رمان حورا پارت 218 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

روی مبل نشسته بود و بلند در موبایلش میخندید. که با ورود یکباره‌ی قباد ترسیده موبایلش را کنار انداخت. با دیدن قباد دستش را روی قلبش گذاشت و با تعجب گفت:

 

_ عشقم؟ یکم آروم‌تر نمیگی میترسم؟

 

اخم‌هایش بی اراده در هم رفتند. جلو رفت و همانطور که کتش را در می‌آورد پرسید:

 

_ چرا بترسی خب؟ مگه جز من کسی میاد اینجا…

 

لاله از چهره‌ی بی حوصله‌ی قباد فهمید یک جای کار میلنگد، سعی کرد با آن شکم گنده‌اش از جا برخیزد، نگاه قباد هم مدام پی آن موبایلی میرفت که برعکس روی تخت بود. مگر تلفنی حرف نمیزد؟

 

_ تلفنی حرف نمیزدی؟

 

نگاه لاله لحظه‌ای به سمت موبایلش برگشت، با مکث سری به طرفین تکان داد:

 

_ چیز مهمی نیست، دریا دوستم بود.

 

کتش را روی دسته‌ی تخت انداخت و مشغول باز کردن دکمه‌های پیراهنش شد:

 

_ خب چرا وقتی اومدم تو پرت کردی گوشیو، لاقل خدافظی میکردی!

 

چشمان لاله ریز شد، قباد خشک و بی انعطاف نگاهش میکرد و همزمان لباس‌هایش را تعویض میکرد:

 

_ قبادجونم خوبی تو؟

 

پشت کرد و به سمت حمام رفت:

_ خوبم، برام لباس حاضر میکنی؟

 

متعجب دستی به شکمش کشید، بار اول بود بعد از ان چندین ماه بارداری، قباد میخواست او کاری کند!

بی حرف به سمت کمد رفت و قباد نگاه متعجب لاله را دنبال کرد، وقتی از بابت رفتارش مطمئن شد، وارد حمام شده در را بست. باید سریع‌تر تکلیف روشن میشد، نمیتوانست مدت زیادی را فیلم بازی کند.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 193

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آخرین چهارشنبه سال pdf از م_عصایی

  خلاصه رمان :       دختری که با عشقی ممنوعه تا آستانه خودکشی هم پیش میرود ،خانواده ای آشفته و پدری که با اشتباهی در گذشته آینده بچه های خود را تحت تاثیر قرار داده ،مستانه با التماس مادرش از خودکشی منصرف میشود و پس از پشت سر گذاشتن ماجراهائی عجیب عشق واقعی خود را پیدا میکند ….

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تبسم تلخ

    خلاصه رمان :       تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت حسام می شه. همسر جدید حسام بارداره و به زودی حسام قراره پدر بشه، در حالی که پزشکا آب پاکی رو رو دست تبسم ریختن و اون از بچه دار شدن کاملا نا امید شده. تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوک

    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی می‌خوره، عکس‌هایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او می‌گذرن ولی از آبروشون نه …! به این رمان امتیاز بدهید روی یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول

            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دیوانه و سرگشته pdf از محیا نگهبان

  خلاصه رمان :   من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من بشه، اما این تازه شروع ماجراست، درست شب عروسی من

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دختر بد پسر بدتر

    خلاصه رمان :       نیاز دختری خود ساخته و جوونیه که اگر چه سختی زیادی رو در گذشته مبهمش تجربه کرده.اما هیچ وقت خم‌نشده. در هم‌نشکسته! تنها بد شده و با بدی زندگی می کنه. کل زندگیش بر پایه دروغ ساخته شده و با گول زدن و گناه و هرچه که نادرسته احساس خوبی داره. اما

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بی نام و نشان
بی نام و نشان
7 ماه قبل

بنظرم هرکی به خواندن این رمان ادامه بده احمقه

نازی برزگر
نازی برزگر
7 ماه قبل

دیگه قابل امتیازم نیست

...
...
7 ماه قبل

خوندنش ۴۵ ثانیه برد🤣🤣
الان باید وایسم تا فردا و شاید پس فردا قباد از حموم بیاد بیرون نه؟ اگه بخواد زیر دوش باخودش حرف بزنه پس احتمالا دوشنبه یا سه شنبه از حموم بیاد بیرون، لباسم بخواد تن کنه میشه جمعه هفته بعد
اوکی موفق باشید

♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل

وای قباد چرا اینقدر داره ابله بازی در میاره تو الان نباید دعوا راه می انداختی گوشیشو میگرفتی این لاله غربتی هم خوب بلده نقش بازی کنه عفریته وای بدبخت بچه ای که تو شکم لاله است

...
...
7 ماه قبل
پاسخ به  ♡ روا ♡

اگه اون یارو نبود پشت تلفن، بد میشد، لاله میفهمید قباد زیرنظر دارتش، گوشیشو پاکسازی میکرد و رفتاراشو کنترل میکرد لو نره. اگرم اون یارو بوده باشه خب ک چی، لاله هم دیوار حاشاش بلنده هم داستان سازیش قوی

♡ روا ♡
♡ روا ♡
7 ماه قبل
پاسخ به  ...

آره اینم هست ولی من قبول دارم قباد باید همون موقع گوشی می‌گرفت

دسته‌ها
6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x