رمان دل دیوانه پسندم پارت 92 - رمان دونی

 

 

_ ممنونم.

_ حقیقت رو گفتم.

 

بعد این همه مدت فهمیدم تو پلیسی.

اونم مامور مخفی.

 

این همه درد کشیدم.

تازه فهمیدم سردسته همه این درد ها تو بودی

 

واقعا چه توفعی ازم داری.

 

تو کارت رو به زندگی آینده و زندگی مشترکت ترجیح دادی.

 

_ چی داری میگی تو. تو اسم این رو می ذاری ترجیح دادن؟

 

_ آره دقیقا. اسمش همینه.

 

_ باشه. مرسی ازت. جوابم رو گرفتم.

 

_ حقیقت رو گفتم.

_ این همه راه وسط کارام کوبیدم اومدم اینجا

 

که فقط تو رو از سو تفاهم خارج کنم.

 

حالا می بینم که یه چیزی هم بدهکار شدم

 

_ توقع نداشته باش به اون سرعتی که انتظار داری همه چیز به روال عادی برگرده

 

_چی میشه اگه برگرده.

_ باید بشه که برگرده. تو که آدم بی درکی نیستی. هستی؟

 

 

 

 

_ آره. می فهمم. حق داری.

 

_ خب. پس الان فکر کنم باید رهام کنی تا توی حال خودم باشم.

 

بفهمم کجای زندگی ام. چی بهم گذشته. چیا شنیدم. چیا روشن شده.

 

آینده قراره چه جوری بشه

 

_ آینده رو نمی تونی پیش بینی کنی که. می تونی؟

 

_ نه. ولی می تونم براش برنامه ریزی و تلاش کنم.

 

این چند وقت به اندازه کافی از نظر روحی آسیب دیدم.

 

می خوام این آسیب رو به حداقل برسونم

 

من به عنوان یه روانشناس اگر نتونم زندگی خودم رو خوب مدیریت کنم.

 

باید سر به بیابون بذارم.

 

اگه نتونم خودم بین عقل و احساسم تعادل ایجاد کنم

 

چه جوری می خوام روی مردم تاثیر گذار باشم.

 

باید بتونم تصمیم درست رو بگیرم

و برای این نیاز دارم مدتی تنها باشم.

 

نیا. نرو. زنگ نزن. فقط همین.

ولم کن.

بذار خودم تصمیم بگیرم.

 

 

 

 

بلند شد و گفت :

باشه. خودت تصمیم بگیر.

 

لج کن. به حرفم گوش نکن.

 

من هرچی گفتم حقیقت بود دلارام.

همین هم به زور تونستم بهت بگم.

 

دیگه بهت گفتم چه مشکلاتی هست.

 

تو هم منو درک کن. اگر احساساتی مونده یکم دخیلش کن.

 

بذار باز برگردیم بهم.

من….. من….

 

_ تو چی؟

_ من هنوز دوست دارم دلارام.

 

دلم هری ریخت. حس می کردم منم هنوز دوسش دارم.

 

ولی نتونستم به زبون بیارم.

 

باید شده حتی چند ساعتی با خودم خلوت می کردم.

 

یکم آروم میگرفتم.

 

_ بلند شو برسونمت.

تازه از فکر اومدم بیرون و گفتم :

نه خودم می رم.

 

_ بخاطر عمو میگی؟

_ بخاطر خیلی چیزا.

 

خودم می رم

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دستان به صورت pdf کامل از فرشته تات شهدوست

    خلاصه رمان:   دستان سپه سالار آرایشگر جوانی است که اهل محل از روی اعتبار و خوشنامی پدر بزرگش او را نوه حاجی صدا میزنند دستان طی اتفاقاتی عاشق جانا، خواهرزاده ی بزرگترین دشمنش میشود چشم روی آبروی خود میبندد و جوانمردانه به پای عشق و احساسش می ایستد به ظاهر همه چیز با یک معامله شروع میشود.

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان بی دفاع pdf از هاله بخت یار

  خلاصه رمان :       بهراد پارسا، مردی مقتدر اما زخم خورده که خودش و خانواده‌ش قربانی یه ازمایش غیر قانونی (تغییر ژنتیکی) توسط یه باند خارجی شدن… مردی که زندگیش در خطره و برای اینکه بتونه خودش و افراد مثل خودش رو نجات بده، جانان داوری، نخبه‌ی ژنتیک دانشگاه تهران رو می‌دزده تا مشکلش رو حل کنه…

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان ستی pdf از پاییز

    خلاصه رمان :   هاتف، مجرمی سابقه‌دار، مردی خشن و بی‌رحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان می‌شود. مردی درشت‌قامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن «چشم‌» شنیده نمی‌شود. به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره

جهت دانلود کلیک کنید
رمان دانشجوهای شیطون

  دانلود رمان دانشجوهای شیطون خلاصه: آقا اینجا سه تا دخترا داریم … اینا همين چلغوزا سه تا پسرم داریم … که متاسفانه ازشون رونمایی نمیشه اینا درسته ظاهری شبیه انسان دارم … ولی سه نمونه موجودات ما قبل تاریخن که با یه سری آزمایشاته درونی و بیرونی این شکلی شدن… خب… اینا طی اتفاقاتی تو دانشگاهشون با هم به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تو فقط بمان جلد اول pdf از پریا

  خلاصه رمان :     داستان در مورد شاهین و نفس هستش که دختر عمو و پسر عمو اند. شاهین توی ساواک کار می کنه و دیوانه وار عاشق نفسه ولی نفس دوسش نداره و دلش گیر کس دیگست.. داستان روایت عاشقی کردن و پس زدن نفسه.. و طبق معمول شاهینی که کوتاه نمیاد.     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دسته‌ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x