رمان عشق ممنوعه استاد فصل دوم پارت 3 - رمان دونی

 

همونطوری که با کنجکاوی نگاهش رو به
اطراف میچرخوند لب زد :

– برای دیدن “گندم” اومدم … راستی
کجاست ؟؟

اشاره ای به ته کارگاه کردم

– خسته بود بچه ام ، خوابوندمش اونجا

چشم غره ای بهم رفت

– خوب میاوردیش پیش من و گُل بانو

– نمیشه که همیشه مزاحم شما بشم

– واه چه مزاحمتی تو که بهتر میدونی ما
عاشق گندمیم و چقدر دوستش داریم

– میدونم !!

– خوبه پس دیگه از این حرفا نزن

به سمت ته کارگاه راه افتاد و در همون
حال با حالت خاصی لب زد :

– وووی برم پیش عشقم که دلم براش یه
ذره شده

گندم رو بیدار کرد و درست مثل بچه ها
شروع کرد باهاش بازی کردن با خنده
سری به اطراف تکون دادم و زیر لب
زمزمه کردم :

– دیوووونه

همراه زهرا از کارگاه بیرون زدیم
و به اصرار زیادش برای شام پیش گُل
بانو رفتیم

گُل بانویی که تموم مدت مثل مادر
برای زحمت کشید و روزایی که هیچ از
بچه داری نمیدونستم و پا به پای گندم
اشک میریختم بهم کمک کرد تا خودم رو
جمع و جور کنم

البته وقتی قصه زندگیم رو فهمید
که چطور حامله شدم و برای چی باز
پیششون برگشتم خیلی از دستم شاکی
شد

و کلی سر زنشم کرد که برای چی سر
زندگی و آینده ام قمار کردم و این بلاها
رو سر خودم آوردم

حتی تا مدت ها باهام قهر کرده و حرف
نمیزد
ولی کم کم وقتی دید حالم بده و
نمیتونم بچه رو به دنیا بیارم و اصلا
بلد نیستم مادری کنم

طاقت نیاورد و سراغم اومد
آره سراغم اومد و شد همه کس من و
گندم

گندمی که با اومدنش به زندگیمون
شادی و نشاط آورده بود و باعث شده که
یه بار دیگه طعم زندگی رو بچشم

همین که وارد خونه شدیم
گندم چشماش ستاره بارون شد و با
شوق بلند گفت :

– آخ جون مامان گُل بانو برام کیک
پرتغالی درست کرده

با دو وارد خونه شد

– از بیست کیلومتری هم بوی کیک رو
متوجه میشه شیطون

با خنده سری در تایید حرف زهرا تکون
دادم

– آره عاشقه کیکه مخصوصا کیک
پرتغا…..

بی اختیار آراد توی ذهنم نقش بست
اونم عاشق کیک پرتغالی بود اصلا
هرچیزی که بوی پرتغال میداد رو دوست
داشت

با یادآوری این موضوع لبخند روی لبهام
خشکید و قدمام از حرکت ایستاد

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.6 / 5. شمارش آرا 8

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان آرامش بودنت
دانلود رمان آرامش بودنت به صورت pdf کامل از عسل کور _کور

    خلاصه رمان آرامش بودنت: در پی ماجراهای غیرمنتظره‌ای زندگی شش دختر به زندگی شش پسر گره می‌خورد! دخترانِ در بند کشیده شده مدتی زندگی خود را همراه با پسرهای عجیب داستان می‌گذرند تا این‌که روز آزادی فرا می‌رسد، حالا پس از اتمام آن اتفاقات، تقدیر همه چیز را دست‌خوش تغییر قرار داده و آینده‌شان را وابسته هم کرده

جهت دانلود کلیک کنید
رمان عصیانگر

  دانلود رمان عصیانگر خلاصه : آفتاب دستیار یکی از بزرگترین تولید کنندگان لوازم بهداشتی، دختر شرّ و کله شقی که با چموشی و سرکشی هاش نظر چاوش خان یکی از غول های تجاری که روحیه ی رام نشدنیش زبانزد همه ست رو به خودش جلب میکنه و شروع جنگ پر از خشم چاوش خان عشق آتشینی و جنون آوری

