رمان نغمه دل پارت2 - رمان دونی

رمان نغمه دل
_حیف که ازش بزرگترم و علا بخاطر دستپختش حتما میگرفتمش
حرصی از دستش گفتم
_رضا بشین غذاتو کوفت کن اینقدر حرف نزن
_به جان تو دروغ نمیگم، این دختر به این خوبی کجا و اون ستارع که مامانم میخاد بندازتش تو دامنم کجا؟
رضا چون شکمو بود این حرفا رو میزد
بعد یه استراحت نیم ساعته بلند شدین و رفتیم سرکار، سرکارگز چاپلوس به ریش منو رضا هی اقای مهندس می بشت و میرفت رو مخم خداروشکر ساختمون تا چند ماه دیگه حاضره و راحت میشم از دستش
شب بود و خسته و کوفته رفتیم خونه، چراغو که روشن کردم دیدم خونه تمیزه فهمیدم کار مائدس، این دختر اینقدر مهربونع که هردفعه که میدید ما از خونه میریو حتی تا رخت خوابمون هم جمع میکرد و خونه رو تمیز میکرد
رضا تا رسید سوتی کشید و گفت:
_حتما با ننم باید بیام این دخترو بستونم، لعنتی همه چی تمومه
همیشه مزه میریخت انگار پسره 20 سالس خجالتم نمیکشه
داشت همینطوری خزعبلات بهم میبافت و صدای زنگ در اومد و نزاشت برم و ژود یورش برد سمت در
_به به مائده حونم چطوری دختر؟ تو که از خجالت مارو اب کردی
_س… سلام…. خسته نباشید… خوا…. خواهش میکنم…. کاری نکردم که
تا دیدو دختره بدبخت داره سکته میکنه رضا رو کشیدم کنار که دیدم مائده عین بید میلرزع دیدم سینی غذا دارع میوفته که ازش گرفتم
حتی فرصت نداد تشکر کنم ازش دختره خنگ……..

(مائده)
_حاج بابا توروخدا نزار اینجوری منو ببرن بخدا تا اخر عمر هرکاری بگی میکنم
_گریه نکنم دختر بخدا منم نمیتونم کاری کنم میبینی که همه بزرگان با این وصلت موافقت کردن
همینطوری داشتم اشک میریختم یعنی فردا قرار بود از پیش حاج بابام برم و با یه پیرمرد 50 ساله ازدواح کنم تا بچه براش بیارم یه وارث خدایا کمکم کن
(محمد علی)
صبح فکر میکردیم بازم قراره مائده برامون صبحانه بیاره و در کمال پرویی از لطف این دختر سو استفاده می کردیم که فتنه خان گفت: عی بابا روده کوچیکه بزرگه رو خورد و رفته سراغ معده پس ابن دختر کجاس؟
_چقدر پرویی تو عهه! مگه وظیفه اونه؟ بلند شو دوتا تخم مرغ بزت کوفت کن اینقدر رو مغز منو نخور حتما حوصله نداشته
_نوچ باور کت نمیچسبه بهم، بعدشم ما هر دفعه که میایم حتی اگر حالش بد باشه برامون میاورد، یه داستانی داره حتمی
راست میگفت ولی به ما ربطی نداشت
_بس کن دیگه اگر نمیخوری بلند شو بریم بیرون بخوریم
_باشه بریم
وختی از در خونه بیروت اومدیم مائده تو حیاط نبود
این دختر حتما یه اتفاقی براش افتاده ولی ولش کن به ما چه
دم دم های غروب بود

دم دم های غروب بود که برگشتیم، بعد صبحانه رفتیم سر ساختمون و کار نفهمیدیم چجوری وقت گذشت
وختی رسیدیم دیدم مائده یه گوشه کز کرده، تا پارک کردم رضا پرید بیروت و رفت سمتش
_به به مائده خانوم، نگفتی صبح این بدبختل گشنه میمونن یه اب و نونی بدم بهشون؟
رضا اینو به قصد شوخی گفت ولی مائده یه نگاه به من کرد و بغضش شکست و هق هق کنان رفت سمت خونه
این دختر یه چیزیش شده بود و علا بارها رضا باهاش شوخی کرده و اپت با خجالت سرشو مینداخت پایین و اروم میخندید ولی حالا….
داشتم تو لپ تاپ کارای شرکت رو میکردم که صدای ساز و دهل امد رضا تا صدا رو شنید پرید بیرون و بعد چن دقیقه اومد خونه و گفت: بلند شو بیا مائده رو دارن میبرن
زود پردیم بیرون دیدم مائده بغل پدربزرگش داره گریه میکنه
_چیشده حاج حسن؟ مائده خانم اتفاقی افتاده؟
_چی بگم بابا جان دختر دست گلم تنها داراییمو دارن میبرن منم کاری نمیتونم بکنم
عصبی از این حرف دیدم یه پیرمرد خیکی از روی الاغش اومد پایین و اومد به سمتمون
_اومدم عروسمو ببرم
_مش رحیم توروخدا به جوونیظ رحم کن گناه داره بچم
_بچه کجا بود؟ 17 سالشع کی میاد بگیرتش؟ بده ببرمش یه نون خور کمتر
عصبی از این حرفای کوتاه فکرش گفتم: اخه یعنی چی؟ این دختر همسن بچته زشته بخدا
_بفرما برو به شما ربط نداره این دختر از دوماه پیش برای من بود و حالا هم برای من میشه
طی یه تصمیم یهویی گفتم…….

