رمان حورا پارت 192 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

نفس عمیقی کشید، سری به تایید تکان داد و درب سمت خودش را باز کرد:

_ پس بفرمایید، کیمیا چکاپ داره، بعدش یه جایی هست بریم بهتون نشون بدم!

 

خوشحال از اینکه در معاینه‌ی کیمیا همراهم کرده بودند، به دنبالشان پیاده شدم:

_ چه جایی هست؟

 

کیمیا به جا وحید دستم را گرفته و نیشش را شل کرد:

_ یه جا که قراره داداشم دنیا رو زیر و رو کنه ام پیدات نکنه!

 

از حرفش خندیدم، هیچوقت فکرش را نمی‌کردم یک روز با کیمیا پشت برادرش را با حرف ببندیم و پنهانی از او کاری کنیم!

عروس و خواهرشوهر، علیه داماد دست به یکی کنند، قشنگ بود، برای من قشنگ بود!

 

وارد ساختمان پزشکان شدیم، به دنبال مطب کیمیا، انگار دکتر دیگری انتخاب کرده بود، وقتی پرسیدم هم، با چشم اشاره‌ای به وحید که سر در گوشی برده بود، کرد.

 

حالا یا میگفت جلوی وحید چیزی نگویم، یا منظورش این بود که وحید نگذاشته و خودش دکتر انتخاب کرده!

بهرحال چندان مهم هم نبود، همینکه وحید نمیفهمید من باردارم کافیست، چون محال است در این صورت به قباد نگوید!

 

حق هم دارد، باز هم و همیشه حق را به وحید میدهم، مرد عاقل و داناییست…

تصور کن من تنهایی چگونه فرزندم را بزرگ کنم؟ خدا میداند چگونه خواهد گذشت!

اصلا اگر بعدا شکمم برآمده شود و وحید ببیند، شاید بخاطر اینکه از او پنهان کرده‌ایم به قباد خبر دهد، نه؟

 

با باز شدن درب آسانسور افکار مالیخولیایی را کنار زده بیرون رفتیم، در مطب دکتر باز بود.

داخل که شدیم، هیچکس نبود، جز منشی!

 

بعد از صحبت‌های اولیه، کسب اجازه‌ی ورود گرفتند، هنوز چیزی از هیکل کیمیا مشخص نبود اما کمی تپل‌تر شده بود، انگار وحید خوب به خورد و خوراکش میرسید!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 189

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان قتل کیارش pdf از مژگان زارع

  خلاصه رمان :       در یک میهمانی خانوادگی کیارش دولتشاه به قتل می رسد. تمام مدارک نشان می دهند قاتل، دختر نگهبان خانه است اما واقعیت چیز دیگریست… پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ریسک به صورت pdf کامل از اکرم حسین زاده

    خلاصه رمان: نگاهش با دقت بیشتری روی کارت‌های در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص می‌شد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد می‌کرد. با وجود فضای نیمه‌تاریک آنجا و نورچراغ‌هایی که مدام رنگ عوض می‌کردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شهر بی یار pdf از سحر مرادی

  خلاصه رمان :     مدیرعامل بزرگترین مجموعه‌ی هتل‌‌های بین‌الملی پریسان پسری عبوس و مرموز که فقط صدای چکمه‌های سیاهش رعب به دلِ همه میندازه یک شب فیلم رابطه‌ی ممنوعه‌اش با مهمون ویژه‌ی اتاقِ vip هتلش به دست دخترتخس و شیطون خدمتکار هتلش میفته و…؟   «برای خوندن این رمان به کانال رمان من بپیوندید» به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج با مرد مغرور

  دانلود رمان ازدواج با مرد مغرور خلاصه: دختر قصه ی ما که از کودکی والدینش را از دست داده به الجبار با مردی مغرور، ترشو و بد اخلاق در سن کم ازدواج می کند و مجبور به تحمل سختی های زیاد می شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عقاب بی پر pdf از دریا دلنواز

  خلاصه رمان:           عقاب داستان دختری به نام دلوینه که با مادر و برادر جوونش زندگی میکنه و با اخراج شدن از شرکتِ بیمه داییش ، با یک کارخانه لاستیک سازی آشنا میشه و تمام تلاشش رو میکنه که برای هندل کردنِ اوضاع سخت زندگیش در اون جا استخدام بشه و در این بین فرصت

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
...
8 ماه قبل

وحید مرد خوبیست
نکند بفهمد و به قباد بگوید؟
اینا توی کل پارتا هستش احیانا؟؟
نویسنده فهمیدیم بسه
بابا حداقل کوتاه پارت می‌دی طوری بنویس که رمان یکم جلو بره

آخرین ویرایش 8 ماه قبل توسط Bakakan
بانو
بانو
8 ماه قبل

پروردگارا عمر با عزت بده بهمون تا این رمان تموم بشه بعد خاکمون کنن حداقل 😩😩🤦🤦🤦

چشم به راه جین شی
چشم به راه جین شی
8 ماه قبل

نویسنده عزیز قلمت و طرز نوشتنت هم پس رفت کرده یعنی چی کسب اجازه 😐

حنا
حنا
8 ماه قبل

کاش رمان دلارای تموم بشه
رمان حورا نابود بشه
طلاعم شکر خدا تموم شد
اووکادو و هامینم اشتراکی شد خداروشکر
رمان مرولین چیه اونم نابود بشه هم چرته هم پارت گذاری افتضاح و نامنظم
یه رمان رزهای وحشی و آبشار طلایی و آوای توکا به شرط ادامه ی درست پارت گذاری خوب بمونه خیرشون ببینید
سکوت تلخم کاش عین حورا نشه مورچه ای پیش میره و هیچ چیز جدیدی وارد داستان نمیشه،اگر قراره عین حورا باشه نابود بشه

سارا
سارا
8 ماه قبل
پاسخ به  حنا

خدا نکشتت 😂😂ولی خوب گفتی زنده باشی موافقم با نظرت عزیزم ،پروسه تکراری خسته کننده اس قاعدتا”

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
8 ماه قبل
پاسخ به  حنا

+++

♡ روا ♡
♡ روا ♡
8 ماه قبل

واییی خدایش نویسنده حداقل می‌خواهد مصرف کنه جنس خوب بگیره
میگه معلوم است وحید خوب به خورد خوراک کیمیا رسیده است اییی خدااا معلومه وحید اهمیت میده مگه همه قبادن که لا پ.ا فقط واسشون مهم باشه

آخرین ویرایش 8 ماه قبل توسط فاطمه موحدی
دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x