رمان حورا پارت 237 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

خشکش زد، با دهان باز به کیمیا خیره بود و نمیدانست چه بگوید، از هرکسی توقع داشت جز مادرش، فکر میکرد لجبازی حورا و لاله با هم است!

 

اب دهانش را قورت داد، حورا بدون آنکه از او بپرسد عمل کرده بود، بدون آنکه بخواهد به او اعتماد کند!

_ چی داری میگی؟

 

کیمیا نفس عمیقی کشید و عصبی پاسخ داد:

 

_ دارم میگم اونی که ریـ..د به زندگیتون حورا نیست، خاله و مامان بودن، تو هم دستت طلا روز بعدش قشنگ برا حورا تلافی کردی!

 

نفس در سینه‌اش گره خورده بود، کیمیا پشت مادرش را خالی میکرد، پس امکان نداشت دروغ باشد!

 

چرخید و نگاهش اطراف خانه‌ی مشترک خواهرش با وحید گشت. نفس عمیق پشت نفس عمیق، دیگر تاب و توان نداشت، باید زودتر این بازی را تمام میکرد.

 

_ باید حورا رو پیدا کنم!

 

به کیمیا زل زد و انگشتش را تهدید‌وار مقابلش گرفت:

_ وای به حالت، اگه خبری ازش بگیری و به من نگی!

 

سپس به سمت در هجوم برد، از خانه بیرون زد و در راهرو هم با وحید برخورد کرد.

عجله داشت و منتظر نماند، وحید متعجب نامش را صدا زد و در نهایت، وقتی پاسخی نشنید، نگران از اینکه اتفاقی برای کیمیا نیوفتاده باشد به داخل خانه دوید.

 

اما او، در ذهنش فقط خیانت چرخ میزد، حورا را ازار داده بود و انگار کارمای زندگی‌اش داشت خودش را نشان میداد…

 

حورا را کنار گذاشت، حتی شده برای مدتی مشخص ازارش داد، اذیتش کرد، و حالا لاله، مادرش، خاله‌اش را از دست داد، خواهرش از او خشمگین است و حورا هم…پیدایش نیست!

 

زندگی‌اش شده توپ گردی برای قل خوردن از پله‌های بی‌پایانی که با هر کوبشش روی هر پله، تکه‌ای از وجودش را خرد میکرد.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 212

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان نقطه کور

    خلاصه رمان :         زلال داستان ما بعد ده سال با آتیش کینه برگشته که انتقام بگیره… زلالی که دیگه فقط کدره و انتقامی که باعث شده اون با اختلال روانی سر پا بمونه. هامون… پویان… مهتا… آتیش این کینه با خنکای عشقی غیر منتظره خاموش میشه؟ به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زمان صفر
دانلود رمان زمان صفر به صورت pdf کامل از مدیا خجسته

      خلاصه رمان زمان صفر :   داستان دختری به نام گلبهاره که به دلیل شرایط خانوادگی و تصمیمات شخصیش برای تحصیل و مستقل شدن، به تهران میاد‌‌ و در خونه ای اقامت میکنه که قسمتی از اون ، از سمت مادر بزرگش بهش به ارث رسیده و از قضا ارن ، پسر دایی و همبازی بچگی شیطون

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حصاری به‌خاطر گذشته ام به صورت pdf کامل از ن مهرگان

  خلاصه رمان:       زندگی که سال هاست دست های خوش بختی را در دست های زمستانی دخترکی نگذاشته است. دخترکی که سال هاست سر شار از غم،نا امیدی،تنهایی شده است.دخترکی با داغ بازیچه شدن.عاشقی شکست خورده. مردی از جنس عدالت،عاشق و عشق باخته. نامردی از جنس شیطانی،نامردی بی همتا. و مردی غرق در خطا،در عین حال پاک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشقانه پرواز کن pdf از غزل پولادی

  خلاصه رمان :   گاهی آدم باید “خودش” و هر چیزی که از “خودش” باقی مانده است، از گوشه و کنار زندگی اش، جمع کند و ببرد… یک جای دور حالا باقی مانده ها می خواهند “شکسته ها” باشند یا “له شده ها” یا حتی “خاکستر شده ها” وقتی به ته خط میرسی و هرچه چشم می گردانی نه

