رمان حورا پارت 286 - رمان دونی

 

 

 

 

 

حورا

 

 

خیره به محمد لب زد:

 

_ این کیه حورا؟

 

محمد اخم کرد و جلوتر رفت:

_ گفتم شما، جناب؟

 

من ترسیده در ان لحظه حتی اعتقادات محمد را هم زیر پا گذاشته و بازویش را چنگ زدم تا دعوا نشود:

 

_ محمد لطفا…

 

نگاه قباد به دستم چسبید، اخم‌ کم کم روی پیشانی‌اش جا خوش کرد، خیره به دست من لب زد:

 

_ محمد؟

 

دستم را ترسیده پس کشیدم، محمد به سمتم برگشت:

 

_ برو تو…

 

سری به طرفین تکان دادم:

_ نه، برم بدتر قاطی میکنه…نمیشناسیش، تو رو خدا دعوا نکن!

 

عصبی روی صورتم خم شد:

 

_ از این مرتیکه میترسی؟ چیکارت کرده که…

 

محکم از پشت کشیده شد و مشت قباد که صورتش را هدف گرفت جیغ از گلویم پرید، کودکم از ترس من هم ترسیده و انگار در شکمم جنگ به راه انداخته بود!

 

درد را سعی کردم فراموش کنم تا ان دو همدیگر را نکشته بودند!

وحشت زده التماس میکردم تمامش کنند اما قباد دست بردار نبود. بینی محمد خون می‌امد و ابروی قباد هم زخم شده بود.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 220

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان با هم در پاریس

  خلاصه رمان:     داستانی رنگی. اما نه آبی و صورتی و… قصه ای سراسر از سیاهی وسفیدی. پسری که اسم و رسمش مخفیه و لقبش رباته. داستانی که از بوی خونی که در گذشته اتفاق افتاده؛ سر چشمه می گیره. پسری که اومده تا عاشق کنه.اومده تا پیروز شه و ببره. دختری که سر گرم دنیای عجیب خودشه.

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دیوانه و سرگشته pdf از محیا نگهبان

  خلاصه رمان :   من آرمین افخم! مردی 34 ساله و صاحب هولدینگ افخم! تاجر معروف ایرانی! عاشق دلارا، دخترِ خدمتکار خونمون میشم! دختری ساده و مظلوم که بعد از مرگ مادرش پاش به اون خونه باز میشه. خونه ایی که میشه جهنم دلی، تا زمانی که مال من بشه، اما این تازه شروع ماجراست، درست شب عروسی من

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سکوت سایه ها pdf از بهاره شریفی

  خلاصه رمان :       رمان حاضر در دو زمان حال و گذشته داستان زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت می کند. داستان با گروهی از دانشجویان که مجمعی سیاسی- اجتماعی و….، به اسم گروه آفتاب به سرپرستی سید علی، در

جهت دانلود کلیک کنید
رمان هیچکی مثل تو نبود

  دانلود رمان هیچکی مث تو نبود خلاصه : آنا مفخم تک دختر خانواده مفخم کارشناس ارشد معماریه. بی کار و جویای کار. یه دختر شاد و سر زنده که با جدیت سعی میکنه مطابق میل پدرو مادرش رفتار کنه و اونها رو راضی نگه داره. اما چون اعتقادات و نظرات خانواده اش گاهی با اون یکی نیستن مجبوره زیر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان هایکا به صورت pdf کامل از الناز بوذرجمهری

  خلاصه رمان:   -گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره نکن دختررو عقدش نکن.. خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه! حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده با حرف سبحان از جایش بلند شد و رو به روی پسرکش ایستاد.. -خودم کم درد دارم که با این حرفات مرهم میزاری روش؟

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پنجره فولاد pdf از هانی زند

  خلاصه رمان :         _ زن منو با اجازه‌ٔ کدوم دیوثِ بی‌غیرتی بردید دکتر زنان واسه معاینهٔ بکارتش؟   حاج‌بابا تسبیح دانه‌درشتش را در دستش می‌گرداند و دستی به ریش بلندش می‌کشد.   _ تو دیگه حرف از غیرت نزن مردیکه! دختر منم زن توی هیچی‌ندار نیست!   عمران صدایش را بالاتر می‌برد.   رگ‌های ورم‌

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
13 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صدیقه
صدیقه
4 ماه قبل

خدایی فازت چیه الان 6روز همه رو منتظر گذاشتی دوسال همه رو مچل خودت کردی با پارت گذاریت

Roz
Roz
4 ماه قبل

میشه پارت بزاری

Fati
Fati
پاسخ به  Roz
4 ماه قبل

ظاهرا نمیخواد بزاره

Fati
Fati
4 ماه قبل

سریع تر پارت بزار این دو خط شد یه پارت ـچند روز منتظر بمونیم؟؟

لیلا مرادی
لیلا مرادی
4 ماه قبل

این صحنه‌ها دیگه واسه خواننده تکراریه به خدا 🤒 مردها هم این‌قدر بی‌عقل جلوه ندین، هوفففف.

...
...
4 ماه قبل

سوتی بعدی، یعنی قباد و وحید توی عروسی کیمیا یا زاییدنش توی بیمارستان یا ختم اون بی بی خاتونه کیه همو ندیدن که حالا میپرسه شما جناب؟:/

...
...
4 ماه قبل

یعنی همین الان حورا بیافته بمیره اندازه سرسوزن واسش ناراحت نمیشم، اسطوره حماقت. یکی نیست بهش بگه دهن فقط واسه آلو و هلو و خرما و گردو خوردن نیست، گذاشتن که تو مواقع اضطراری زبونتو تکون بدی توضیح بدی سریع سوتفاهم و برطرف کنی. هررر آدمی اون صحنه رو ببینه اولین چیزی که به ذهنش میاد همین فکر قباده. یعنی ۳۰۰ پارت گذشت من چیزی جز قهر و فرار و مخفی کاری و گریه و نقشه های بچگونه از حورا ندیدم بعد واسشم عجیبه چرا بدبخته

آخرین ویرایش 4 ماه قبل توسط ...
Bahareh
Bahareh
پاسخ به  ...
4 ماه قبل

کاملا حق گفتی

ستاره
ستاره
4 ماه قبل
  1. زود به زود پارت بزارید تو رو خدا و اینکه این عکسه هم مناسب نیس اگر امکانش هست عوضش کنیر
علوی
علوی
4 ماه قبل

سلام
می‌شه کلاً تمومش کنی؟ همه‌اش رو بذاری؟!

Yas
Yas
4 ماه قبل

زحمتت شد که با این پارت

خواننده رمان
خواننده رمان
4 ماه قبل

واقعا پارت بعدی این بود😑

Fati
Fati
4 ماه قبل

منتظریم دیگه

دسته‌ها
13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x