رمان حورا پارت 336 - رمان دونی

 

 

 

 

 

 

با تعجب به کیمیا زل زدم:

 

_ کیمیا اینا هنوز ماما و بابا گفتن یاد نگرفتن چی تمرین میکنی؟

 

دستانش را جلو اورد و طوری که بخواهد موضوعی بخصوص و مهم را توضیح داد تکان داد:

 

_ خب همین دیگه، شماها نمی‌فهمید که…بچه باید باهاش حرف زد و تمرین کرد که زودتر زبون باز کنه!

 

با اخم لب زدم:

 

_ چرا باید زودتر زبون باز کنه؟ به وقتش باز میکنه دیگه…ول کن این بچه‌هارو اذیتشون نکن!

 

_ نمیدونه که حوراخانم، این وسط من باید به داد یکیشون برسم…جفتشون ورجه وورجه و شیطون، چهار دست و پا راه میوفتن تو خونه‌…خانم یکیشونو میگیره باهاش حرف میزنه اون یکی رو بیخیال میشه…

 

_ اصلا هم اینطور نیست، اینجوری میکنم که تو هم یه تکون به خودت بدی انقدر سرت تو فوتبال و تلویزیون نباشه…دوتان، یکیشونو تو بگیر یکیشونو من، بی انصافیه؟

 

آن دو به بحثشان ادامه میدادند و من نگاهم به نگاه خیره‌ی قباد گره خورده بود، با لبخندی کمرنگ، غرق در فکر نگاهم میکرد.

نوع نگاهش دوست داشتنی بود، انگار زیباترین مجسمه‌ی دوران و دنیا و تاریخ را دیده باشد!

 

خجالت کشیدم، سر به زیر انداختم و تن گر گرفته‌ام را کنترل کردم. اما مگر میشد هیجانی که به کودکم داده بودم را کنترل کرد؟ لگد زد و به وضوح جای پایش که شکمم را تکان داد دیدم!

 

شوکه دست رویش گذاشتم که قباد از جا پریده نزدیک شد:

 

_ چیشد خوبی؟ درد داری؟ بچه میاد؟ وقتشه؟

 

اینبار نوبت من بود شوکه شوم، متعجب به او زل زدم و کیمیا و وحید هم حرفشان را خاتمه دادند.

 

_ خوبم، قباد! چت شد؟

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.1 / 5. شمارش آرا 174

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان بی چهرگان به صورت pdf کامل از الناز دادخواه

    خلاصه رمان:   رویا برای طرح کارورزی پرستاری از تبریز راهی یکی از شهرهای جنوبی می‌شه تا دو سال طرحش رو بگذرونه. با مشغول شدن در بخش اطفال رویا فرار کرده از گذشته و خانواده‌اش، داره زندگی جدیدی رو برای خودش رقم می‌زنه تا اینکه بچه‌ای عجیب پا به بیمارستان می‌ذاره. بچه‌ای که پدرومادرش به دلایل نامشخص کشته

جهت دانلود کلیک کنید
رمان شهر بازي
رمان شهر بازي

  دانلود رمان شهر بازي   خلاصه: این دنیا مثله شهربازی میمونه یه عده وارد بازی میشن و یه عده بازی ها رو هدایت میکنن یه عده هم بازی های جدید طراحی میکنن، این میون یه عده بازی می خورن و حالشون بد میشه و یه عده سرخوش از هیجانات کاذبی که بهشون دست داده بلند بلند می خندن و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بیراه عشق

    خلاصه رمان :       سها دختری خجالتی و منزوی که با وعده و خوشی ازدواج می‌کنه تا بهترین عروس دنیا بشه و فکر می‌کنه شوهرش بهترین انتخابه اما همون شب عروسی تمام آرزو های سهای قصه ما نابود میشه … به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تریاق pdf از هانی زند

خلاصه رمان : کسری فخار یه تاجر سرشناس و موفقه با یه لقب خاص که توی تموم شهر بهش معروفه! عالی‌جناب! شاهزاده‌ای که هیچ‌کس و بالاتر از خودش نمی‌دونه! اون بی رقیب تو کار و تجارته و سرد و مرموز توی روابط شخصیش! بودن با این مرد جدی و بی‌رقیب قوانین خاص خودش‌و داره و تاحالا هیچ زنی بیشتر از

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تقاص یک رؤیا

    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان لمس تنهایی ماه به صورت pdf کامل از منا امین سرشت

      خلاصه رمان :   همیشه آدم‌ها رو با ظاهرشون نباید قضاوت کرد. پشت همه‌ی چهره‌هایی که می‌بینیم، آدم‌هایی هستن که نمی‌شه فهمید تو قلب و فکر و روحشون چه چیزی جریان داره. گاهی باید دستشون رو گرفت، روحشون رو لمس کرد و به تنهایی‌هاشون نفوذ کرد تا بشه اون پوسته‌ی سفت و سخت رو شکوند. این قصه،

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x