رمان حورا پارت 198 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

آن روز را تا عصر در آنجا ماندیم، وحید کمی در فکر بود اما رفتار بدی هم نداشت، مرد با درکی بود، زود با مشکلات کنار می‌آمد و راه منطقی‌تر را میپذیرفت!

 

برای همین هم قرار بر این شد که من طی چند روز کارهایم را اماده کنم، نامحسوس وسایل جمع کنم، دکتر بروم و مشورت کنم، پیگیر کار دانشگاه و درس و آزمون‌ها باشم، و مهم‌تر از همه، به دنبال ان ورق ازمایش نحس!

 

چمدان را با اخرین کتابی که درونش گذاشتم بستم، فردا لاله برای چکاپ شش ماهگی‌اش میرفت، قباد هم همراهش بود، از ان سو هم مادرش گفته بود به خانه‌ی خواهرش میرود و بهترین فرصت برای رفتن، همان فردا بود!

 

چمدان را برداشته در کمد خالی گذاشتم، همه چیزهای ضروری را جمع کرده بودم، همه‌ی لباس‌های مورد نیازم، کتاب‌ها، لوازم شخصی و هر پس انداز و کارت اعتباری‌ای که به نام خودم باشد!

 

مطمئنا قباد بعد از رفتنم متوجه شود کارت او را هم برده‌ام مسدودش میکند، پس این راه را به او ندهم بهتر است! نمیخواهم خیال کند با چنین چیزهایی برمی‌گردم یا محتاجش میشوم!

 

بهتر است در مشکلات خودش داغ ببیند و بسوزد!

 

روی تخت مینشینم و به برگه‌ی آزمایش خیره میشوم، نمیدانم شانس با من یار بود، یا که بدشانس بودم!

بدشانس بودم که دیر فهمیدم، دیر شد همه چیز، خودم سادگی کردم، حماقت کردم…

شایدم شانس داشتم که این ازمایش حالا دست من بود، میشد در بدترین برهه‌ی زمانی لاله را نابود کرد…

 

هرچند، من اگر حرف‌های لاله را ان روز پشت تلفن نمیشنیدم، مسلما باز هم شک داشتم به این ازمایش، ازمایشی که میگفت قباد فقط ده درصد احتمال باروری دارد، و ان ده درصد پس از سه سال، نصیب منی شد که جراحی کیست داشتم و درمان شدم!

 

حالا لاله با دو ماه همسر قباد بودن نمیتواند سریع باردار شود! اگر اینبار قباد کمی عاقل باشد، ببیند، چشم باز کند و دقت به خرج دهد، حقایق را خواهد دید، اما آنگاه دیگر من نیستم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 194

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان به چشمانت مومن شدم

    خلاصه رمان :     این رمان راجب یه گروه خوانندگی غیرمجازی با چند میلیون طرفدار در صفحات مجازی با رهبری حامی پرتو هستش، اون به خاطر شغل و شمایلش از دوستان و خانواده طرد شده، اکنون او در همسایگی ترنج، دختری چادری که از شیراز جهت تحصیل در دانشگاه تهران آمده قرار گرفته با عقاید و دنیایی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دونه الماس
دانلود رمان دونه الماس به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان دونه الماس :   اميرعلی پسر غيرتی كه سر ناموسش اصلاً شوخی نداره و پيچكش می افته دست سروش پسره مذهبی كه خيال رها كردن نامزدش رو نداره و اين وسط ياسمن پيچکی كه دلش رفته واسه به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار

  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان نوای رؤیا به صورت pdf کامل از حنانه نوری

        خلاصه رمان:   آتش نیکان گیتاریست مشهوری که زندگیش پر از مجهولاتِ، یک فرد سخت و البته رقیبی قدر! ماهسان به تازگی در گروهی قبول شده که سال ها آرزویش بوده، گروه نوازندگی هیوا! اما باورود رقیب قدرش تمام معادلاتش برهم میریزد مردی که ذره ذره قلبش‌ را تصاحب میکند.     به این رمان امتیاز بدهید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد اول pdf از پریا

  خلاصه رمان :     داستان در مورد شاهین و نفس هستش که دختر عمو و پسر عمو اند. شاهین توی ساواک کار می کنه و دیوانه وار عاشق نفسه ولی نفس دوسش نداره و دلش گیر کس دیگست.. داستان روایت عاشقی کردن و پس زدن نفسه.. و طبق معمول شاهینی که کوتاه نمیاد.     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی

  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی بزرگش پر کنه خونه ای با یه دختر و دو

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
7 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
8 ماه قبل

قباد ول کن لامصب به خودت فکر کن به آینده ات به بچه ای که نه پدرش نه خودش بدردت میخورن و آینده ات خراب میکنن

♡ روا ♡
♡ روا ♡
8 ماه قبل
پاسخ به  ♡ روا ♡

مرسی از راهنماییت بله درسته ولی هر نیت هم که داشته باشه باید تهش زجر بکشه چون با احساسات یه دختر بازی کرد

نام نامدار
نام نامدار
8 ماه قبل

مردشورتو ببرن حورا که جون به جونت کنن فکر و ذهنت قباد آخه لامصب تو غرور نداری عزت نفس نداری یکم هم به فکر حال خودت باش بدبخت هر کی جات بود تا الان صد دفعه رفته بود حتی به مردن قباد راضی هر چند عاشق باشی

‌‌‌‌
‌‌‌‌
8 ماه قبل

وقتی رمانو میخونم حس میکنم دارم انشا ی بچه کلاس چهارمی رو میخونم

camellia
camellia
8 ماه قبل

نویسنده عزیز و ادمین محترم,یه مطلب رو می خوام بگم من مدتیه دیگه این رمان رو دنبال نمی کنم,امروز که داشتم سایت رو چک میکردم,دیدم دو پارت هست,نظرات رو نگاه کردم,نسبت به زمانی که من می خوندم خیلی افت کردند,اگر اینطور ادامه بدید,خواننده هاتون رو از دست میدید,اگر که البته براتون مهمه.

ꜱᴇᴘɪᴅᴇʜ
8 ماه قبل
پاسخ به  camellia

نویسنده نظرات رو نمیخونه
ادمین هم اگ رمان رو دیگ نزاره بقیه شاکی میشن

اشک
اشک
8 ماه قبل

همش داره از خصوصیات وحید خر و حماقت خود خرش میگا. نویسنده علاقه خاصی ب توصیف داره رمانو نمیبره جلو؟

دسته‌ها
7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x