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان جانان

    خلاصه رمان :     جانان دختریه که در تصادفی در سن 17 سالگی به شدت مجروح می شه و صورتش را از دست می دهد . جانان مادر و برادرش را مقصر این اتفاق می داند . پزشک قانونی جسد سوخته دختری را به برادر بزرگ و مادرش می دهد و آنها فکر می کنند جانان را

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان کافه ترنج
دانلود رمان کافه ترنج به صورت pdf کامل از مینا کاوند

    خلاصه رمان کافه ترنج :   بخاطر یه رسم و رسوم قدیمی میخواستن منو به عقد پسرعموم دربیارن، واسه همین مجبور شدم پیشنهاد ازدواج برادر دوست صمیمیم رو قبول کنم با اینکه میدونستم بخاطر شرط پدرش میخواد باهام ازدواج کنه ولی چاره ای جز قبول کردنش نداشتم، وقتی عاشق هم شدیم اتفاقایی افتاد که       به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تقاص یک رؤیا

    خلاصه رمان:   ابریشم دختر سرهنگ راد توسط گرگ بزرگترین خلافکار جنوب کشور دزدیده میشه و به عمارتش برده میشه درهان (گرگ) دلبسته ابریشمی میشه که دختر بزرگترین دشمنه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه باورود ابریشم به عمارت گرگ رازهایی فاش میشه که… به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان همین که کنارت نفس میکشم pdf از رها امیری

  خلاصه رمان:       فرمان را چرخاندم و بوق زدم چند لحظه بعد مرد کت شلواری در را باز میکرد میدانستم مرا می شناسد سرش را به علامت احترام تکان داد ماشین را از روی سنگ فرش ها به سمت پارکینگ سرباز هدایت کردم. بی ام دابلیو مشکی رنگ اولین چیزی بود که توجه ام را جلب کرد

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
38 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Heli
2 سال قبل

ببخش ب دل نگی حرفام از ته دلم نی!
الهیییی خدااااا بزنههههه ب کمرتتتتت
تووو چاهههه توالت گیر کنیییی
موش بره ط شلوارت
این پارتتتت لعنتیوووووو بزارررررررررررر ینی بنویسسسس تااا ادمین عزیز تر اززز جانمونننن بزارههههههههه
اهم خیلی سعی کردم با ادب باشم!🏃🏽‍♂️

neda
neda
2 سال قبل

باز این شروع شد دیگ
با یادآوری خنده رو لبهام خشکید یا ماسید…

Helma
Helma
2 سال قبل

بابا منم نویسندم گذاشتم رمانم تموم شه بعد تهش پارت بندیش کنم
فک کنم ایشون در وقت های اضافش رمانو مینویسه بعد یه چسه تحویل ما میده😒💔

Eli
Eli
2 سال قبل
پاسخ به  Helma

میشه رمانایی که نوشتیو معرفی کنی بخونیم این اصلا بدرد هیچی نمیخورع

پرنیان
پرنیان
2 سال قبل

اوکی من دیگه نمیام بخونم تا اخرای تابستون حداقل نویسنده دستشو تکون بده مغزشو به کار بندازه پنجاه پارتی بیاد تا اونموقع 😒✋🏻
ولی فاطمه خانوم شما ادامه بدین بزارین این رمان رو چون تازه وقتی بیشتر از ده تا پارت باشه میشه یکم قشنگی حس کرد ازش

negar
negar
2 سال قبل

کمه

فاطی
فاطی
2 سال قبل

عخخخ این چ وضعشه حوصلم سر برد

سامی
سامی
2 سال قبل

🤣🤣🤣🤣

H_k
H_k
2 سال قبل

چرا نمیره پیش آراد سه پارتع همی جوری داره راجب ی چیزی حرف میزنع😐

یوکابد
یوکابد
2 سال قبل
پاسخ به  H_k

ایشالله تو فصل دوم میره😂🥴😐

سمانه بلوطی
سمانه بلوطی
2 سال قبل

این نویسنده چشه
یکی بهم بگه چشهههههههههههههههههههه

Negar
Negar
2 سال قبل

الهام بود گفت و چقدم حق گفت‌….😂

الهام
الهام
2 سال قبل

من بودم😂💔بخدا حدس میزدم این جوری بشه😐همه از دم وقتی با عشقشون قهر میکنن یه پیره زن مهربون جلو راشون سبز میشه😂

