سری تکان دادم:

 

_ چیزی نیست، غذا چیه؟

 

اخم کرده جلو آمد و مستقیم به سمت بالشم رفت:

 

_ ماکارونی، کیمیا درست کرده فرستاده!

 

_ به بالشم دست زدی نزدیا!

 

بی توجه به جیغم بالش را برداشت و اخم‌هایش با دیدن جفت جوراب روی تخت از هم گشوده شد. با اخم و عصبی نگاهش کردم، بافتنی‌های قرمز و کوچک را برداشت و نوازش کرد.

 

میان دستان مردانه و بزرگش زیادی کوچک می‌نمود:

 

_ اینو یادمه خونه که بودیم درست میکردی، قبل اینکه لاله…

 

حرفش را خورد، اب دهانم را قورت دادم و از دستش کشیدم:

 

_ هرچی…

 

_ واسه کی درستش میکردی اون موقع؟ تو که…اون موقع باردار نبودی، یعنی نمیدونستی که بچه‌دار میشی…

 

رو ترش کردم و به سمت بیرون اتاق رفتم که بازویم را گرفت، آنقدر ملایم و آرام که نتوانستم تند برخورد کنم، وقتی نگاه منتظرم را دید، به ارامی سمت خودش کشیدم و خیره به چشمانم شد، از آن فاصله‌ی نزدیک:

 

_ دوری کردنت به قدر کافی عذابم میده…اینکه مدام یادم بیاری چقد خوب بودی بدتر…واسه بچه ی لاله بود نه؟ فکر میکردی بچه‌ی منه…

 

سر چرخاندم تا درد نگاهش را نبینم، نزدیکتر شد و بدنش با شکمم مماس پیدا کرد، خنده‌ی ارامش را شنیدم، و دستی که روی شکمم نشست.

 

بار اول بود لمسش میکرد، هیجان به تمام نقاط بدنم تزریق شد، لگدی که زد هم جای تعجب داشت!

_ آخ…

 

_ چیشد؟ چیشد من اشتباه کردم؟ تقصیر من بود؟ خوبی؟ حورا؟ درد داری؟

 

دستم را روی نقطه‌ای که لگد زد قرار دادم، آنقدر از لگد فرزندم هیجان‌زده بودم که بی توجه به نزدیکی و لمس شدنم نوسط دستانش خندیدم:

 

_ نه…خوبم، بچه لگد زد!

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 114

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان سرمای دلچسب
دانلود رمان سرمای دلچسب به صورت pdf کامل از زینب احمدی

    خلاصه رمان سرمای دلچسب :   نیمه شب بود و هوای سرد زمستان و باد استخوان سوز نیمه شب طاقت فرسا بود و برای ونوس از کار افتادن ماشینش هم وضعیت و از اینی که بود بد تر کرده بود به اطراف نگاه کرد میترسید توی این ساعت از شب از ماشینش بیرون بره و اگه کاری انجام

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان مهره اعتماد

    خلاصه رمان :     هدی همت کارش با همه دخترای این سرزمین فرق داره، اون یه نصاب داربست حرفه ایه که با پسر عموش یه شرکت ساختمانی دارن به نام داربست همت ! هدی تمام سعی‌اش رو داره میکنه تا از سایه نحس گذشته ای که مادر و پدرش رو ازش گرفته بیرون بیاد و به گذشته

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان التهاب

    خلاصه رمان :     گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی می‌شود، اما به‌ واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری می‌کشد…       به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 / 5. شمارش

جهت دانلود کلیک کنید
رمان ازدواج اجباری

  دانلود رمان ازدواج اجباری   خلاصه : بهار یه روز که از مدرسه میاد خونه متوجه ماشین ناشناسی میشه که درخونشون پارکه که مسیر زندگیش و تغییر میده… پایان خوش   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان رای

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لانه ویرانی جلد اول pdf از بهار گل

  خلاصه رمان :     25 سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد؛ ولی آخرش به اسم تو ختم شد… و من نمی‌دونستم بازی روزگار چه‌قدر ناعادلانه عمل می‌کنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک آدم دیگه با یک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x