رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 1 - رمان دونی

 

[ شروع فصل دوم ]

 

چند سال بعد …

نازی :
خسته پشت دار قالی نشسته و با قیچی
مخصوص توی دستم شروع کردم به
کوتاه کردن پرز های اضافه قسمتی که
کار کرده بودم

دقیق نمیدونم چند ساعتی بود که
مشغول کار بودم فقط درد وحشتناکی
که توی کمرم پیچیده بود داشت بهم
میفهموند که دیگه ظرفیت کار کردنم
تکمیل شده

خسته سرمو به دار قالی تکیه دادم و
چشمامو بستم

کی فکرشو میکرد من نازلی 《نازی》
شریفی
دختر شر و شیطون گذشته که یک محل
از دستش امنیت و آسایش نداشت

حالا اینطوری پشت دار قالی نشسته و
سخت مشغول کار کردن برای در آوردن
یه لقمه نون حلال برای بچشه‌..

آره بچه اش …
بچه ای که از دار دنیا فقط اون برام
باقی مونده و تنها امیدم برای ادامه
دادن به زندگی بعد از اون همه مشکل و
دردسر ، تنها خودشه

درسته الان هیچی جز اون خونه قدیمی
بی بی و یه نون بخور نمیر برام باقی
نمونده ولی حداقل آرامش دارم

با یاد آوری بچه ام ، توی اوج خستگی
لبخند شیرینی گوشه لبم نشست بچه ای
که هیچ وقت سونوگرافی و آزمایشی
انجام نداده بودم ولی نمیدونم چرا
همیشه فکر میکردم پسره

یعنی حس مادرانه ام باعث میشد
همیشه به جنسیت پسرِ فکر کنم ولی
برعکس انتظارم وقتی به دنیا اومد
و چشمم بهش خورد با دیدن چشمای
درشت و رنگیش و اون لبای کوچولوی
سرخش فهمیدم حدسم اشتباه بوده و
اون یه دختر نازه

دختر زیبایی که همه چیش کپی پدرش
بود
حتی طرز راه رفتن و اخلاق های خاصی
که فقط آراد داشت و حالا اونم به ارث
برده بود

هر بار با دیدنش چشمای رنگیش ، قلبم
میلرزید
و ناخودآگاه یاد آراد میفتادم آرادی که
تک صاحب قلبم بود و اونطوری بهم بی
وفایی و خیانت کرد

با یادآوری گذشته نَم اشکی توی چشمام
نشست و غمگین لب پایینم رو زیر
دندون فشردم تا مانع ریزش اشکام بشه

ولی نتونستم و بالاخره قطره اشکی از
گوشه چشمم سرازیر شد روی گونه ام
افتاد

– مامان !!!

با شنیدن صداش دستپاچه دستمو روی
گونه خیسم کشیدم

جانم دخترکم ؟؟

عروسک توی دستش رو تکونی داد و
میخواست چیزی بهم بگه ولی یکدفعه
با شنیدن صدای لرزونم لبخند از روی
لبهاش پر کشید

با دو به سمتم اومد و با نگرانی و بغض
کرده نگاهش رو توی صورتم چرخوند

– گِلیِه کَلدی مامانی ؟؟😢 (گریه کردی مامانی)

هول کرده لبخند دستپاچه ای روی لبهام
نشوندم

– نه قربونت برم

– پس چشات چِلا اشکیه ؟؟

بچه بود ولی بیشتر از سنش میفهمید

دستی به چشمام کشیدم و برای اینکه
دل کوچیکش نگیره به دروغ گفتم :

– یه چیزی رفته تو چشمم عزیزدلم

دستش روی گونه ام نشست

– سَلتو بیال جلو تا فوتش تونم ( سرتو بیار جلو تا فوتش کنم)

دلم گرم شد از وجودش ، از بودنش
از اینکه کسی رو دارم که با این جسه
کوچیکش زیادی به فکرمه ..

