رمان حورا پارت 226 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

آخرین چاقاله را در دهان گذاشته کتابم را باز کردم، مشغول مطالعه شدم و حواسم پی اطراف نبود، که صدای موبایلم بلند شد، کم پیش می‌آمد پیغام‌ها رد و بدل شوند.

 

موبایلم را برداشته به اعلان‌هایش نگاهی انداختم، پیام کیمیا بود:

 

_ نمیدونم برات میاد یا نه، اما خواستم بگم برای عید میایم پیشت، کاش میشد پیشمون باشی!

 

لبخندی زدم، ساعت پنج عصر بود، احتمالا همان حول و هوش صبح فرستاده بود که حالا میدیدمش…

 

به خودم زحمت ندادم که جوابش را بدهم، از سری قبل فهمیده بودیم که از آنجا شاید بشود چیزی فرستاد اما از اینجا، اصلا آنتن‌دهی به قدر کافی پاسخگو نبود.

 

_ اینجارو سیم کشی کردن ما بی‌خبریم؟

 

نگاهم را از گوشی به درد نخور این روزها گرفتم و به محمد دادم:

 

_ نه مثل اینکه بعد چند ساعت پیام کیمیا اومده، مثل دفعه‌ی قبل…

 

_ چی گفته حالا؟

 

شانه بالا انداختم:

_ میگه عید میان اینجا…

 

ابروهایش بالا پرید:

_ تو چرا نمیری؟

 

حالا‌ اخم‌های من بود که در هم شد:

_ برم؟ کجا برم؟ پیش قباد؟ بگم بیا هنوز یه ماه نشده دلم واست تنگ شد برگشتم تازه واست یه هدیه هم دارم؟

 

کمی تون صدایم بالا رفت:

_ حدس بزن چییی، حامله‌م!

 

با پوزخندی سری به طرفین تکان داده آرامتر گفتم:

_ اونم میگه وای عشقم ممنون ازت بیا شش تایی با خوشی زندگی کنیم!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.3 / 5. شمارش آرا 192

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شاه دل pdf از miss_قرجه لو

    نام رمان:شاه دل نویسنده: miss_قرجه لو   مقدمه: همه چیز از همان جایی شروع شد که خنده هایش مرا کشت..از همان جایی که سردرد هایم تنها در آغوشش تسکین می یافت‌‌..از همان جایی که صدا کردنش بهانه ای بود برای جانم شنیدن..حس زیبا و شیرینی بود..عشق را میگویم،همان عشق افسانه ای..کاری با کسی ندارم از کل دنیا تنها

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان روابط
دانلود رمان روابط به صورت pdf کامل از صاحبه پور رمضانعلی

    خلاصه رمان روابط :   داستان زندگیِ مادر جوونی به نام کبریاست که با تنها پسرش امید زندگی می‌کنه. اونا به دلیل شرایط بد مالی و اون‌چه بهشون گذشت مجبورن تو محله‌ای نه چندان خوش‌نام زندگی کنن. کبریا به‌خاطر پسرش تو خونه کار می‌کنه و درآمد چندانی نداره. در همین زمان یکی از آشناهاش که کارهاش رو می‌فروخته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهمان زندگی
دانلود رمان مهمان زندگی به صورت pdf کامل از فرشته ملک زاده

        خلاصه رمان مهمان زندگی :     سایه دختری مهربان و جذاب پر از غرور و لجبازی است . وجودش سرشار از عشق به خانواده است ، خانواده ای که ناخواسته با یک تصمیم اشتباه در گذشته همه آینده او را دستخوش تغییر میکنند….. پایان خوش. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان از هم گسیخته

    خلاصه رمان:     داستان زندگی “رها “ ست که به خاطر حادثه ای از همه دنیا بریده حتی از عشقش،ازصمیمی ترین دوستاش ، از همه چیزایی که دوست داشت و رویاشو‌در سر می پروروند ، از زندگی‌و از خودش… اما کم کم اتفاقاتی از گذشته روشن می شه و همه چیز در مسیر جدید و تازه ای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افگار pdf از ف میری

  خلاصه رمان :         عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بادیگارد pdf از شراره

  خلاصه رمان :     درمورد دختریه که بخاطر شغل باباش همیشه بادیگارد همراهشه. ولی دختر از سر لجبازی با پدرش بادیگاردها رو میپیچونه یا … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
12 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Lia☆
Lia☆
6 ماه قبل

محمدم که میشه اینجا پلاسه، خیلییم بیش از حد حس میکنم داره با حورا صمیمی میشه
پارتم که خیلی کوتاه بود اصلا با پارتای اول و اون حورای قبلی خیلی فرق داره🙁😶🙄

تارا فرهادی
تارا فرهادی
6 ماه قبل

چرا شیش تایی با لاله و بچش و قباد حورا بچش ۵ تا نویسنده حساب کتاب کردنشم مشکل داره😁

Mamanarya
Mamanarya
6 ماه قبل
پاسخ به  تارا فرهادی

مادر قباد رو هم اضافه کن دیگه😁

me/
me/
6 ماه قبل

اگه حورا و محمد مکالمه نداشته باشن این حس گذر زمان اتفاق نمی افته

♡ روا ♡
♡ روا ♡
6 ماه قبل

حس میکنم زوده واسه اینکه حورا محمد صمیمی بشن

♡ روا ♡
♡ روا ♡
6 ماه قبل

حس میکنم آخر بین حورا محمد یه اتفاقی میوفته

Mamanarya
Mamanarya
6 ماه قبل

این محمد خونه و زندگی نداره بیس چاری خونه حليمه پلاسه و هرسری سرزده عین جن بی بسم الله ظاهر میشه جلوی حورا😐😐😐😐😐😐😐😐😐 این حورای کوفت خورده ۱۰ پارت ک داره چاقاله میل میکنه 😐😂

علوی
علوی
6 ماه قبل
پاسخ به  Mamanarya

نه، مگه متوجه نشدید؟؟ بابای محمد با خاله‌خانم ازدواج کردن!!
چرا باید محمد جای دیگه‌ای باشه؟؟

Mamanarya
Mamanarya
6 ماه قبل
پاسخ به  علوی

آهاااا درسته👌

♡ روا ♡
♡ روا ♡
6 ماه قبل
پاسخ به  علوی

نه نگفت ازدواج کرده گفت یه خبراییه

رهگذر
رهگذر
6 ماه قبل

واقعا خندم گرفت
ولی بازم نمیشه کوتاه بودن پارت رو نادیده گرفت

Aramesh
Aramesh
6 ماه قبل

با حرف حورا خندم گرفت😂

دسته‌ها
12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x