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.4 / 5. شمارش آرا 11

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

سایر پارت های این رمان

رمان های pdf کامل
دانلود رمان شیطانی که دوستم داشت به صورت pdf کامل از رؤیا قاسمی

  خلاصه رمان:   درمورد دختریه که پیش مادر و خواهر زندگی میکنه خواهر دختره با یه پسر فرار میکنه و برادر این پسره که خیلی پولدارهه دنبال برادرش میگرده و میاد دختره و مادره رو تهدید میکنه مادره که مهم نیست اصلا براش دختره ولی ناراحته اما هیچ خبری از خواهرش نداره پسره هم میاد دختره رو گروگان میگیره

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان تب pdf از پگاه

  خلاصه رمان :         زندگی سه فرد را بیان می کند البرز ، پارسا و صدف .دختر و پسری که در پرورشگاه زندگی کرده و بعدها مسیر زندگی شان به یکدیگر گره ی کور می خورد و پسر دیگری که به دلیل مشکلاتش با آن ها همراه می شود . زندگی ای پر از فراز و

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان شوهر هیولا جلد دوم به صورت pdf کامل از کیانا بهمن زاد

    #گناهکاران_ابدی ( #جلداول) #شوهر_هیولا ( #جلددوم )       خلاصه  رمان:   من گناهکارم، تو گناهکاری، همه ما به نوبه خود در این گناه، گناهکاریم من بدم، تو بدی، همه ما بد بودیم تا گناهکار باشیم، تا گناهکار بمانیم، تا ابد ‌و کلمات ناقص میمانند چون من جفا دیدم تو کینه به دل گرفتی و او انتقام

جهت دانلود کلیک کنید
رمان میان عشق و آینه

  دانلود رمان میان عشق و آینه خلاصه : کامیار پسر خشن که با نقشه دختر عمه اش… برای حفظ آبرو مجبور میشه عقدش کنه… ولی به خاطر این کار ازش متنفر میشه و تصمیم میگیره بعد از ازدواج انقدر اذیت و شکنجه اش کنه تا نیاز مجبور به طلاق شه و همون شب اول عروسی… به این رمان امتیاز

جهت دانلود کلیک کنید
دانلود رمان عاشک از الهام فتحی

    خلاصه رمان:     عاشک…. تقابل دو دین، دو فرهنگ، دو کشور، دو عرف، دو تفاوت، دو شخصیت و دو تا از خیلی چیزها که قراره منجر به ……..   عاشک، فارسی شده ی کلمه ی ترکی استانبولی aşk و به معنای عشق هست…در واقع می تونیم اسم رمان رو عشق هم بخونیم…     به این رمان

جهت دانلود کلیک کنید
رمان در پناه آهیر
رمان در پناه آهیر

خلاصه رمان در پناه آهیر افرا… دختری که سرنوشتش با دزدی که یک شب میاد خونشون گره میخوره… و تقدیر باعث میشه عاشق مردی بشه که پناه و حامی شده براش.. عاشق آهیر جذاب و مرموز !     به این رمان امتیاز بدهید روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید! ارسال رتبه میانگین امتیاز 5 /

جهت دانلود کلیک کنید
اشتراک در
اطلاع از
guest
15 دیدگاه ها
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
𝖓𝖆𝖋𝖆𝖘
𝖓𝖆𝖋𝖆𝖘
1 سال قبل

رمان منو یاد دو نفر میندازه!
ادا خودشونن درستع؟

Eda
Eda
1 سال قبل

داستانش تکراریه پسره با دختره ازدواج میکنه و اول دختره خجالت میکشه و … بعدش زندگی عاشقانه ای شروع میشه که زهره بیاد گند میزنه
یکم خلاقیت داشته باشین حداقل ، فکر کردم موضوعش با بقیه رمان فرق داره
.
.
شاید تکراری باشه بنظرتون و من بهش احترام میزارم
ولی میتونین نخونین😊🙏🏻
ممنون بابت انتقادتون

شوگا
شوگا
1 سال قبل

مث رمان زاده نوره یکم ولی اون خیلی خیلی بهتر بود در کل بدک نیس این رمان!

رایا
رایا
1 سال قبل
پاسخ به  شوگا

اوم‌ خیلی خوب بود زاده نور

Eda
Eda
1 سال قبل
پاسخ به  شوگا

کلا دو پارت دادم لطفا بزارین کمی جلوتر بریم
ولی بله شاید بعضی از تیکه هاش شبیه باشه
ممنون بابت انتقادتون🙏🏻🙏🏻

شادی
شادی
1 سال قبل

خیلی مسخرست

Eda
Eda
1 سال قبل
پاسخ به  شادی

ممنون بابت انتقادت
ولی میتونی نخونی😊🙏🏻

شادی
شادی
1 سال قبل
پاسخ به  ✞ΛƬΣПΛ✞

به تو چه ؟

Yas
Yas
1 سال قبل

ادااا عالی بود😍😍
خیلی گشنگ بودددد❤❤
آجیی لدفن تند تند پارت بیژار🥺🥺

Eda
Eda
1 سال قبل
پاسخ به  Yas

چشم♥

v.v.v
v.v.v
1 سال قبل

داستانش تکراریه پسره با دختره ازدواج میکنه و اول دختره خجالت میکشه و … بعدش زندگی عاشقانه ای شروع میشه که زهره بیاد گند میزنه
یکم خلاقیت داشته باشین حداقل ، فکر کردم موضوعش با بقیه رمان فرق داره

Yas
Yas
1 سال قبل
پاسخ به  v.v.v

شما با موضوعش مشکل داری؟ نخون عزیزم کسی زورت نکرده
درضمن داستانش براساس واقعیته

رایا
رایا
1 سال قبل
پاسخ به  v.v.v

فکر نمیکنم کسی زورت کرده باشه بخونی؟ خیلی ام رمانش قشنگه 😍

Niki
Niki
1 سال قبل

مرسی ادا جونم 🥰💋
عالی بود
بی چاره مائده😭

دسته‌ها
15
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x