورم نمیشه.. خواستم بگم که وقتی دست به قلم میشین یچیزی‌بنویسین که آموزنده باشه.. نه یه چیزی که به مخاطب القا کنه تو همچین شرایطی بمونن کنار یه آدم خیانتکار :)))

رمان هایی که میخونم:دلارای،حورا،توکا،دنیز،مانلی
رمان هایی که میخونم:دلارای،حورا،توکا،دنیز،مانلی
9 ماه قبل

پارت جدید بدید لطفا
خیلی کوتاه بود واقعا
میای بخونی تموم شده

خواهر ارسلان:)
خواهر ارسلان:)
9 ماه قبل

تو چیکار به خیانت لاله داری؟تو فکر خودت باش کفر نعمت چیه خداوکیلی؟بچه مردی ک فقط برا خوابیدن میخواستت و نخوای میشه نا شکری؟اصن ثابت هم کردی قباد برگشت سمتت ک چی؟اینهمه کم محلی و توهین رو تحمل میکنی اسمشو میذاری عشق؟ریدم تو این عشق:////
کاش این تخم سگ بیفته چقد عین زن قدیمیاس حورا😐

Mamanarya
Mamanarya
9 ماه قبل

اینم بجای فک کردن ب بدختی هاش خودش دنبال اینه ک چجوری ثابت کنه بچه لاله از قباد نیست. بد بخت بیچاره تو ب فکر خودت باش دست لاله رو خدا خودش رو میکنه. حالا گیرم اصن قباد فهمید بچه لاله حرومیه و لاله خیانت کرده چیش ب تو میرسه فک کردی حلواحلوات میکنن میزارنت رو سر؟ اصن گیرم ک ابراز پشیمونی کردن و مث شاهزاده ها باهات رفتار کردن (ک با اون ننه سلیطه قباد این احتمال محاله) به چ دردت میخوره بعد این همه تحقیر و توهین؟ بعد از این ک شوهرت با کسی دیگه خوابیده؟ پس اهداف و آرزوهات چی دیوانه؟

آدم معمولی
آدم معمولی
9 ماه قبل

نویسنده مثل ابچکونه قطره قطره می نویسه😂

روا
روا
9 ماه قبل

خدای من باورم نمیشه چیزی که انتظارش می‌کشیدیم بچه حورا ولی الان حورا نمیخوادش

روا
روا
9 ماه قبل

چقدر یه آدم میتونه پَست باشه یکی رو که میبینه اینقدر وجه بگیره که با زنش اینطوری برخورد کنه خدا نصیب هیچکس از این شوهرا نکنه قباد دیوانه ای بیش نیست

حنا
حنا
9 ماه قبل

خیل ابکیه
مگه میشه دکتر زنان احتمال کیست رو برای حامله شدن در نظر نگیره اونم وقتی چند سال دنبالش بودی

صدیقه
صدیقه
9 ماه قبل

چقدر قباد آشغاله عوضی حالم ازش بهم میخوره کثافت تو یه روز دوستش داشتی مرتیکه حرف بزنی نمیمیری تف بهت که حورا عاشقت
بود

بهار
بهار
9 ماه قبل

حیح..!
حالا مثلن قباد در ب درم باشه تو خودت باید برینی بشون

دسته‌ها
11
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x