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط الهام
آرام
2 سال قبل
پاسخ به  الهام

الهام جون دور سرت بگردم ،آخرشو پیش بینی کن جانم عمت😂

یاسی
2 سال قبل

و اما این پارت: زهرا و نازلی گندم رفتن خونه گلبانو
گندم کیک پرتغالی خورد نازلی یاد اراد افتاد
خدانگهدار شما👋🏻

Fati
2 سال قبل

آراد این هم سال کجا بود ؟
نکنه بچه ی اون زنه رو بزرگ کرد شد پدرش😕

منم
منم
2 سال قبل
پاسخ به  Fati

احتمالا یه همچنین چرت و پرتیه، مثل بقیه رمان ها 😒

Fati
2 سال قبل
پاسخ به  منم

😂😂😂😂

⁦(づ ̄ ³ ̄)づ⁩
⁦(づ ̄ ³ ̄)づ⁩
2 سال قبل

نصف شدن خواننده ها مثل لامپ روشنه ⁦:0⁩

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط ⁦(づ ̄ ³ ̄)づ⁩
Negar
Negar
2 سال قبل

پام تو صورت نویسنده با این پارت دادنش..‌..

Mobi
Mobi
2 سال قبل

توجهههه توجهههه توجهههه
فروش انواع روغن های طبیعی وترو تازه

روغن زیتون،بادام،کانولا،آفتابگردان،بادام تلخ،سیاه دانه،ذرت،خردل
جهت خرید و هماهنگی با شماره ی زیر تماس بگیرید
۰۹۱۶۷۲۴۲۳۷۴
آدرس:آهواز ،کیانپارس،خیابان ۶شرقی ،مغازه آرام
نویسنده جان قربونت برم عشقم من انواع روغن هارو دارم اصن رایگان میام میمالم به دستت ماساژش میدم تو فقط آدرس بده آخه میدونی خیلی مینویسی میترسم دستت درد بگیره بازنشسته بشی ما بی رمان بشیم😂

آخرین ویرایش 2 سال قبل توسط Mobi
Mohi
Mohi
2 سال قبل
پاسخ به  Mobi

🤣🤣

یاسی
2 سال قبل
پاسخ به  Mobi

همینمون کم بود سما زحمتشو کشیدی🤣

Elina
Elina
2 سال قبل
پاسخ به  Mobi

جدی میگی ؟😂 منم اهوازم همشریمو پیدا کردم😍

Sooria
Sooria
2 سال قبل

من نمیفهمم آخه گندمم شد اسم
این همه اسم خوشگل هست آخههه گندم😒

ریحان
ریحان
2 سال قبل

نویسنده انقدر ننویس دستت درد میگیره
😤😤

آرمیتا پاپی
آرمیتا پاپی
2 سال قبل

وایی‌ کممممم‌ بود که یک پارت‌ دیگه بزارید‌ 😃🌹

فاطی خانم غلط کردم .😐🔪😂

آرمیتا پاپی
آرمیتا پاپی
2 سال قبل

قربونت برم‌ ،دستت دردنکنه دیگه هرموقعه گذاشت ،عادت کردیم چاره ای نیست 😖😂♥️

یاسی
2 سال قبل

جاننننن یعنی چی ممکنه دو شب نده
غلط کرده دو شب ندههههههههههه
عررررررررررررر

ریحان
ریحان
2 سال قبل

چرا اینجوری منحرف حرف میزنید ☹️
(دوشب نده یا هرشب بده)😱😱
ادم فکر ها بد میکنه😂😂

ستایش
ستایش
2 سال قبل

اخ جون دوتا پارت

سوگل
سوگل
2 سال قبل

💖

دسته‌ها
38
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x