رمان حورا پارت 254 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

کسی مثل لاله می‌توانست زندگی خوبی داشته باشد اگر چنین نمیکرد و زندگی دیگری را هم به هم نمیزد.

 

_ تو فکری…

 

نگاهم را به محمد دادم، داشت هنداونه‌ را در حوضچه میشست، هوا خنک شده بود جدیدا، بهار دیوانه سر بازی گرفته بود، گاهی گرم تابستانی و گاهی سرد پاییزی و باران شدید.

 

_ تو فکر لاله بودم…

 

_ تو که قرار بود دیگه ازشون خبری نگیری!

 

دستی به شکمم کشیدم، کمی برامده شده بود:

 

_ اره اما وقتی دیدم کیمیا داره خودخوری میکنه و بدجور تو خودشه دلم نیومد، بیچاره اونم حامله‌س خب، این همه مشکل و غم و غصه‌رو حمل کنه برا خودش و بچه خوب نیست!

 

لبخندی زد و هندوانه را در سینی گذاشت، چاقو را وسطش زد و به راحتی نصفش کرد:

 

_ عجب دل صافی داری حورا، من بودم جای تو الان نماز شکر میخوندم!

 

خندیدم:

_ تو مسلمون نیستی محمد!

 

او هم خندید و سرگل هندوانه که بدجور چشمک میزد را برید و به سمتم گرفت:

_ بزن روشن شی… مسلمونی مگه به خر بودنه؟ طرف زده زندگیتو ناکار کرده باز دلت واسش میسوزه؟

 

هندوانه‌ی قرمز را گاز زدم، کمی از آب قرمزش روی دامن لباسم چکید، مزه‌ی شیرینش چنان سر ذوقم آورد که حس کردم جنینم از هیجان منقبض شد.

 

_ چمیدونم خب…دست خودم نیست، یه جایی میگه خوبش شدا، اما باز دلم به حال بچه‌ش میسوزه..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 192

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان به تماشای دود
دانلود رمان به تماشای دود به صورت pdf کامل از منیر کاظمی

    خلاصه رمان به تماشای دود :   پیمان دایی غیرتی و بی اعصابی که فقط دو سه سال از خواهر‌زاده‌ش بزرگتره. معتقده سر و گوش این خواهرزاده زیادی می‌جنبه و حسابی مراقبشه. هر روز و هر جا حرفی بشنوه یه دعوای حسابی راه می‌ندازه غافل از اینکه لیلا خانم با رفیق فابریک این دایی عصبی سَر و سِر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان طعم جنون pdf از مریم روح پرور

    خلاصه رمان :     نیاز دختر شرو شیطونیه که مدرک هتل داری خونده تا وقتی کار براش پیدا بشه تفریحی جیب بری میکنه اما کیف و به صاحباشون برمیگردونه ( دیوانس) ازطریق یه دوست کار پیدا میکنه تو هتل تهران سر یه اتفاقاتی میشه مدیراجرایی هتل دستشه تا زمانیه که صاحب هتل ک پسر جونیه برگرده از

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شاه خشت
دانلود رمان شاه خشت به صورت pdf کامل از پاییز

  خلاصه: پریناز دختری زیبا، در مسیر تنهایی و بی‌کسی، مجبور به تن‌فروشی می‌شود. روزگار پریناز را بر سر راه تاجری معروف و اصیل‌زاده از تبار قاجار می‌گذارد، فرهاد جهان‌بخش. مردی با ظاهری مقبول و تمایلاتی عجیب که.. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 3.5 / 5.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ما دیوانه زاده می شویم pdf از یگانه اولادی

  خلاصه رمان :       داستان زندگی طلاست دختری که وقتی هنوز خیلی کوچیکه پدر و مادرش از هم جدا میشن و طلا میمونه و پدرش ، پدری که از عهده بزرگ کردن یه دختر کوچولو بر نمیاد پس طلا مجبوره تا تنهایی هاش رو تو خونه عموی بزرگش پر کنه خونه ای با یه دختر و دو

