سری به تایید تکان دادم، دلسوزانه دستش را روی دستم گذاشت:

_ خب خوبی؟ گفتم نکنه یه وقت ببینیش ویار کنی بهش!

 

لبخند تلخی زدم، چه میدانست چه در دلم میگذرد:

_ خوبم…نه فکر نکنم، چرا اومد؟ گفتم حداقل شما نمیذارید بیاد!

 

سری به تایید تکان داد:

 

_ اره راستش با وحید هی درگیر این قضیه بودیم، اما خب بعدش گفتیم اگه نذاریم بیاد ممکنه شک کنه، این روزا به در و دیوار هم شک داره، هرکی سر راهشو بگیره ازش سراغتو حتما میگیره، انگار یه حسی داره که قایمت کردن ازش!

 

پوزخندی که روی لبم نشست بی اراده بود:

 

_ نمیتونم باور کنم که پشیمون باشه…با اون همه کاری که کرد…

 

نفس عمیقی کشیدم و ادامه‌ی حرفم را رها کردم، کیمیا از جا برخاست:

 

_ میدونم، بخدا خودم لحظه لحظه‌شو بودم میدونم چه دردی کشیدی، حق هم داری، تا هرموقع هم که بخوای میتونی اینجا بمونی کسی نمیتونه چیزی بگه، فقط ممکنه مادر وحید گه‌گاهی بیاد اینجا، یا خواهر برادرای دیگشون، وسایل جمع کنن، چمیدونم…مشکلی نداری؟

 

سری به طرفین جنباندم:

_ نه، راحت باشن…فقط، بهتر نیست ندونن که من اینجام؟ میتونم برم یه جای دیگه‌ها…نمیخوام واقعا یه درصد قباد بفهمه جامو!

 

با اطمینان پلک روی هم فشرد:

_ غمت نباشه، نمیذارم چیزیت بشه، وحید هم یکم حالش گرفته فعلا بخاطر خاله‌ش، حق هم داره زن خیلی خوبی بود، خودمم دیشب که شنیدم کلی گریه کردم…

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۴.۳ / ۵. شمارش آرا ۱۸۳

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان در پناه آهیر
رمان در پناه آهیر

خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۰ /

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دژبان pdf از گیسو خزان

  خلاصه رمان :   آریا سعادتی مرد سی و شیش ساله ای که مدیر مسئول یکی از سازمان های دولتیه.. بعد از دو سال.. آرایه، عشق سابقش و که حالا با کس دیگه ای ازدواج کرده می بینه. ولی وقتی می فهمه که شوهر آرایه کار غیر قانونی انجام میده و حالا برای گرفتن مجوز محتاج آریا شده تصمیم

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان خدا نگهدارم نیست

    خلاصه رمان :       درباره دو داداش دوقلو هست بنام های یغما و یزدان یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادروپدرش برگردن توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی

جهت دانلود کلیک کنید
رمان آبادیس

  دانلود رمان آبادیس خلاصه : ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل. پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه. همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و با اجبار به عقدش درمیاد. این ازدواج اجباری شروعیه برای

جهت دانلود کلیک کنید
رمان گرگها
رمان گرگها

  خلاصه رمان گرگها دختری که در بازدیدی از تیمارستان، به یک بیمار روانی دل میبازد و تصمیم میگیرد در نقش پرستار، او را به زندگی بازگرداند… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز ۵ / ۵. شمارش آرا ۲ تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کابوک

    خلاصه رمان :     کابوک داستان پر فراز و نشیبی از افرا یزدانی است که توی مترو کار می‌کنه و تنها دغدغه‌ش بدست آوردن عشق همسر سابقشه… ولی در اوج زرنگی، بازی می‌خوره، عکس‌هایی که اونو رسوا میکنه و خانواده ای که از او می‌گذرن ولی از آبروشون نه …! به این رمان امتیاز بدهید روی یک

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Yas
Yas
2 ماه قبل

قبلاً یه نفر زنگ میزد صداش می‌شنید.
از زبون قباد بهتر پیش میره

ترانه
ترانه
2 ماه قبل

وای خدای من چرا هیچ اتفاقی نمی‌افته؟ همش فقط حرفایی که بینشون رد و بدل میشه.. چمیدونم😑
کاش یه مقدار داستان روند پیدا کنه

دسته‌ها
2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x