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
رمان سدسکوت

  دانلود رمان سد سکوت   خلاصه : تنها بودم ، دور از خانواده ؛ در یک حادثه غریبه ای جلوی چشمانم برای نجاتم به جان کندن افتاد اما رهایم نکرد، از او میترسیدم. از آن هیکل تنومندی که قدرت نجاتمان از دست چند نفر را داشت ولی به اجبار به او نزدیک شدم تا لطفش را جبران کنم …

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان حکم نظر بازی pdf از مژگان قاسمی

  خلاصه رمان :       همتا زنی مطلقه و ۲۳ ساله زیبا و دلبر توی دادگاه طلاقش با حاج_مهراد فوق العاده جذاب که سیاستمدارم هست آشنا میشه اما حاجی با دیدنش یاد بزرگ ترین راز زندگی خودش میفته… همین راز اونارو توی یک مسیر ممنوعه قرار میده…     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان زخم روزمره به صورت pdf کامل از صبا معصومی

        خلاصه رمان : این رمان راجب زندگی دختری به نام ثناهست ک باازدست دادن خواهردوقلوش(صنم) واردبخشی برزخ گونه اززندگی میشه.صنم بااینکه ازلحاظ جسمی حضورنداره امادربخش بخش زندگی ثنادخیل هست.ثناشدیدا تحت تاثیر این اتفاق هست وتاحدودی منزوی وناراحت هست وتمام درهای زندگی روبسته میبینه امانقش پررنگ صنم دراحساسات وگذشته ی اوسبب ساز اتفاقاتی میشه و….    

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تموم شهر خوابیدن

    خلاصه رمان:       درمانگر بيست و چهارساله ای به نام پرتو حقيقی كه در مركز توانبخشی ذهنی كودكان كار می‌كند، پس از مراجعه ی پدری جوان همراه با پسرچهارساله اش كه به اوتيسم مبتلا است، درگير شخصيت عجيب و پرخاشگر او می‌شود. كسری بهراد از نظر پرتو كتابی است قطور كه به هيچ كدام از زبان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شفق قطبی به صورت pdf کامل از محدثه نوری

    خلاصه رمان:   دختری ساده و خوش قلب،که فقط فکر درس و کنکورشه… آرومه و دختر خوب خانواده یه رفیق داره شررررر و شیطون که تحریکش میکنه که به کسی که نباید زنگ بزنه مثلا مخ بزنن ولی خب فکر اینو نمیکردن با زرنگ تر از خودشون طرف باشن حالا بماند که دخترمون تا به خودش میاد عاشق

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قاب سوخته به صورت pdf کامل از پروانه قدیمی

    خلاصه رمان:   نگاه پر از نگرانیم را به صورت افرا دوختم. بدون توجه به استرس من به خیارش گاز می زد. چشمان سیاهش با آن برق پر شیطنتش دلم را به آشوب کشید. چرا حرفی نمی زد تا آرام شوم؟ خدایا چرا این دختر امروز دردِ مردم آزاری گریبانش را گرفته بود؟ با حرص به صورت بیخیال

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
55 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زیبای خفته
زیبای خفته
1 سال قبل

میشه پارتارو بیشتر بزاری یا فقط جمعه نزار یک روز درمیون بزاار

یاس
یاس
2 سال قبل

ایییی خدا دلم میخواد گریه کنم این چجور دادستانیه اخه دلم بد جور گرفت

H_k
H_k
2 سال قبل

اگه ی کم بیشتر بنویسی چی میشع؟😑
میشه وقتی رمان تموم شد کله شو بزاری یا ۳-۴ روز صب کنین بعد پارتارو بزارین 🥹

Helma
Helma
2 سال قبل

ببین توروخدا واسه همین رمان لعنتی درسن ۱۸ سالگی موهام سفید شده
انقدر که حرص خوردم😑
پارتا که یه چسه اس به کنار چراااا پارت جدید و نمیدهههههههه
میترسم نویسنده خسته شه انقدر مینویسه
میگم بیاین جمع شیم بریم یه ماساژ بدیمش😑😂