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کوازار pdf از پونه سعیدی

  خلاصه رمان :       کوازار روایتگر داستانی عاشقانه از دنیای فرشتگان و شیاطین است. دختری به نام ساتی که در یک شرکت برنامه نویسی کار می کند، پس از سپرده شدن پروژه ی مرموز و قدیمی نوسانات برق به شرکت شان، دست به ساخت یک شبکه ی کامل برای شناسایی انرژی های مشکوک (کوازار) که طی سال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کنار نرگس ها جا ماندی pdf از مائده فلاح

  خلاصه رمان : یلدا پزشک ۲۶ ساله ایست که بخاطر مشکل ناگهانی که برای خانواده‌اش پیش آمده، ناخواسته مجبور به تغییر روش زندگی خودش می‌‌شود. در این بین به دور از چشم خانواده سعی دارد به نحوی مشکلات را حل کند، رویارویی او با مردی که در گذشته درگیری عاطفی با او داشته و حالا زن دیگری در زندگی

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
♡ روا ♡
♡ روا ♡
5 ماه قبل

کسی مثل لاله می‌توانست زندگی خوبی داشته باشد اگر چنین نمیکرد و زندگی دیگری را هم به هم نمیزد_ تو فکر نگاهم را به محمد دادم، داشت هنداونه‌ را در حوضچه میشست، هوا خنک شده بود جدیدا، بهار دیوانه سر بازی گرفته بود، گاهی گرم تابستانی و گاهی سرد پاییزی و باران شدید تو فکر لاله بودم تو که قرار بود دیگه ازشون خبری نگیری!دستی به شکمم کشیدم، کمی برامده شده بود:_ اره اما وقتی دیدم کیمیا داره خودخوری میکنه و بدجور تو خودشه دلم نیومد، بیچاره اونم حامله‌س خب، این همه مشکل و غم و غصه‌رو حمل کنه برا خودش و بچه خوب نیست لبخندی زد و هندوانه را در سینی گذاشت، چاقو را وسطش زد و به راحتی نصفش کرد عجب دل صافی داری حورا، من بودم جای تو الان نماز شکر میخوندم!خندیدتو مسلمون نیستی محمد!او هم خندید و سرگل هندوانه که بدجور چشمک میزد را برید و به سمتم گرفت بزن روشن شی مسلمونی مگه به خر بودنه؟ طرف زده زندگیتو ناکار کرده باز دلت واسش میسوزه؟هندوانه‌ی قرمز را گاز زدم، کمی از آب قرمزش روی دامن لباسم چکید، مزه‌ی شیرینش چنان سر ذوقم آورد که حس کردم جنینم از هیجان منقبض شد.چمیدونم خب…دست خودم نیست، یه جایی میگه خوبش شدا، اما باز دلم به حال بچه‌ش میسوزه..

جمع بندی : خرافات ذهنی حورا دیدن محمد  و شعر گفتن محمد و حورا گرفتن هندونه و ریختن هندونه رو دامن حورا 

.بی‌نام‌‌.
.بی‌نام‌‌.
5 ماه قبل

😐 😐 😐 😐

دریا
دریا
5 ماه قبل

نکشیمون با دل سوزیت باش تو ادم خوب سر به راه ما متوجه شدیم نیاز نیس صدبار تکرار کنی حتما پارت بعد بابا ممد میاد برا اون تعریف میکنن دل حورا میسوزه پارت بعدم مامان ممد میاد براش تعریف میکنن دل حورا میسوزه و با این پارت گذاری مرتب ما یه هفته علاف دل سوزی حوراییم😠😠😠😠😠💔
بخدا خسته شدیم نویسنده میخوای چرت و پرت بنویسی پارت سریعتر بده یکم احترام بزار به خوانندهات💔💔🥺

♡ روا ♡
♡ روا ♡
5 ماه قبل

حورا دیگه چقدر احمقه که هنوز تو فکر اینه حال قباد مادرش بده بابا احمق هر کی جا تو بود طلاقشو می‌گرفت خودشو خلاص میکرد

دسته‌ها
4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x