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان به من نگو ببعی

  خلاصه رمان :           استاد شهرزاد فرهمند، که بعد از سالها تلاش و درس خوندن و جهشی زدن های پی در پی ؛ در سن ۲۵ سالگی موفق به کسب ارشد دامپزشکی شده. با ورود به دانشگاه جدیدی برای تدریس و آشنا شدنش با دانشجوی تخس و شیطونش به اسم رادمان ملکی اتفاقاتی براش میوفته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حبس ابد pdf از دل آرا دشت بهشت و مهسا رمضانی

  خلاصه رمان:     یادگار دختر پونزده ساله و عزیزدردونه‌ی بابا ناخواسته پاش به عمارت عطاخان باز شد اما نه به عنوان عروس. به عنوان خون‌بس… اما سرنوشت جوری به دلش راه اومد که شد عزیز اون خونه. یادگار برای همه دوست شد و دوست بود به جز توحید… همسر شرعی و قانونیش که حالا بعد از ده سال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
9 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
me/
me/
6 ماه قبل

این رمان نویسنده نا بالغ دارد

بی نام
بی نام
6 ماه قبل

مزخرف ترین رمان تاریخ با اختلاف

♡ روا ♡
♡ روا ♡
6 ماه قبل

چراااااا همش تکراریه ما خودمون هم میدونستیم قباد دنبال حورا میگرده یا پشیمونه اتفاقا دلم خنک شد که فهمید لاله بهش خیانت کرده

...
...
6 ماه قبل

نمیدونم کسی دیگه ای هم این حسو داره یا نه
ولی من از کیمیا و حورا حالممم بهم میخوره
اون یکی که هنرش فقط بچه آوردنه، هیچ
حورا هم که تا دیروز عقلش در این حد بود که واسه حرص دادن لباس لخت و پتی سفارش میداد الان فاز سقراط حکیم برداشته، یه بچه بدبختم این وسط مسخره خودش کرده..بابا یا برو جدا شو به کار و بارت برس یا اگه میتونی مث آدم یه زندگی مشترکو مدیریت کنی برگرد زندگیتو بکن..چ وضعشه. یه ساله معطلیم

آخرین ویرایش 6 ماه قبل توسط ...
سارا
سارا
6 ماه قبل
پاسخ به  ...

نه عزیزم تنها نیستی منم متنفرم از حورا وکیمیا وبیشتر کیمیای گوش تلخ ،باز لاله و مامان وخاله تکلیفشون با خودشون مشخص ازاولش بدجنسن اینا هی رنگ عوض میکنن خستمون کردن لعنتی با این رمان مسخره شون اونم از سکوت تلخ که پارت نمیزاره بیشعوره پاراگراف دوخطیه ،همه اینا بکنار رمان از کفرمن تا دین تو که انقدر شده کشش بیخودی حد نداره ۱۰ تا پارت فقط رفتن دست سامانتا اتل ببندن خخخخ

...
...
6 ماه قبل

هی عصبی بود،حورا را اذیت کرد، زندگی اش گره خورده، باید میدانست باید میفهمید…خودمون میدونیم اینارو اوکی؟دیگه کم شرح حالشونو بده، الان سه چهار پارته که همش شده این جملات

کسی که بگا رف سر این رمان
کسی که بگا رف سر این رمان
6 ماه قبل

این کسشرا چیع آخرش مینویسی تو رمانت رو بنویس به این چرت و پرتا کاری نداشته باش اینا رو خودمون در حین خوندن اضافه میکنیم

Mamanarya
Mamanarya
6 ماه قبل

عاشق اسمت شدم 🤣🤣🤣🤣

♡Artemis♡
♡Artemis♡
6 ماه قبل

میشه یکم پارتات طولانی باشع و یکمم زود به زود بزاری هر وقت میام تو این سایت چشم به راه چنتا دمانم یکی حورا یکی ماهرخ یکی هم آق بانو و هیچ وقت خدا نه سر وقت مزارید نه هیجی حالا دم نویسنده آق بانو گرم یکم پارتاش طولانی و میزاره ول یتو هم کم میزاری هم دیر ماهرخم که الان خیلی وقته نزاشته

دسته‌ها
9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x