رمان حورا پارت 303 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

نفس سنگینم را بیرون دادم، با خودم که رودروایسی نداشتم، دوستش داشتم و جز او هم کسی را نداشتم، اما نمیتوانستم اینبار به قلبم گوش دهم، دلم پر بود، مغزم پرتر!

 

عدد هشتصد در ذهنم نقش گرفت و لبخند به لبم هدیه داد، حقوق تهران را حتما می‌آوردم!

 

شیرینی رتبه‌ام هنوز در دلم ته نشین نشده بود که در باز شد و دکتر داخل امد، پشت سرش قباد آمد و در را بست.

کمی نیم خیز شدم، لبخند دکتر اطمینان بخش بود.

 

_ خب مامان خانم…چیشد که غش کردی؟

 

لبخندی زدم:

 

_ استرس داشتم…

 

ابرو بالا داد و لبه ی تخت کنارم نشست:

 

_ پرونده پزشکیتو نگاه کردم، طبق کد ملی و بیمه‌ت داروهای مصرفیتو دیدم، بارداری حساسی داری ظاهرا اره؟

 

اب دهانم را قورت دادم:

_ بله‌…

 

قباد که گوش تیز کرده بود را هم میشد دید، اما نادیده گرفتنش بهتر بود:

 

_ خب تو که میدونی استرس و هیجان اضافه برات سمه چرا باید در معرض همچین چیزی قرار بگیری؟

 

قبل از اینکه بتوانم پاسخ دهم رو به قباد کرد و با اخم و سرزنش گفت:

 

_ شما به عنوان همسر وظیفه ندارید ازشون مراقبت کنید؟

 

رو گرفتم تا نگاه خیره و دلخور قباد را نبینم:

 

_ بخاطر کیست و جراحی سابقشون بارداری سختی دارن، باید اینو متوجه شده باشین، بهتره خیلی مواظبش باشید، در غیر این صورت ممکنه قبل از موعد زایمان به مشکل بخوره، شما که اینو نمیخواید؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 179

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان ساقی شب به صورت pdf کامل از نیلا محمدی

      خلاصه رمان :   الارا دختر تنها و بی کسی که توی چهار راه گل میفروشه زنی اون رو می بینه و سوار ماشیتش میکنه ازش میخواد بیاد عمارتش چون برای بازگشت پسرش از آمریکا جشنی گرفته الارا رو برای کمک به خدمتکار هاش می بره بجای کمک به خدمتکارهاش میشه دستیار شخصی پسرش در اون مهمونی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان انار از الناز پاکپور

    خلاصه رمان :       خزان عکاس جوانی است در استانه سی و یک سالگی که گذشته سختی رو پشت سر گذاشته دختری که در نوجوانی به دلیل جدایی پدر و مادر ماندن و مراقبت از پدرش که جانباز روحی جنگ بوده رو انتخاب کرده و شاهد انتحار پدرش بوده و از پسر عمویی که عاشقانه دوستش

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بچه پروهای شهر از کیانا بهمن زاده

    خلاصه رمان :       خب خب خب…ما اینجا چی داریم؟…یه دختر زبون دراز با یه پسر زبون درازتر از خودش…یه محیط کلکلی با ماجراهای پیشبینی نشده و فان وایسا ببینم الان میخوایی نصف رمانو تحت عنوان “خلاصه رمان” لو بدم؟چرا خودت نمیخونی؟آره خودت بخون پشیمون نمیشی توی این رمان خنده هست تعجب هست گریه زاری فکر

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان پیاده رو خلوت خیابان ولیعصر به صورت pdf کامل از بابک سلطانی

        خلاصه رمان:   ماجرا از بازگشت غیرمنتظره‌ی عشق قدیمی یک نویسنده شروع می‌شود. سارا دختری که بعد از ده سال آمده تا به جبران زندگی برباد رفته‌ی یحیی، پرده از رازهای گذشته بردارد و فرصتی دوباره برای عشق ناکام مانده‌ی خود فراهم آورد اما همه چیز به طرز عجیبی بهم گره خورده.   رفتارهای عجیب سارا، حضور

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی قرارم کن

    خلاصه رمان:       #شایان یه وکیل و استاد دانشگاهه و خیلی #جدی و #سختگیر #نبات یه دختر زبل و جسور که #حریف شایان خان برشی از متن: تمام وجودش چشم شد و خیابان شلوغ را از نظر گذراند … چطور می توانست یک جای پارک خالی پیدا کند … خیابان زیادی شلوغ بود . نگاهش روی

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان گل سرخ
دانلود رمان گل سرخ به صورت pdf کامل از زیبا سلیمانی

    خلاصه رمان گل سرخ :   ـ گلی!! صدایش مثل همیشه نبود. صدایش با من قهر بود و من مگر چند نفر بودم که ببینم و بشنوم و باز بمانم؟ شنیده‌ها را شنیده و دیده‌ها را دیده بودم؛ وقت رفتن بود. در را باز کردم و با اولین قدمم صدایش اینبار از زیر دندان‌های قفل شده‌اش به گوشم

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ستاره
ستاره
2 ماه قبل

دیگه بنظرم رمان داره بی هیجان میشه

روا
روا
2 ماه قبل

نویسنده یه چیز میزنه باورم نمیشه راست راست با قباد میچرخه یا حورا معنی خیانت نمیفهمه یا نویسنده ما خر فرض کرده

Diana
Diana
2 ماه قبل
پاسخ به  روا

تو معنی خیانتو نمیفهمی، والا حورا و ممد صمیمی تر بودن از قباد ولاله. خود حورا پاشد فاز بدبخت بیچاره های فداکارو برداشت رفت خاستگاری، خودش قضیه لاله رو بزرگش کرد. پارتای دوم یا سوم حتی لاله و مادرش میخواستن بیان مهمونی، قباد میگفت پاشو بریم بیرون حوصله دیدن خاله و دخترشو ندارم، حوراهم فاز افلاطون برداشته بود میگفت نه بمونیم، زشته.. حورا توهم خیانت داشت

آخرین ویرایش 2 ماه قبل توسط Diana
نویسنده یادگارهای کبود
نویسنده یادگارهای کبود
2 ماه قبل
پاسخ به  Diana

ولی از همه بدتر اینه‌که، سیصد پارت حول‌محور ازدواج مسخره قباد با لاله بچرخه و حورا با تموم احمق‌بازی‌هاش تحقیر بشه. با تموم این‌ها هنوز دلش پیش قباد باشه😒 یعنی چی؟ قباد هر کاری دلش خواست کرد و با چند توجیه آبکی سر و تهش رو هم آورد؟ من فکر می‌کردم حورا خانواده‌ای پیدا کنه و یه‌کم شخصیتش رو پخته‌تر کنه، بعد واسه زندگیش تصمیم بگیره، این از قبلش هم بدترررره

خواننده رمان
خواننده رمان
2 ماه قبل

خب حالا قراره یه چند روزی روی توی بیمارستان موندگار شیم با این وضع پارت دادن

دسته‌ها
5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x