Hadis
Hadis
2 سال قبل

رمان عشق ممنوعه

تیام
تیام
2 سال قبل

نویسنده لطفا یا پارت نزار یا اگه میزاری مثل آدم بزار ای بابا همش دو خط میزاره همش‌ یاد بگیر از مهرناز یا اون نویسنده ی رمان محله ممنوعه که چقدر پارتاش طولانی بود. اگه نمیتونی اونطوربی پارت بزاری لطفا نزار و رمانتو پس از کامل کردن پیدی افش کن بزار تو سایت. تاینجوری واسه هممون بهتره

رویا
رویا
2 سال قبل

يني همون چلا گلیه کلدی هم باید نوشتنش طول بکشه من نمیدونم چرا هر رمانی که میره فصل دو اینجوری میشه نویسنده سالی یه پارت میده امیدوارم این ندیسنده این کار رو نکنه

niayesh
niayesh
2 سال قبل

خدایی چرا اینطوری کردی خودت خسته نشدی نویسنده نیستی

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط niayesh
...
...
2 سال قبل

نمیدونم شانس منه یا چی سمت هر رمانی میرم پارتاش آب میرن نویسنده دیگه پارت نمی‌ده
می‌ره تا یکی دو سال دیگه این چه کاریه آخه
یکی توضیح بده لطفاا

ریحان
ریحان
2 سال قبل

پارت بدی کو فاطی پیگیری کن لطفا

ریحان
ریحان
2 سال قبل

نویسنده این چهارتا خط نمیتونه بنویسه🤔

...
...
2 سال قبل
پاسخ به  ریحان

واقعا دیگه نوشتن این چهار تا خط کاری داره؟؟؟؟

Asra
Asra
2 سال قبل

یعنی امروز دیگه نمیزاری

Zari
Zari
2 سال قبل

بعد میگی غر میزنم😂فقط بیبین کاراشا

سمانه بلوطی
سمانه بلوطی
2 سال قبل

آخه عزیزم نه که پارتیشن طولانین امروزم نمیخواد پارت بزار الان فردا میاد با دو خط پارت دو فصل دوم 😑

...
...
2 سال قبل

پارت دوم چرا نیستتتتتتت

Shab dorr
Shab dorr
2 سال قبل

پارت جدید نیست؟

Helma
Helma
2 سال قبل

پارت دو پولیز🤕

Asra
Asra
2 سال قبل

چرا پارت دوم رو نمیزارین؟!

رویا
رویا
2 سال قبل

چرا پارت بعدی رو نمیزارین

یاسی
2 سال قبل

من رفتم
اینم تمومشد با نوه هام برمیگردیم
فقط اسم دخترش بگو حداقل

neda
neda
2 سال قبل

و اینک آغاز شد،
حرص خوردن بنده…
اگ این رمان ب فصلهای بعدی نکشید،
هرچی خاستین ب من بگین،

Mahi
Mahi
2 سال قبل

چه زود لااقل فصل دوم پارتو زیاد کنین😂😂😂😂

رها
رها
2 سال قبل

با نام و یاد خدا این رمان الان که من دانشگام فصله 2شروع شده انشالا چند سال دیگه که دوتا بچه تو بغلمه تموم میشه😂
به هر حال امیدوارم مثه فصل قبل نشه

دریا
دریا
2 سال قبل
پاسخ به  رها

من اول راهنمایی ام هم این انتظارو دارم شما که هیچی😂
همش یه حسی بهم میگه این رمان رو وقتی داری غذا میپزی بچه هات برات میخونن

مرغ مینا
مرغ مینا
2 سال قبل

😂😂چرا این رمان تموم نمیشه
مسئولین پیگیری کنن

دسته‌ها
55
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x