رمان حورا پارت 187 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

تماس را قبل از قطع شدنش وصل کرده غریدم:

_ بفرمایید جناب همدانی؟

 

کمی سکوت بود، انگار انتظار این برخورد سخت را نداشت، با مکث کوتاهی پاسخ داد:

 

_ سلام خانوم، خوب هستی شما؟

 

صورتم چین افتاد از لحنش، چرا هیچ چیز این ادم من را جذب نمیکرد؟ راحتم نمیگذاشت؟

_ امرتونو بفرمایید!

 

نفس کلافه‌اش را که شنیدم چشمانم ریز شد، کاش کلافه شده باشد و دیگر سر راهم نیاید!

 

_ دیروز بیرون بودی، رفتی دکتر، نگران شدم…نخواستم فضولی کنم که چرا رفتی اما نتونستمم جلو خودمو بگیرم، برا همین زنگ زدم از خودت بپرسم، اگه تو نگی…میرم از دکترت میپرسم!

 

دهانم از این حجم وقاحت باز ماند، لحظه‌ای مکث کردم اما نگذاشتم زیاد منتظر بماند:

 

_ به چه حقی داری منو بازخواست میکنی؟ خر کی باشی؟ دوبار جمع بستمت فکر کردی آدمی؟ صدبار نگفتم مزاحم من نشو؟ دردسر نساز برا من؟ اصلا کی هستی؟ گورتو گم کن دیگه نمیخوام اصلا و ابدا اثری ازت بمونه!

 

صدایم ناخواسته بالا رفته بود، او هم از آن سو عصبی‌تر صدا بالا برد:

 

_ آروم باش حورا، آروم، باید حرف بزنیم، باید ببینمت، یه سری چیزا رو باید برات بگم، میفهمی؟ میگم ضروریه، ضروری!

 

پوزخندی زدم و عصبی‌تر و بلندتر گفتم:

 

_ نمیخوااام، نمیخواام بشنوم، نمیخوااام حتی صدای نحستو بشنوم، چی میخوای از جون من؟ اصلا تو کی هستی؟ چرا یهو مثل بختک افتادی وسط زندگی نکبت‌بار من؟ تمومش کن دیگه هم زنگ نزن، دیگه نیا سروقت این خونواده، دیگه هم ادای خواستگار و عاشق و فرهاد در نیار، فهـ…

 

حرفم را خواستم با تاکیدی تمام کنم اما در اتاق که به یکباره گشوده شد شانه‌هایم از ترس بالا پرید.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 234

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان اسمارتیز

    خلاصه رمان:     آریا فروهر برای بچه هاش پرستار میگیره اونم کی دنیز خانم مرادی که تو شیطنت و خراب کاری رو دستش بلند نشده حالا چی میشه این آقا آریا به جای مواظبت از ۳ تا بچه ها باید از ۴ تا مراقبت کنه اونم بلاهایی که دنیز بچه ها سر باباشون میارن که نگم …

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قصاص pdf از سارگل حسینی

  خلاصه رمان :     آرامش دختر هجده ساله‌ای که مورد تعرض پسر همسایه شون قرار میگیره و از ترس مجبور به سکوت میشه و سکوتش باعث میشه هاکان بخواد دوباره کارش رو تکرار کنه اما این بار آرامش برای محافظت از خودش ناخواسته قتلی مرتکب میشه که زندگیش رو مورد تحول قرار میده…   به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار

  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عشق محال او pdf از شقایق دهقان پور

    خلاصه رمان :         آوا دختری است که برای ازدواج نکردن با پسر عموی خود با او و خانواده خود لجبازی میکند و وارد یک بازی میشود که سرنوشت او را رقم میزند و او با….پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو را در گوش خدا آرزو کردم pdf از لیلا نوروزی

  خلاصه رمان :   غزال دختر یه تاجر معروف به اسم همایون رادمنشه که به خاطر مشکل پدرش و درگیری اون با پدر نامزدش، مجبور می‌شه مدتی همخونه‌ی خسرو ملک‌نیا بشه. مرد جذاب و مرموزی که مادرش به‌خاطر اتفاقات گذشته قراره دمار از روزگار غزال دربیاره و این بین خسرو خان… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نهلان pdf از زهرا ارجمند نیا

  خلاصه رمان :           نهلان روایت زندگی زنی به نام تابان میباشد که بعد از پشت سر گذاشتن دوره ای تاریک از زندگی خود ، در کنار پسر کوچکش روزهای آرامی را می‌گذراند و برای ساختن آینده ای روشن تلاش می‌کند ، تا این که ورود مردی به نام حنیف زندگی دو نفر آن ها

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صدیقه
صدیقه
7 ماه قبل

چرا پارت نمیفرستی دیگه حداقل تا عید تکلیفمون رو روشن کن خودتم خسته نشدی اینقدر تو حاشیه هستی. بابا یه تکون بخور نویسنده

♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

حتما دوباره قباد میاد یه دردسر جدید

نام نامدار
نام نامدار
7 ماه قبل

نکنه قباد بازم میاد میگه فیلمته و عمدا این طوری میگفتی که من بشنوم و می خوای جلب توجه کنی؟وای که چقدر از این جور آدما بدم میاد
حالا مثلا عاشق حورا بوده و انتخاب خودش وگرنه چقدر کثیفتر از اینا بوده و رو نمی کرده

آخرین ویرایش 7 ماه قبل توسط نام نامدار
رهگذر
رهگذر
7 ماه قبل

حتما قباد نفهم در رو باز کرده
انقدری حالم از قباد بهم میخوره که از لاله بهم‌نمیخوره
مرتیکه سست عنصر عقلش تو شلوارشه

پری
پری
7 ماه قبل

الهی😥
دستات یه وقت از این همه نوشتن خسته نشه نویسنده؟

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x