رمان سال بد پارت 17

4.2
(5)

 

 

دیگر چیزی نگفتیم … تا وقتی نزدیک خیابان کریم خان رسیدیم . آن وقت من نفس عمیقی کشیدم و گفتم :

 

– بچه ها یادتون باشه … من پام گیر کرد به پله و خوردم زمین ! از داستان امروز چیزی به کسی نگید !

 

فافا گفت :

 

– من که با شما نبودم اصلا ! به مامانم گفتم می رم مولودی خونه ی دوستم !

 

با خنده نگاهش کردم … گفت :

 

– دستتون درد نکنه بچه ها ! امروز خیلی خوش گذشت ! حیف که آخرش …

 

و به زانوی من اشاره کرد . گفتم :

 

– فدای سرت ! واقعا خوشحالم که امروز بهت خوش گذشت !

 

ماشین سر خیابان توقف توقف کرد . فافا بوسه تند و تیزی از گونه ام گرفت :

 

– زنگ می زنم بهت !

 

و با خداحافظی کوتاهی … پیاده شد و رفت . آن وقت دوباره ماشین به حرکت افتاد … .

 

از پشت شیشه به فافا نگاه می کردم که پا تند کرده بود به سمت کوچه ، و هر لحظه از او دور و دورتر می شدیم … .

 

هستی سقلمه ای به پهلویم زد تا حواسم را جمعِ خودش کند … و پرسید :

 

– اونو می شناختی ؟!

 

– کی ؟!

 

– همین … عماد شاهید رو !

 

 

 

 

جا خوردم از سوالش … یک لنگه ی ابرویم بی اختیار بالا پرید . جواب دادم :

 

– معلومه که نه ! این چه سوالیه که می پرسی ؟!

 

پلک هایش را روی هم فشرد و نفس عمیق و صدا داری کشید . اخم هایم را درهم گره زدم و با آرنجم به پهلویش کوبیدم .

 

– ببینمت … اصلا چته تو ؟! نیم ساعته اخلاقت کلا عوض شده !

 

مردد گفت :

 

– خب … نمی دونم !

 

– واه ! یعنی چی ؟!

 

– مطمئنی که … اون هم تو رو نمی شناخت ؟!

 

دیگر داشتم از حرفهایش شاخ در می آوردم ! کمی روی صندلی جا به جا شدم و به سمتش چرخیدم … که باعث شد زانویم تیر بکشد . گفتم :

 

– چی شده هستی ؟ این حرفات یعنی چی ؟!

 

– می دونم به نظرت عجیب و غریبه ، ولی … یه جوری نگاهت می کرد !

 

– کی ؟!

 

– همین آقای شاهید ! … یه جوری که … چطوری بگم ؟! خیلی حریص و گرسنه !

 

مکثی کرد … و بعد بهترین مثالی که به ذهنش رسید را گفت :

 

– همون مدلی که فافا به قرمه سبزی نگاه می کنه !

 

 

 

 

 

چیزی نگفتم و فقط بدون پلک زدن نگاهش کردم . نمی دانم توی نگاهم چه دید که لب هایش را کج کرد و با شرمندگی توضیح داد :

 

– به خدا … می دونم تو نامزد داری و گفتن این حرفا درست نیست ! خب … ولی اون که نمی دونست ! برای همین حس می کنم …

 

– هستی !

 

ساکت شد .

 

بزاق دهانم را قورت دادم … گفتم :

 

– این حرفا رو … پیش کسی نگی ها !

 

– نه بابا ! مگه دیوونم ؟! … فقط فکر کردم خودت باید بدونی ! منم …

 

باز تکرار کردم :

 

– هستی !

 

– ببخشید ! ببخشید ! دیگه نمی گم !

 

حس بدی پیدا کرده بودم . لب هایم را روی هم فشردم و نگاهم را از هستی گرفتم .

 

نمی خواستم به حرف هایش فکر کنم ، ولی با فکر کردن به عماد شاهید قسمتی از قلبم تیر می کشید ! خودم هم قبول داشتم که حمایتش از من در برابر شروین کمی زیاده روی بود … و وای اگر شهاب چیزی می فهمید !

 

بزاق دهانم را قورت دادم . خوبی اش این بود که هیچ سر و کاری با شاهید نداشتم و دیگر او را نمی دیدم .

***

 

 

 

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا 5

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان
رمان های pdf کامل
IMG 20240508 142226 973 scaled

دانلود رمان میراث هوس به صورت pdf کامل از مهین عبدی 3.8 (9)

بدون دیدگاه
          خلاصه رمان:     تصمیمم را گرفته بودم! پشتش ایستادم و دستانم دور سینه‌های برجسته و عضلانیِ مردانه‌اش قلاب شد. انگشتانم سینه‌هایش را لمس کردند و یک طرف صورتم را میان دو کتفش گذاشتم! بازی را شروع کرده بودم! خیلی وقت پیش! از همان موقع…
IMG 20240425 105233 896 scaled

دانلود رمان سس خردل جلد دوم به صورت pdf کامل از فاطمه مهراد 3.7 (3)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان :   ناز دختر شر و شیطونی که با امیرحافط زند بزرگ ترین بوکسور جهان ازدواج میکنه اما با خیانتی که از امیرحافظ میبینه ، ازش جدا میشه . با نابود شدن زندگی ناز ، فکر انتقام توی وجود ناز شعله میکشه ، این…
IMG 20240503 011134 326

دانلود رمان در رویای دژاوو به صورت pdf کامل از آزاده دریکوندی 3.6 (5)

بدون دیدگاه
      خلاصه رمان: دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی میشید و احساس می کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می شنوید و فکر می کنید قبلا شنیدید… فکر کنم…
IMG 20240425 105138 060

دانلود رمان عیان به صورت pdf کامل از آذر اول 2.3 (6)

بدون دیدگاه
            خلاصه رمان: -جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت می دهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ ها‌تف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند. – نه شیرینه..من مرض دارم می گم شوره    
IMG 20240425 105152 454 scaled

دانلود رمان تکتم 21 تهران به صورت pdf کامل از فاخته حسینی 4.6 (5)

بدون دیدگاه
    خلاصه رمان : _ تاب تاب عباسی… خدا منو نندازی… هولم میدهد. میروم بالا، پایین میآیم. میخندم، از ته دل. حرکت تاب که کند میشود، محکم تر هول میدهد. کیف میکنم. رعد و برق میزند، انگار قرار است باران ببارد. اما من نمیخواهم قید تاب بازی را بزنم،…
IMG 20240424 143258 649

دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی 5 (2)

بدون دیدگاه
        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم…

آخرین دیدگاه‌ها

اشتراک در
اطلاع از
guest

6 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بنده خدا
بنده خدا
10 ماه قبل

میشه پارت بزاری

زن احسان علیخانی
زن احسان علیخانی
10 ماه قبل

یاس کجاست 😐😂
حمایت کنه….

زن احسان علیخانی
زن احسان علیخانی
10 ماه قبل

خیلی عالی 👍🏻

سارا
سارا
10 ماه قبل

وایی چه زیاد بود طفلکی چشمام خیلی درد گرفتن تا خوندمش خخخخ

Haj.ali
Haj.ali
10 ماه قبل

کمهههه😑

کیم سوکجین
کیم سوکجین
10 ماه قبل

عاشق رمانای مثلث عشقیم
اصلا انگار دلم خنک میشه 😶

دسته‌ها

6
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x