رمان قایم موشک پارت 20 - رمان دونی

 

 

با هیجان دستامو بهم می‌کوبم.

 

– خب… جرات یا حقیقت؟

 

چند ثانیه بدون پلک زدن نگاهم می‌کنه.

حق داره بترسه…

 

جرات و حقیقت نداشت وقتی طرف حسابش من بودم!

نفسشو صدادار بیرون می‌فرسته.

 

– حقیقت.

 

جدی شدنم دست خودم نیست.

انگار که مدت هاست منتظر فرصتم تا سوالم رو بپرسم.

بی اختیار اولین سوالی که تو ذهنم هست رو می‌پرسم:

 

– عشق اول یا دوست پسری چیزی داشتی؟

 

بی حرف نگاهم می‌کنه.

نیشخند می‌زنه و با کنایه می‌گه:

 

– منظورت قبل از اینکه بیای اینجوری با زندگیم بازی کنی هست دیگه؟ آره… داشتم.

 

اینکه داره از لج من این حرف رو می‌زنه یا واقعا می‌گه رو نمی‌دونم اما، حرفش به مذاقم خوش نمیاد.

 

دهنمو باز می‌کنم یه سوال دیگه بپرسم که با زرنگی بطری رو می‌چرخونه.

 

– فقط یه سوال می‌تونی بپرسی.

 

سر تکون می‌دم.

حالا رو من می‌افته و من تو ذهنم دارم می‌گم که این بازی اصلاً جالب نیست و هزارتا لعن و نفرین حواله روان ناپاکم می‌کنم که یه همچین پیشنهادی دادم!

 

 

 

با نیش باز می‌پرسه:

 

– جرات یا حقیقت؟

 

دل و دماغ بلند شدن ندارم. همینطوری الکی!

بی حوصله می‌گم:

 

– حقیقت.

 

چند ثانیه توی سکوت نگاهم می‌کنه.

 

– چقدر عاشق پریسایی؟ یعنی حاضری براش چیکار کنی؟تا چه حد؟

 

نمی‌فهمم…

اول بازیه!

ازدواجمون صوریه!

سوال و جواب هامون اما چرا یه معنی دیگه می‌دن؟

خودم شروع کردم اینو و حالا خودم معذبم از سوالی که دیارا ازم کرده و احساس می‌کنم یه چیزایی، یه حریم و حرمت هایی باید باشه و نباید باشه.

که اگه باشه، باعث می‌شه دیدمون بهم عوض شه و اگه نباشه، شخصیتمون زیر سوال می‌ره!

مثل مرز هایی که بین من و دیارا هست و مرز شکنی ممکنه جذاب بشه برامون…

مثل کارهایی که زمان مجردیم می‌کردم و حالا اگه بکنم خودم معذب می‌شم از آدم نبودن خودم‌.

 

زمزمه می‌کنم:

 

– یه طوریه…

 

دیارا چشم می‌دزده و با بطری توی دستش بازی می‌کنه.

زیر لبی می‌گه:

 

– نمی‌تونی قسر در بری. باید جواب بدی!

 

 

چشمم یه جا ثابت نمی‌مونه و این بده.

این واقعا بده.

وقتی یه سال دیگه قراره از هم جدا شیم…

این حال الانمون خیلی بده!

بزاق دهنم رو قورت می‌دم و سعی می‌کنم صادق باشم.

با خودم، با دلم، با ذهنم و با دیارا.

 

– عاشق پریسا نیستم. یعنی… اصلاً به نظرم عشق وجود نداره اما، اون دوست داشتن و احترام و درک متقابلی که باید باشه رو من با پریسا تجربه کردم.

 

ادامه دادن سخته و من مصرانه ادامه می‌دم:

 

– از خودگذشتگی و اینکه تا چه حد حاضرم براش پیش برم… تا جایی‌ که به جا و منطقی باشه هستم از اونجا به بعدشو نه!

 

می‌گم و بعد انگار یه امیر دیگه تو مغزم شوکه شده.

یقه‌م رو می‌گیره محکم تکونم می‌ده.

با عصبانیت سرم داد می‌کشه که:

 

– اینا الان توجیه بود؟ برا خودت یا دیارا؟ واسه تبرئه کردن گند بالا آورده‌ت؟ دوست دختر داشتنت یا چی؟

 

و مغزم از جواب های احتمالی خودم به خودم، سوت می‌کشه.

چند چندم با خودم؟

نمی‌دونم…

دیارا همچنان با بطری بازی می‌کنه و حرف نمی‌زنه.

همین فضا رو سنگین تر از چیزی که هست می‌کنه.

سکوت رو می‌شکنم و بحث رو عوض می‌کنم:

 

– حالا نوبت توئه… باید جرات انتخاب کنی.

 

اونم از این حال و هوا درمیاد.

چشمش گرد می‌شه.

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 1 / 5. شمارش آرا 1

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان دریچه pdf از هانیه وطن خواه

خلاصه رمان :       داستان درباره زندگی محياست دختری كه در گذشته همراه با ماهور پسرداييش مرتكب خطايی جبران ناپذير ميشن كه در اين بين ماهور مجازات ميشه با از دست دادن عشقش. حالا بعد از سال ها اين دو ميخوان جدای از نگاه سنگينی كه هميشه گريبان گيرشون بوده زندگيشون رو بسازن..     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان سالوادور به صورت pdf کامل از مارال میم

  خلاصه رمان:     خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تال طم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، می جنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید… از سختی هایش جوانه میزنم و !از عشق قدرت سالوادرو داستان دختریست که به

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان قتل کیارش pdf از مژگان زارع

  خلاصه رمان :       در یک میهمانی خانوادگی کیارش دولتشاه به قتل می رسد. تمام مدارک نشان می دهند قاتل، دختر نگهبان خانه است اما واقعیت چیز دیگریست… پایان خوش به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 0 / 5. شمارش آرا 0 تا الان

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان راه سبز به صورت pdf کامل از مریم پیروند

        خلاصه رمان:   شیوا دختری که برای درس خوندن از جنوب به تهران اومده و چندوقتی رو مهمون خونه‌ی عمه‌اش شده… عمه‌ای که با سن کمش با مرد بزرگتر و پولدارتر از خودش ازدواج کرده که یه پسر بزرگ هم داره…. آرتا و شیوا دشمن های خونی همه‌ان تا جایی که شیوا به خاطر گندی که

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان دلیار
دانلود رمان دلیار به صورت pdf کامل از mahsoo

      خلاصه رمان دلیار :   دلیار دختری که پدرش را از دست داده مدتی پیش عموش که پسری را به فرزندی قبول کرده زندگی می کنه پسری زورگو وشکاک ..حالا بین این دو نفر اتفاقاتی میوفته که باعث…   پایان خوش   به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان افگار pdf از ف میری

  خلاصه رمان :         عاشق بودند؛ هردویشان….! جانایی که آبان را همچون بت می٬پرستید و آبانی که جانا …حکم جانش را داشت… عشقی نفرین شده که در شب عروسی شان جانا را روانه زندان و آبان را روانه بیمارستان کرد… افگار داستان دختری زخم خورده که تازه از زندان آزاد شده به دنبال عشق از دست

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Roya
Roya
1 سال قبل

رمان خوبیه لطفا زود زود بزارین ولطفا کمی بیشتر

دسته‌ها
1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x